کد خبر: 1123309
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۴
ریحانه گلی‌پور *

شاکی: آقای قاضی، من تقاضای اشد مجازات رو برای این مزاحم بی‌آبرو دارم! یک ساله تمامه که آب خوش از گلوی ما پایین نرفته... همش دعوا، همش ترس، شوهرم به من شک کرده بود و می‌گفت «حتماً رابطه‌ای هست که این پیام‌ها رو کسی برات می‌فرسته!» چند بار تا طلاق پیش رفتیم، روح و روان بچه‌هام آسیب دیده. حتی می‌ترسیدم توی شهر برم. مغازه‌مون رو با کلی ضرر رد کردیم رفت، چون می‌ترسیدم برم مغازه. این همه ضرر روحی و مالی مگه جبران میشه؟! بدتر از همه، نمی‌دونستم از کی می‌ترسم؟! مزاحمت‌های پیامکی ایشون روزگار ما رو سیاه کرده بود. واقعاً اگر پیگیری‌های پلیس فتا نبود، معلوم نبود این نامسلمون تا کی می‌خواست به این مزاحمت‌هاش ادامه بده!
بگو چرا با ما و زندگی‌مون این کار رو کردی پسردایی؟! ما چه هیزم تری به تو فروخته بودیم؟!
قاضی: امروز اینجایی که به من راستش رو بگی، فکر کردی با یه شماره بی‌نام و نشون پیام بدی و مزاحم بشی، کسی پیدات نمی‌کنه؟ انگیزت از این مزاحمت‌ها چی بود؟
متهم: من واقعاً به خاطر این اتفاقی که برای ایشون افتاده ناراحتم، اما من اصلاً کاری نکردم که بخوام توضیحی بدم! آخه چرا باید با زن و دوتا بچه۱۰ و ۱۴ ساله یه همچین کاری کنم؟ دختر عمه تو که من رو خوب می‌شناسی!
قاضی: مگه خط شماره *۰۹۳۵ برای شما نیست؟!
متهم: نه!
قاضی: پس چه‌جوری با حساب بانکی تو شارژ شده؟!
متهم: خودتون که می‌دونید من کارمند بانک هستم، زیاد پیش میاد که برای مشتری‌هامون شارژ بگیرم. حداقل کاریه که می‌تونیم واسه مردم بکنیم. این عیبه؟!
قاضی: بهت که گفتم، ما اومدیم اینجا تا باهم رو راست باشیم و من هم تا جایی که بتونم به تو کمک کنم.
متهم: بله همین طوره آقای قاضی، من هم دارم طبق فرمایش شما همین کار رو می‌کنم.
قاضی: عجب! پس دقیقاً شماره‌ای رو که شارژ میکنی مزاحم دخترعمت می‌شه.
متهم: پیش اومده دیگه. من هم ناراحتم. هر کمکی هم که از دستم بربیاد حاضرم انجام بدم تا اون بی‌همه‌چیز رو پیدا کنید. می‌خواید ساعت شارژ رو بگید تا فیلم‌های بانک رو در اختیارتون قرار بدم که بفهمیم اون فرد کی بوده؟!
قاضی: خیر، ما کارمون رو بلدیم و نیازی به کمک شما نیست! یه‌کم بریم جلوتر معلوم میشه. شماره *۰۹١٩ برای شماست؟
متهم: بله خط خودمه، همین خطیه که شما با من تماس گرفتید. حتماً هم استعلام گرفتید و می‌دونید از اول در اختیار خودم بوده.
قاضی: کم‌کم داره جالب میشه. چطوری میشه این دو شماره ۰۹۳۵ و ۰۹١٩ اتفاقی توی یک تلفن همراه هم رفتن و تو هم اطلاعی نداشتی؟ نکنه انقدر آدم کار راه‌اندازی هستی که گوشیتم به مشتری‌ها میدی؟!
پسر خوب، توی این گزارش پلیس فتایی که جلوته، اومده کد IMEI گوشی خط ۰۹۳۵ همون کدی هست که خط ٠٩١٩ هم توی اون گوشی رفته. همین خطی که به اسم خودت هم هست و همین الان هم توی جیبته! این گزارش حتی روز‌ها و ساعت‌هایی که این خط‌ها روی تلفن همراه شما بوده رو هم به ما داده. جالب شد، نه؟!
متهم: آقای قاضی امکان داره گوشی من هک شده باشه، این دوره زمونه هر چیزی ممکنه!
قاضی (رو به متهم و با عصبانیت): ما اینجا آدم داشتیم فیلمش رو نشونش دادیم گفته این من نیستم! تشریف می‌برید زندان تا یادتون بیاد چه کاری انجام دادین! اگه از همون اول رو راست بودی کمکت می‌کردم و توی مجازاتت تخفیف می‌دادم. بیرون منتظر می‌مونی تا بیان ببرنت.
پس از خروج متهم، قاضی (رو به شاکی):
من نمی‌دونم که چرا و به چه نیت یه همچین کاری رو با شما کرده، فقط با این تجربه ۲۰ ساله کاری، از چشم‌ها و رفتارش می‌فهمم این از شدت خجالت و بدبختیشه که حاضر نیست قبول کنه و چشم تو چشم شما به کرده زشتش اقرار کنه! پشیمونه و شرم داره که جلوی شما بگه آره من بودم.
اگه براتون مقدوره ازش بگذرید...
* کارآموز وکالت

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار