روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز رحلت مرجع مجاهـــد، زندهیاد آیتاللهالعظمــــی سیدعبــــــدالله موسویشیرازی است. آن بزرگ علاوه بر مکانت والای علمی، پیشینه مبارزاتی طولانی و پرشکوهی داشت که از دوران نوجوانی تا پایان حیات را دربرمیگرفت. بیتردید معرفی چنین شخصیتهایی، میتواند به سان الگوهایی گرانسنگ و کم بدیل، برای جوانان اعم از طلاب و دانشجویان مورد توجه قرار گیرد. در مقال پیآمده، خاطرات و تحلیلهای حضرت آیتالله علی کریمیجهرمی از مراجع تقلید و مدرسین نامدار حوزه علمیه قم در باب شخصیت و پیشینه آیتاللهالعظمی شیرازی مورد خوانشی تحلیلی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخپژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
نماز جماعت پرشکوه مرجع مجاهد در آستان قدس رضوی (ع)، محمل یک آشنایی
بسیاری از آنان که برای نخستین بار با زندهیاد آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی آشنا شدهاند، آن بزرگ را در نماز جماعت پرشکوهش در آستان قدس رضوی (ع) دیدهاند. آنگاه که پس از سالها اقامت در نجف اشرف، به ایران مهاجرت کرد و نهایتاً در شهر مشهد (همان شهری که سالها پیش در آن به مصاف دینستیزی رضاخان رفته بود) ساکن گشت. آیتالله علی کریمیجهرمی نیز در این بازه زمانی با آیتالله شیرازی آشنا شده است، هر چند پیش از آن نیز نام و آوازه وی را شنیده و با برادرش مراوده داشته است:
«آشنایی بنده با آن بزرگوار در مشهد صورت گرفت که در نماز ایشان شرکت کرده بودم، ولی از قبل با خاندان ایشان آشنایی داشتم. ایامی که در شیراز درس میخواندم و هنوز به قم مشرف نشده بودم، با مرحوم آیتالله محمدجعفر شیرازی برادر بزرگ مرحوم آقای شیرازی آشنا بودم. لطفی هم به بنده داشتند و بعضی از کتابهایی را که تألیف کرده بودند، به بنده دادند که الان هم دارم. وقتی به قم آمدیم، با نام ایشان که یکی از مراجع بزرگ شیعه بودند، آشنا شدیم. ایشان ویژگیهای فراوانی داشتند که من آنچه در ذهن دارم تحت، سه عنوان عرض میکنم...».
نیل به اجتهاد مطلق در دوره جوانی
زندهیاد آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی را میتوان در زمره مراجعی دانست که در سنین جوانی به مقام اجتهاد رسیدند و محضر مراجع و استادانی نامدار را درک کردند. در این میان اما، آیتالله شیرازی با آیتاللهالعظمی آقا ضیاءالدین عراقی الفتی فراوان یافت و به مدت ۱۳ سال در درس آن بزرگ شرکت کرد. مبانی و آرای آن استاد والامقام، در دیدگاههای این شاگرد ارجمند بازتابی نمایان داشت و بسا فضلا، وی را پرورش یافته و نماینده مدرسه فقهی و اصولی مرحوم عراقی میدانستند. آیتالله کریمیجهرمی در باب مکانت علمی آیتالله شیرازی چنین میگوید: «یک جنبه عبارت است از علمیت بالای ایشان. مرحوم آیتاللهالعظمی شیرازی، عالمی دارای فطانت فراوان و ذکاوت بالا و علمیت عمیق بودند. ایشان از بزرگترین استوانههای علمی نجف بهرهمند شده بودند، از جمله مرحوم آیتاللهالعظمی سیدابوالحسن اصفهانی، مرحوم آیتاللهالعظمی میرزاحسین نائینی و مرحوم آیتاللهالعظمی آقا ضیاءالدین عراقی، ولی این طور که از قرائن به دست میآید، شدت اتصال روحی زیادی با آیتاللهالعظمی آقا ضیاءالدین عراقی داشتند و حضورشان در درس آقا ضیاء، حضور تفهّم بوده است. ممکن است کسی در درس بزرگی شرکت داشته باشد، ولی آمادگی روحی و استعداد پذیرش مطالب را نداشته باشد و فقط به ظاهر، پای درس نشسته باشد. ایشان، چون اهتمام به این معنا داشتند که مطالب استاد را خوب درک کنند و بفهمند، خیلی از اوقات هم در مقام اشکال برمیآمدند و در درس آن استاد بزرگ، رسماً از مستشکلهای آن درس قلمداد میشدند، حتی گاهی بر سر مبحثی علمی میان استاد و شاگرد، بحث بالا میگرفته و طول میکشیده است. مرحوم آقا ضیاءالدین پاسخهایی میدادند که ایشان قانع نمیشدند و دوباره اصرار میکردند. در برخی از این جلسات عکسالعملی از مرحوم آقا ضیاءالدین پدیدار میشد که مقداری مقرون با خشونت بود، ولی این مطلب باعث نمیشد شاگرد درس استاد را تعطیل کند، زیرا انسان بزرگواری که در این راه با فکر و اندیشه گام برمیدارد و استاد را از روی تحقیق انتخاب میکند، به خاطر تندی استاد درس را ترک نمیکند. خیلی برایم تعجبآور است که ایشان ۱۳ سال به درس آقاضیا میروند و حتی یک جلسه از درسهای ۱۳ سالشان را ترک نمیکنند. به نظر بنده شاید این طور مطلبی، در حوزهها کمسابقه باشد. از این رهگذر انسان میتواند متوجه شود که این بزرگوار، حاصل اسرار علمی آن استاد بزرگ و والای نجف اشرف بودند و مطالب آنان را کاملاً درک کردند و بر همین اساس هم، بعدها در جوانی به مقام رفیعی رسیدند و کمکم در جایگاه مرجعیت ورود کردند. ایشان استفادههایی هم از مرحوم آیتاللهالعظمی سیدابوالحسن اصفهانی در مجالس خصوصی ایشان داشتند که بسیار مهم است. کتابهایی از ایشان باقی ماندهاند، از جمله کتابالقضاء که من وقتی قضاء را بحث میکردم، گاهی به آن مراجعه میکردم. الحمدلله بالاخره در زمره مراجع تراز اول قرار گرفتند و در جاهای مختلف مقلدان فراوان داشتند...».
پیشکسوت مبارزه با پهلوی اول و دوم
به نظر میرسد شخصیت مورد توصیف ما، بیش از هر خصلتی به مبارزه با سیاستهای دینستیزانه پهلوی اول و دوم شناخته میشود. آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی پس از ظاهر شدن نخستین علائم ستیز رضاخان با نمادهای دینی، مبارزه با آن را کلید زد و درباره چندوچون پیشبرد این حرکت، با عالمان معاصر به مشورت پرداخت. وی در قیام مسجد گوهرشاد نقشی نمایان داشت و به همین دلیل، توسط دستگاه امنیتی رضاخان دستگیر و به زندان افتاد. او پس از آغاز نهضت اسلامی، به حمایت قاطع از امام خمینی (ره) پرداخت و در دوران تبعید رهبر معظم انقلاب به نجف، با ایشان مراودهای صمیمانه داشت. پس از مهاجرت به ایران در سال ۱۳۵۴ نیز در زمره یکی از مراجع مبارز و انقلابی شناخته میشد. آن مرجع والا تا پایان حیات در عین ارائه نقطه نظرات و نقدهای اصلاحی خویش، در زمره حامیان نظام اسلامی قلمداد میشد. آیتالله کریمیجهرمی، کارنامه مبارزاتی آیتاللهالعظمی شیرازی را به ترتیب پی آمده توصیف کرده است:
«جنبه دوم در زندگی ایشان که خیلی بارز است و نامشان به این عنوان در همه جا قرین است، جنبه جهاد و مبارزات ایشان با ظلم و جور و کفر و فساد است. این جنبه در خاندان مرحوم آیتالله شیرازی ریشهدار است. پدر بزرگوار ایشان مرحوم آیتالله سیدمحمدطاهر شیرازی، از مبارزان معروف دوران مشروطیت بودند و حتی با شهید بزرگوار و مظلوم مرحوم آیتالله آقا شیخ فضلالله نوری همکاری داشتند. بعد از ایشان فرزندانشان، بهخصوص مرحوم آیتاللهالعظمی حاجسیدعبدالله شیرازی همین راه را ادامه دادند. یکی از عرصههای مبارزاتی ایشان، مبارزه با پهلوی بود. در آن زمانی که پهلوی پرچم ظلم را بالا برده بود و به تمام شئون حوزهها توهین میکرد و به مقدسات اسلامی بیاعتنا و مصمم بود که نام اسلام و تشیع را از ایران پاک کند، این بزرگوار از همان زمان در راه مبارزه بودند. در شیراز با عدهای از علمای تراز اول همگام بودند و میشود گفت ایشان در آنها انگیزه جهاد و مبارزه را ایجاد میکردند. ایشان با شخصیت گرانقدری مانند آیتالله سید عبدالباقی شیرازی همگام بودند و بعد از مشورت با علمای تراز اول شیراز، بنا میشود این دو نفر از شیراز به قم اعزام شوند و خدمت آیتاللهالعظمی حاجشیخ عبدالکریم حائری مؤسس بزرگوار حوزه علمیه قم برسند و با ایشان مشورت کنند و بعد به تهران بروند. شب آخر که فردایش قرار بود آقای شیرازی و آقای عبدالباقی حرکت کنند، تردیدی حاصل میشود که نکند به آنجا برویم و نه تنها موفق نشویم، بلکه مشکل بالاتری را ایجاد کنیم. مرحوم آیتالله آقای شیرازی استخاره میگیرند و به قرآن تفأل میزنند که آیا مصلحت است این سفر را شروع کنیم و به قم برویم که آیه کریمه: اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا (طه/ ۴۳ و ۴۴) میآید. خیلی آیه عجیب و مناسبی است. اولاً خطاب به صورت تثنیه است، یعنی شما دو نفر حرکت کنید و بروید و آنها دو نفر بودند، مرحوم آقای سید عبدالباقی و آقای شیرازی. ثانیاً بروید به سوی فرعون برای اینکه او را توجه دهید، به این راه غلط و باطلی که در پیش گرفته است و با او به زبان لین و با مدارا مواجه شوید تا از عذاب الهی و عقوبات دنیوی متذکر شود. بعد از آن آقای سیدعبدالباقی مصمم میشوند خیلی جازم و قاطع حرکت کنند و برای مبارزه با پهلوی، خدمت مؤسس عالیقدر حوزه علمیه قم مرحوم آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بروند. ملاقاتهایی انجام و مطالبی رد و بدل میشوند. خلاصه نتیجه به آنجا میرسد که با ارتباطاتی، مرحوم حاجشیخ عبدالکریم اعتراض خود را به پهلوی میرسانند. در این جریان، این دو بزرگوار پرچمدار مبارزه بودند و حتی آیتالله سیدعبدالباقی شیرازی به آیتالله شیرازی میگفتند: من با شما هستم و دعا میکنم و همگام شما هستم، اما شما سخنگو باشید و مطالب را شما بگویید!... در زمان پهلوی دوم هم دیدیم که چه جنایتهایی کردند و چه ظلمها و خلافهایی به دست ساواک انجام میشد. مبارزه امام و مراجع بزرگوار، از قم شروع شد. آنها تا پای جان مقاومت کردند. مرحوم آیتاللهالعظمی آقای شیرازی از جمله پیشگامان این انقلاب بودند، مخصوصاً آن زمانی که در مشهد مستقر شدند، خانه ایشان مرکز انقلابیهای واقعی و جوانان پاک و مسلمانان علاقهمند به دین و نهضت بود. امر ایشان برای مردم مطاع بود و علما به ایشان احترام میگذاشتند و در برابر این بزرگوار و این استوانه علمی، تعظیم میکردند. برای اثبات این موضوع کافی است به کتابهای مربوط به اسناد انقلاب مراجعه کنید تا ببینید ایشان چقدر اعلامیه دارد و چقدر معترضانه برخورد کرده است. به حقیقت میتوان گفت که ایشان در انقلاب عظیم اسلامی علیه ظلم و جنایت و علیه طاغوت، سهم بزرگی داشتند و این حالت را تا پایان عمر داشتند و هر چه سن ایشان بالاتر میرفت، برای اینکه انقلاب را پیش ببرند، مصممتر میشدند و الحمدلله خدای متعال لطف کرد و انقلاب پیروز و اسلام حاکم شد...».
میخواهم راه جدم رسولالله (ص) را بپیمایم و امربهمعروف و نهیازمنکر کنم
«مرجع مجاهد» بر عمل به احکام مقدس اسلام، حساسیتی فراوان داشت و اساساً همین امر، موجب مبارزات او با حکومتهای پهلوی اول و دوم و نیز حکام جائر حاکم بر عراق گشت. وی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هماره این دغدغه را داشت که نظام نوتأسیس برآمده از آن، بر مدار احکام دین اداره شود و با آن زاویه نیابد. هم از این رو در مقطع برقراری جمهوری اسلامی، علاوه بر حمایت همهجانبه از آن، نسبت به وجود پارهای از کاستیها تذکار میداد و به این امر اهتمام داشت. این مقوله، به ترتیب پی آمده مورد اشاره آیتالله کریمیجهرمی قرار گرفته است:
«جنبه سوم در مورد ایشان این است که روحیه صیانت از احکام دین را داشتند. این بسیار نکته مهمی است. ممکن است کسی جهادگر و فداکار باشد، به میدان هم بیاید، اما اینکه نظرش صیانت از دین باشد و بخواهد احکام الهی سر جای خودشان باشند و کمترین تغییری در آنها پیدا نشود، این حالت در مرحوم آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی محسوس بود. غیرت دینی ایشان، زیاد بود. نامه ایشان به شورای نگهبان، شاهد بزرگی بر این مدعاست. در آن نامه خیلی صریح میخواهند که آقایان شورای نگهبان بر احکام الهی مواظبت کامل داشته باشند. نکند مصوبهای از مجلس خارج بشود، در حالی که تطابق کامل با احکام دینی نداشته باشد. ایشان از این موضوع در هراس بودند. در همان نامه میگویند که من میخواهم راه جدم رسولالله (ص) را بپیمایم و امر به معروف و نهی از منکر کنم و بدیها را از جامعه کنار بزنم. مزیت بزرگی که علمای بزرگوار در اعصار مختلف داشتهاند، این بوده است که از دین صیانت میکردهاند. این جریان در حالات مرحوم میرزای شیرازی اول و میرزای دوم (میرزا محمدتقی شیرازی) و همین طور علمای دیگر در ادوار مختلف، محسوس است. تمام گمشده اینها، عبارت از احکام الهی بود و اینکه قرآن مقدس و احکام الهی، تبدیل و تغییر پیدا نکنند و کسی قرآن را تحریف نکند و افکار ملت را منحرف نگرداند. این در زندگی مرحوم آیتالله شیرازی، خیلی محسوس بود. دبیر و رئیس شورای نگهبان مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی هم به ایشان جواب دادند و فرمودند که در این راه مصمم هستند که همه احکام الهی ثابت و برقرار باشد. یادم میآید رفته بودیم مشهد و از طرف بیت مرحوم آیتالله شیرازی از آیتالله صافی گلپایگانی دعوت شد. آنطور که یادم میآید، من هم در آن جلسه بودم. اگر چه دقیق یادم نیست، ولی همه وقت جلسه به همین قضیه گذشت و این دو شخصیت محترم، دائماً حول همین حقیقت سخن گفتند که باید از احکام دین دفاع کرد و احکام الهی را مضبوط داشت تا از دستبرد دیگران مصون بماند. ایشان این حقیقت و حالت را تا پایان عمر داشتند. زمانی خودم در نمازشان شرکت داشتم و در صحن مطهر مولا حضرت رضا (ع) جریانی واقع شد. ایشان وسط نماز به یک نفر تأکید کردند که چرا دارد امری پیش میآید که با نظر الهی و اسلامی تطابق ندارد؟ حالا نقل آن قضیه لازم نیست، اما عمدهاش همین جهت بود. همین طور راجع به یکی از بزرگان، کسی جسارتی کرده بود که: مثلاً تقلید از فلان آقا جایز نیست! ایشان با تعبیر بسیار خاصی که برای من مقدور نیست، آن تعبیر را عرض کنم، رسماً به آن شخص اعتراض کردند که: این چه حرفی است و چه مطالبی است که بیان میکنید؟ خلاصه تا پایان، همیشه مطابق دین بودند و از احکام الهی صیانت میکردند و نگهبان عقاید مردم بودند. ایشان در هر جریانی که علیه اسلام و شیعه در کشورهای مختلف واقع میشد، ساکت نبودند و مواظبت داشتند تشیع و اسلام در دنیا پابرجا باشند و احیا شوند. کاری نداشتند که این قضیهها در ایران باشد یا افغانستان یا لبنان یا سوریه، مذهب و مرام ایشان این بود که همه جا از مظلوم و از دین دفاع کنند...».
پس از ۴۰ سال
اینک ۴۰ سال از ارتحال مرجع بزرگ، زندهیاد آیتاللهالعظمی سیدعبدالله شیرازی سپری شده است، اما یاد و کارنامه او، پیش رو و الهامبخش پویندگان طریق علم و مجاهدت است. بنا بر آن است که در این موسم، از شخصیت والای آن بزرگ تجلیل صورت گیرد. آیتالله کریمیجهرمی این اقدام را بس مؤثر و کارساز قلمداد میکند و اثرات آن را اینگونه بر میشمارد:
«از مجموعه این مباحث باید نتیجهگیری کنیم، صرف اینکه چهلمین سال وفات این مرد بزرگ است، بزرگداشت ایشان ضرورت دارد و تعظیم علما، تعظیم رسولالله (ص) و تعظیم ائمه هدی (ع) است و هر چه انسان در این راه کوشش کند، جا دارد. عمده آن است که ما از روش این بزرگواران درس فرا بگیریم، در جهات علمی بکوشیم و از علمای اعلام و استادان بزرگ حوزهها، بهرهمند شویم و بعد هم به مردم رسیدگی کنیم. نسبت به جامعه بیتفاوت نباشیم و هر جا که شرایط امر به معروف و نهی از منکر فراهم بود و اقتضا داشت، در راه خدا جهاد کنیم. همچنین پاسدار احکام دین باشیم و از احکام الهی صیانت کنیم. امیدوارم انشاءالله همه ما موفق باشیم در این راه قدم برداریم. از همین جا رضوان الهی را طلب میکنم و از خدا میخواهم بهترین رحمت و لطف خود را شامل حال این عالم بزرگ و فقیه و مجاهد و نگهبان دین گرداند و ایشان را در جوار اجداد طیبشان محمد (ص) و آلمحمد (ع) جای دهد و دعای خیر ایشان را هم از عالم ابدیت شامل همه ما، مخصوصاً کسانی که در پیشبرد مطالب دینی و در احیای امر دین و علمای اعلام تلاش میکنند، بگرداند. انشاءالله».