بعثت نبیاعظم (ص) بزرگترین هدیهای است که خداوند متعال به مجموع بشریت عنایت کرده است. هدایای الهی که خب «وَ اِن تَعُدّوا نِعمَةَ اللَهِ لا تُحصوها»، اما هیچ نعمتی، هیچ هدیهای به عظمت و وزانت بعثت نبی اکرم نیست. علت هم این است که بعثت حامل گنجینههایی برای بشر است که این گنجینهها تمام نشدنی است. بشر ممکن است از این گنجینهها استفاده کند، ممکن است استفاده نکند، لکن این گنجینههای عظیمی که بعثت برای بشریت آورده، در اختیار اوست؛ این گنجینهها میتواند سعادت بشر را در زندگی خودش، در همین زندگی دنیا - تا قبل از آخرت - تأمین کند. انسان با محاسبه میتواند به این مطلب برسد. حالا این گنجینهها چه چیزهایی است؟
در درجه اول توحید؛ توحید همان گنجینهای است که هیچ چیزی به وزانت و اهمیت آن نمیرسد. چون عبودیت خدا بشر را از بردگی و بندگی دیگران خلاص میکند. گرفتاری بشر این است دیگر؛ گرفتاری بشر اسیر بودن در چنگ دیگران است. در طول تاریخ هم همین بوده است؛ این با بندگی خدا از بین میرود. چنانچه انسان به معنای واقعی کلمه بنده خدا باشد و به معنای واقعی کلمه به توحید که نفی عبودیت غیر خداست، تمسک کند از بندگی دیگران خلاص میشود و از این چیزهایی که در تاریخ دیدهاید، شنیدهاید، قتلها، ظلمها، کشتارها، جنگها و امثال اینها این یکی از هدایای بعثت است.
تزکیه یک هدیه دیگر است. «یزَکیهِم» که در واقع تزکیه داروی رهایی بشر از فساد است. انواع فسادهای اخلاقی را تزکیه است که از جامعه بشری و از وجود بشر و از دل انسان میزداید و پاک میکند. تعلیم کتاب یکی [دیگر]از هدایاست وَ یعَلِّمُهُمُ الکتاب؛ تعلیم کتاب؛ تعلیم کتاب یعنی زندگی را تحت اداره هدایت الهی قراردادن. خدا که مالک و خالق و رب همه اشیاست، یک راهی را برای زندگی انسان معین کرده تا انسان این راه را برود؛ تعلیم کتاب این است و حکمت: یعَلِّمُهُمُ الکتابَ وَ الحِکمَة؛ یعنی جامعه با عقل، با حکمت، با خردمندی، با فرزانگی اداره بشود. ببینید، اینها همه هدیهها و آوردههای بعثت خاتمالانبیاست. البته بعضی از اینها یا بسیاری از اصول اینها به دیگر پیغمبران شبیهند، شریکند، منتها خب این، نوع کامل آن است.
یک هدیه دیگر که واقعاً گنجینهای است و جزو گنجینههایی است که در بعثت وجود دارد، تعلیم استقامت است که استقامت، راز و رمز رسیدن به مقصود است. شما هر مقصودی دارید - مقصود دنیوی، مقصود اخروی - با ایستادگی، با استقامت، با پیگیری ممکن است به آن برسید، بدون آن نمیشود به این رسید. فَاستَقِم کما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛ قرآن این [دستور]را به ما داده است، بعثت این گنجینه را در اختیار ما گذاشته؛ یاد بگیریم و بدانیم باید چهکار بکنیم.
گنجینه بینظیر قسط، عدالت بدون تبعیض، چه در زمینه مسائل اقتصادی، چه در زمینه مسائل بشری و به طور کلی عدالت اجتماعی این هم یکی از گنجینههایی است که بعثت به ما داده. زندگی را با «قسط» مدیریت کنید. لِیقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ خود بشر بتواند زندگیاش را با قسط اداره کند؛ اصلاً پیغمبرها آمدهاند تا بشر را در این راه قرار بدهند، یادش بدهند.
یکی از گنجینههای بسیار مهمی که متأسفانه مورد توجه قرار نمیگیرد، سخت بودن و غیرقابل نفوذ بودن در مقابل بدخواهان است. یکی از ضربههایی که جوامع بشری میخورند، از ناحیه نفوذ دشمنانشان است که این در آیه «اَشِدّاءُ عَلَی الکفّار» وجود دارد. «اَشِدّاء» به معنای شدت عمل نیست. «اَشِدّاء» به این معنا که ما در فارسی [به آن]شدت عمل میگوییم، نیست؛ «اَشِدّاء» یعنی سخت بودن، محکم بودن، غیرقابل نفوذ بودن؛ این معنای «اَشِدّاء» است. اَشِدّاءُ عَلَی الکفّار؛ نگذارید در جامعه شما نفوذ پیدا کنند. معنای نفوذ دشمن، نفوذ بیگانه و بدخواه این است که شما از خودتان اختیاری ندارید؛ او میآید و در جامعه شما، مثل انسان بیهوشی که هرچه میخواهند به او تزریق میکنند، تصرف میکند. شما میتوانید با اختیار خودتان ارتباطات خوب، مرتب، منظم، منطقی، عاقلانه داشته باشید، این خوب است.
یا مهربانی، محبت، صفا و صمیمیت بین افراد جامعه. این «رُحَمآءُ بَینَهُم» هم یکی از همان گنجینههاست که زندگی در جامعه با رحم و مروت و مانند اینها [همراه باشد.]یا انسان از طغیانگران و اشرار عالم کناره بگیرد، با آنها همراهی نکند: اِجتَنِبُوا الطّاغوت که اجتناب از طاغوت در قرآن به ما تعلیم داده شده است؛ این یکی از همان گنجینههاست که همیشه میشود از آن استفاده کرد و زندگی را درست حرکت داد.
یا رهاشدن از زنجیر جهل، تعصب، جمود، توقف و مانند اینها: وَ یضَعُ عَنهُم اِصرَهُم وَ الاَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم. هزاران گنجینه ممتاز از این قبیل در قرآن هست؛ در تعلیم اسلام هست، در بعثت هست، اینها را بعثت به ما داده و برای ما آورده است.
بعضی از ما مسلمانها این گنجینهها را اصلاً نمیشناسیم؛ بعضی از ما آن را انکار میکنیم، کفران میکنیم این هدیههای عظیم الهی را بعضی از ما به آنها افتخار میکنیم منتها عمل نمیکنیم؛ این [جوری]است دیگر. نتیجه چه میشود؟ نتیجه این است که دنیای اسلام دچار تفرقه، دچار عقبماندگی، دچار ضعف علمی و عملی میشود؛ نتیجهاش این است. در یک دورهای مسلمانها با عمل کردن نصفهنیمه به این گنجینههای عظیم ــ نه عمل کردن کامل ــ توانستند بزرگترین تمدنهای زمان خودشان را ایجاد کنند، تولید کنند؛ در قرن سوم و چهارم هجری [قمری]، در همه دنیا، روی کره زمین هیچ حکومتی، هیچ قدرتی، هیچ ملتی به پیشرفتگی امت اسلامی نبود، وجود نداشت. با اینکه میدانیم آن وقت هم نصفهنیمه عمل میشد؛ افرادی که سرکار بودند، افراد درستی، افراد مطلوب و کاملی نبودند، اما همان هم تأثیر داشت. ما میتوانیم با رجوع به این گنجینههای هدیه شده از سوی بعثت به خودمان، ضعفهای دنیای اسلام را برطرف کنیم؛ چه آن گنجینههایی که مربوط به معارف اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به احکام اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به اخلاق اسلامی است. این [جوری]است.
بعثت نبی اعظم (ص) بزرگترین هدیهای است که خداوند متعال به مجموع بشریت عنایت کرده است. علت هم این است که بعثت حامل گنجینههایی است برای بشر که این گنجینهها تمامنشدنی است؛ این گنجینهها میتواند سعادت
بشر را در زندگی خودش در همین زندگی دنیا ــ تا قبل از آخرت ــ تأمین کند.