اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، تاریخچه و کارنامه سازمان موسوم به چریکهای فدایی خلق را به بررسی نشسته است. این پژوهش توسط محمدعلی صدرشیرازی انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در اشارتی کوتاه در باب موضوع و مضمون این کتاب چنین آورده است: «سازمان چریکهای فدایی خلق در سال ۱۳۵۰ اعلام موجودیت نمود، اما فرایند پیدایی این سازمان، از سایر گروههای مولودِ این مقطع پیچیدهتر بود. ائتلاف دو گروه چپ موازی که یکی بیژن جزنی و دیگری مسعود احمدزاده را به عنوان ایدئولوگ پذیرفته بود، تقریباً همزمان با عملیات مسلحانه در سیاهکل صورت گرفت؛ عملیاتی که بیش از آنکه خود دستاوردی عینی برای چریکها داشته باشد، تبلیغات اغراقآمیز درباره آن، این سازمان را مشهور نمود. چریکهای فدایی خلق در سالهای مبارزه علیه رژیم پهلوی، با ترور برخی افراد وابسته به رژیم، خط مبارزه مسلحانه را ادامه دادند، اما ضربات مهلک ساواک بر چریکها آنان را ضعیف و منزوی نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان مذکور از نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفت و چریکها در گنبد و بهویژه در کردستان، دست خویش را به خون هموطنان آلوده ساختند. این سازمان در مبارزه علیه نظام اسلامی و مردم انقلابی ایران، دچار شکست مطلق گردیده و با تحمل انشعابات متعدد، به یک سازمان در حال احتضار تبدیل شده است...».
یکی از فصول مهم این اثر، در باب چند و، چون ایجاد این گروه و طبعاً ضربهای بود که از رهگذر اعلام موجودیت آن، متوجه سازمان موسوم به مجاهدین خلق شد. مؤلف در این باره چنین آورده است: «اعضای سازمان مجاهدین خلق در زندان، در مورد ضربه شهریور نظرات مختلفی را ارائه میدادند. برخی مانند محمد بازرگانی و مجتبی بالاپوش، ریشههای این ضربه را در غرور حنیفنژاد و بنیانگذاران میدانستند. از این جهت که تصمیمات از بالا گرفته میشد و سایر اعضا جایی برای اظهارنظر نداشتند که البته علت اصلی این نوع رفتار و خودکمبینی سایر اعضا در جای دیگری نهفته است که شرح آن در این مختصر نمیگنجد. از سوی دیگر، خود حنیفنژاد عقیده داشت که عملنکردن به دستاوردها، یکی از مهمترین دلایل ضربه بود، اما برخی مانند علی باکری عقیده داشتند عدمشناخت از ساواک، مهمترین علت وقایع بعداز شهریور ۱۳۵۰ بود چراکه عدمتجربه آنها در میدان عمل باعث شده بود اعضا اطلاعاتی بسیار سطحی از دشمن خود داشته باشند. پیش از تاریخ مذکور، آنها به این نتیجه رسیده بودند مأموران امنیتی فوری عمل میکنند و اگر زمانی به آنها مظنون شوند یا در تعقیب باشند، در اولین فرصت اعضا را دستگیر خواهند کرد، بنابراین این جمعبندی، آنها را بسیار سادهاندیش کرده بود، لذا با وجود خودبینی و دستکم گرفتن ساواک از سوی اعضا، بدیهی بود که در این زمان ضربه مهلکی از سوی رژیم بر پیکره سازمان اصابت کند. یکی از آثار عمده ضربه اول شهریور، اعلام موجودیت سازمان بود، به این معنا که سازمان پس از این برهه، رسمیت یافت و به صورت علنی پا به عرصه نهاد، به طوری که حتی نام سازمان در درون زندان انتخاب شد و از آن زمان به بعد، عنوان مجاهدین را برای خود برگزیدند و سپس رضا رضایی آرم سازمان را با توجه به ایدئولوژی آن طراحی کرد...».