اگر چه تحلیلهای مختلفی از زوایای گوناگون در خصوص وقایع و حوادث اخیر ارائه شده است، اما به نظر میرسد از دیدگاه رسانههای دیجیتال، هنوز برگی از برگهای مهم این کتاب، ناخوانده باقی مانده است؛ برگی از شرایط ناخواسته دو الی سه سال گذشته که هنوز ورق نخورده است. اعتراضات اخیر با اغتشاشات سال ۱۳۹۸ تفاوتهایی دارد؛ اگر علت آن ناآرامیها در افزایش قیمت بنزین بود و ریشه اقتصادی داشت و طیفی از طبقه ضعیف شهری را دربرمیگرفت، در وقایع چند روز گذشته، طیف وسیعی از معترضان، جوانان و نوجوانان دهه هفتادی و هشتادی بودند. سؤال مهمی که باید مورد مداقه قرار بگیرد، این است که نوجوانان و جوانانی که تا قبل از این دغدغه درس و کنکور و شغل داشتهاند با چه انگیزهای به همه مسائل مهم زندگی خود پشت میکنند و در کف خیایان به دنبال تخیلهای خود میگردند. برای پاسخ به این سؤال، باید چند قدم به عقب برگشت و شرایط موجود را به حال خود وانهاد.
رویه ظاهری ماجرا، معترضان جوانی را نمایانگر میسازد که با تأثیرپذیری از شبکههای مجازی معاند به کف خیابانها ریختهاند. کمرنگ شدن ارزشها، چالشهای هویتی، کمرنگ شدن فرهنگ دینی و فقر سواد رسانهای گوشهای از بحثهای کلانی است که در مورد علل این وقایع نام برده شده، اما ناگفته پیداست که اگر فقط به این رویه ظاهری بسنده کنیم به بیراهه رفتهایم، بنابراین شاید بهتر یاشد کمی عمیقتر بنگریم.
وجود بیماری کرونا در سال ۱۳۹۸ بر حضور جوانان و نوجوانان به ویژه دانشآموزان و دانشجویان در وقایع اخیر بیتأثیر نبوده است. حتماً یادمان نرفته است که با آغاز همهگیری کرونا، دولت ناگزیر حضور در مراکز و نهادهای دولتی و خصوصی را به حداقل رساند و نیز مدارس و دانشگاهها کاملاً تعطیل و به تدریج مجازی شدند، بنابراین خانوادههایی که فرزند دانشآموز و دانشجو داشتند به یک دلیل مبرهن که آن هم تحصیل بود، مجبور شدند تلفن همراه یا اینترنت را در اختیار فرزندان خود قرار دهند. ناگفته نماند که تا قبل از این، در برخی خانوادهها، فرزندان اجازه استفاده از تلفن همراه را نداشتند یا اگر هم داشتند، اینترنت به صورت خیلی کنترلشدهای در اختیار آنان قرار میگرفت. با ورود کودکان و نوجوانان به این فضای ناآشنای مجازی جهت شرکت در کلاس درس، واقعهای متداول و قانونی شد که تا قبل از این مردود شمرده میشد. از یک سو دانشآموزان فارغ از فضای حضوری شناختهشده که بارها آن را تجربه کرده بودند، به فضایی پا گذاشتند که تا قبل از این کمتر به سمت آن حرکت کرده بودند و از سوی دیگر به جهت فراغت ایجادشده از رفتوآمدهای معمول، دانشآموزان بیش از گذشته در شبکههای مجازی فعال شدند و در خصوص موضوعات مختلف ممنوعه تأثیر گرفتند و تولید محتوا کردند.
نکته قابل تأمل این است که تعدادی از این دانشآموزان و دانشجویان در شبکههای مجازی وارد کسبوکار شدند و به دلیل شناخته شدن صفحه آنان، تبلیغات زیادی را در صفحه خود به نمایش گذاشتند، لذا از لحاظ مالی به استقلال رسیدند تا جایی که مشکلات اقتصادی افراد خانواده خود را نیز برطرف و از این زاویه در تصمیمگیریهای شخصی بیشتر اتوریته (اقتدار) پیدا کردند و بیش از پیش به سمت خودمختاری رفتند. حال این نوجوانان مستقل، با ساعات زیادی فراغت در مقابل دریایی پرتلاطم، طوفانی و ناشناخته قرار گرفتند که متأسفانه بدون هیچ تمهید و تدبیر عقلانی از سوی مسئولان وقت، روزبهروز دامنه آن فراختر شد.
کمکاری مسئولان و مدیران بخش فرهنگی و رسانه باعث شده است رسانهها و شبکههای خارجی، با جذابیت بالا الگوهای مشابه و یکسانی را که برای همه جوامع تجویز میکنند، برای جامعه ما نیز به کار بگیرند.
تأثیرپذیری از این الگوها، کاربران جوان را با ارزشهای سنتی و عرفی جامعه به شدت بیگانه میسازد که اثرات و تبعات نامطلوب و جبرانناپذیری را به همراه خواهد داشت. حال کاملاً مشهود است که سبک زندگی ایرانی تحت تأثیر سبک زندگیای قرار گرفته است که از آن با عنوان سبک زندگی دیجیتالی یاد میشود. در واقع این شبکهها نوع ادبیات، پوشش، سبک تغذیه، سبک فراغت و تعاملات کاربران را دگرگون کرده است؛ خودابرازی و وجود هویتهای جعلی به خصوص در میان سلبریتیها، الگوهای واقعی و ارزشی را به حاشیه برده و الگوهای پوشالی را جایگزین کرده است، بنابراین جوانان و نوجوانان سبک زندگی تخیل شده فضای مجازی را نمیتوانند در فضای مجازی پیدا کنند، چون طبعاً همه چیز مجازی است و غیرواقعی، در نتیجه این تخیل را با خود به کف خیابانها میآورند، بدون اینکه بدانند چیزی را دنبال میکنند که در خود غرب به دلیل تبعات شدید اجتماعی و روانی که با خود به همراه داشته، با چالشهای عمدهای روبهرو و شکست خورده است.
راهکارها و پیشنهادات:
- آموزشهای لازم در زمینه استفاده بهینه از شبکههای مجازی به منظور کاهش آسیبها در حوزه هویت اجتماعی
- برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش برای فراغت دانشآموزان
- تصویب قوانین حاکم بر فضای مجازی برای صیانت از جوانان در شبکههای مجازی
- تألیف کتابهای درسی به منظور ارتقای سطح سواد رسانهای
- حمایت از کارهای شبکهای خلاقانه و استخدام جوانان خلاق و نوآور از طریق برگزاری جشنوارههای بصیرتافزایی جوانان
- بهروزرسانی و توانمندسازی شبکههای اجتماعی مجازی داخلی
- القای عقلانیت تاریخی در مقابل سطحینگری متأثر از فضای مجازی