کد خبر: 1080956
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
قدم به قدم با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی (۴)
نظریه نظام انقلابی ترکیب مفهومی نسبتاً نوپدید در ساحت ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. پس از گذشت چهار دهه از عمر انقلاب‌اسلامی و نیاز به بازتولید نشاط، فهم و عمل انقلابی ایجاب می‌کند تا مرکز مفهومی نظام اسلامی یعنی «ولی فقیه» برای حراست از مغز معنایی جمهوری اسلامی، ادبیاتی اصیل و واقعی در این حوزه تولید کند. این ادبیات تولیدی است که می‌تواند در صورت نشر، گفتمان‌سازی کند و حوزه‌های مرتبط با زبان را به خصوص در مفاهیم انسانی، سیاسی و اجتماعی از سیطره ادبیات لیبرال و نئولیبرال نجات دهد.
محسن خاکی

نظریه نظام انقلابی ترکیب مفهومی نسبتاً نوپدید در ساحت ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. پس از گذشت چهار دهه از عمر انقلاب‌اسلامی و نیاز به بازتولید نشاط، فهم و عمل انقلابی ایجاب می‌کند تا مرکز مفهومی نظام اسلامی یعنی «ولی فقیه» برای حراست از مغز معنایی جمهوری اسلامی، ادبیاتی اصیل و واقعی در این حوزه تولید کند. این ادبیات تولیدی است که می‌تواند در صورت نشر، گفتمان‌سازی کند و حوزه‌های مرتبط با زبان را به خصوص در مفاهیم انسانی، سیاسی و اجتماعی از سیطره ادبیات لیبرال و نئولیبرال نجات دهد.
به بیان دیگر به صورت طبیعی اگر انقلاب‌ها مورد بازفراری قرار نگیرند، خمودگی و رخوت در ادبیات سیاسی که مبنای عمل انقلابی است به سرعت جای خود را به مفاهیم آسوده‌طلب و رفاه‌زده لیبرال خواهد داد و به صورت غیررسمی می‌توان از پایان انقلاب سخن گفت. در حالی که اعتقاد به «دفاع ابدی از نظریه نظام انقلابی» می‌تواند نویدبخش استمرار انقلاب‌اسلامی در مسیر اصلی دلایل ایجاد و علل غایی خود باشد.
از این رو هیچ تعارضی میان نظام‌سازی و انقلابی بودن وجود ندارد. انقلابی بودن ناظر به وفاداری ساخت و صورت نظام به محتوای معنوی و اصیلی است که دقیقاً مؤلفه‌های قدرت کشور نیز محسوب می‌شوند. انقلابی بودن نظام است که سلامت آن را تضمین می‌کند و گارانتی و تضمین وجود حقیقی مفاهیم حقیقی‌ای، چون «اتکا به خداوند»، «استقلال»، «عدالت»، «حرکت جهادی» و... است. از این رو انقلابی بودن نه به معنای عدم پایبندی به قانون یا عدم درک صحیح از محیط داخلی و خارجی بلکه به معنای «تلاش مستمر و غیرقابل وقفه نظام در راه رسیدن به آرمان‌های ملت» است که در این تلاش نه فریب می‌خورد، نه وابسته می‌شود و نه خسته خواهد شد. به همین دلیل مزیت نسبی جمهوری اسلامی ایران در قبال سایر نظام‌ها در حفظ هویت انقلابی خود است. در غیر این صورت استحاله درونی نظام می‌تواند سیستم و ساختار کشور را به یکی از همسایگان رانتیر و سکولار خود در منطقه خلیج فارس مبدل کند.

ماهیت محبوب انقلابی
دفاع ابدی از نظریه نظام انقلابی در ذات انقلاب‌اسلامی نهفته است و نتیجه تأثیر حقیقی نظام فلسفه صدرایی و اصل محوری «حرکت جوهری» در انقلاب‌اسلامی است. مطابق این اصل انقلاب هر روز در مسیر تازه شدن است بی‌آنکه استحاله در ذات آن واقع شود و از علل موجد خود تخلفی نماید. در این معنا اگر انقلاب‌اسلامی مسیر رخوت، یأس، رفاه‌زدگی و آسوده‌طلبی و «عیاشی سیاسی» را بسان برخی کشور‌های جنوب‌غرب آسیا در پیش گیرد، نه تنها جمهوری اسلامی نخواهد بود که دیگر انقلاب‌اسلامی نیست و این برخلاف اصول صریح قانون اساسی (اصول ۱-۱۴) خواهد بود.
بر این اساس استقلال همه‌جانبه، آزادی الهی، عدم‌رکون به غیر، عدالت‌طلبی، ظلم‌ستیزی و... از لوازم ذات و ماهیت انقلاب‌اسلامی است که تخلف از آن‌ها ولو در زوایای اندک موجبات بحران و حتی شکست جمهوری اسلامی را فراهم می‌کند. در این معنا محبوبیت و مطلوبیت جمهوری اسلامی نه در وابستگی و بده بستان با جبهه استکبار و غرب و نه در تخفیف شعار‌های اولی و ذاتی خود و نه در تغییر سبک حکمرانی خود به شیوه‌های سکولار حاصل می‌شود، بلکه آنچنان که در اواخر دهه ۵۰، رهبر کبیر انقلاب‌اسلامی و شخصیت حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی به دلیل ذات آن محبوب‌ترین پدیده‌های سیاسی تاریخ ایران محبوب می‌شوند، این دلیل و مسیر مطلوبیت و محبوبیت همچنان باقی است و نظریه نظام انقلابی باید همچنان بر سبیل انقلابیت باقی بماند تا محبوب و مقبول باشد.
نکته مهم دیگر در این میان این است که آیا میان انقلاب و نظام تفکیکی وجود دارد؟ و آیا می‌توان یکی را بدون دیگری پذیرفت و انتخاب کرد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که چنین تفکیکی همان نقطه تلاقی دشمنان خارجی و برخی جریانات ناآگاه داخلی است. توضیح آنکه طیف گسترده‌ای از اپوزیسیون که نمی‌توانند انقلاب‌اسلامی ایران و عقبه مردمی آن را انکار کنند، تلاش می‌کنند جمهوری اسلامی و نظام برآمده از انقلاب‌اسلامی را مقصر انحراف در آرمان‌های مردم یا به تعبیر خودشان وضعیت سیاه فعلی قلمداد کنند! بنابراین به جهت نمایش همراهی و هم نهادی با ملت خود را انقلابی معرفی و تلاش می‌کنند تا مسیر براندازی و تخریب را ناظر به نظام و ساختار جمهوری اسلامی جا بزنند! از سوی دیگر نیز طیف خاصی که دارای تفکراتی خاص در حوزه‌هایی مثل عدالت هستند معتقدند جمهوری اسلامی و نظام سبب شده تا آرمان‌های انقلابی به محاق برود و هم اکنون باید انقلاب را از دست نظام رهایی بخشید! هر دو گروه در حالی تلاش می‌کنند تا میان نظام اسلامی و حقیقت انقلاب‌اسلامی تفکیک قائل شوند که تمام دستاورد‌های انقلاب‌اسلامی ماحصل تلاش نظام است و مسیر دسترسی نظام به رشد را نیز انقلاب‌اسلامی به آن آموخته است. در واقع شخصیت و هویت روحانی انقلاب‌اسلامی در کالبد نظام و جمهوری اسلامی حیات دارد و جراحت بر نظام اسلامی اگر به قصد درمان و به دست طبیب صورت نگیرد نه تنها جسم و سیستم را آسیب‌زده که روح آن یعنی حقیقت انقلاب‌اسلامی را نیز متضرر کرده است. این نکته که ممکن است در مواقعی نظام دچار کم‌کاری یا اشتباه شده باشد قابل تأیید است، اما چه کسی است که به واسطه وجود ضعف یا بیماری در بخشی از بدن معتقد به تغییر و تعویض تمام جسم باشد! به همین دلیل رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم به صراحت می‌فرمایند: «انقلاب‌اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطا‌های خویش است، اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.»

مکان‌نمایی نظریه نظام انقلابی
پس از پرداختن به این نکته که انقلاب‌اسلامی برای تداوم مشروعیت و مقبولیتش نیاز دارد که انقلابی بماند، این سؤال محوری مطرح است که نظریه نظام انقلاب در چه بخش‌هایی معنا یافته است و باید اجرا شود؟ در پاسخ باید گفت که هر نظام سیاسی را می‌توان در شش حوزه مورد بررسی قرار داد:
۱) ایده: ایده و نظریه نظام را می‌توان مهم‌ترین بخش نظام سیاسی دانست. برخلاف بسیاری از کشور‌های جهان که نظام سیاسی حاکم بر آن‌ها فاقد ایده معنایی و نظریه مفهومی ممتاز یا روشن است. انقلاب‌اسلامی ایران صاحب ایده و نظریه‌ای است که مبتنی بر اندیشه سیاسی امامت شیعی با نفی مبانی چپ و راست اصولی نوین در اداره سیاسی جوامع ارائه کرده است. در واقع ایده انقلاب‌اسلامی دارای مبانی تحول‌خواه و مترقی است که تعریف تک‌ساحتی و مادی از انسان را نفی کرده و مبدأ، مقصد و مسیر او را با اندیشه‌های مارکسیستی یا لیبرالیستی یکسان نمی‌داند.
۲) ساختار: ساختار نظام سیاسی به معنای سلسله مراتب قدرت یا نحوه توزیع قدرت است. اینکه بر چه اساسی ارگان‌ها ایجاد می‌شوند و نحوه ارتباطشان با یکدیگر چگونه است، بخشی از معنای ساختاری نظام است. در انقلاب‌اسلامی به دلیل ابتنای ساختار بر پایه ایده نظام، ساختار‌ها مبتنی بر نظام ولایی از یک سو و امت به معنای مردم از سوی دیگر شکل گرفته‌اند که البته دارای رابطه عینیت و این همانی می‌باشد. در این معنا قوای سه‌گانه، مجمع تشخیص مصلحت یا شورای نگهبان به‌عنوان ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی تأمین‌کننده الگوی رابطه امام و امت هستند. نکته بدیع این ساختار عدم‌پیروی از ساختار‌های سکولار، بروکراتیک، فرسوده و غربی و شرقی است که سبب می‌شود توزیع قدرت یا ارتباط میان اجزای نظام بر اساس عدالت‌طلبی شکل بگیرد. این نکته به معنای رعایت حدود الهی در ایجاد و تشکیل و استمرار سازمان‌هایی است که اهداف آن‌ها بر اهداف انقلاب‌اسلامی منطبق است؛ یعنی عدالت‌طلب است، استکبار‌ستیز است، توحید محور است و.... بر این اساس ساختار‌های مختلف در جمهوری اسلامی هماره می‌توانند خود را با اصول اصلی انقلاب‌اسلامی محک بزنند و انحراف از معیار احتمالی خود را متوجه شوند و اصلاح کنند.
۳) کارگزار: نظریه نظام انقلابی در بخش کارگزاری ناظر به نظریه ولایت فقیه قابل طرح است. یعنی آنچنان که در رأس نظام سیاسی انقلاب‌اسلامی مردی دین‌شناس، باتقوا، مدیر، مدبر، آگاه به امور زمان و... قرار گرفته است، به همین نسبت در سطوح مختلف کارگزاری افرادی با همین نسبت باید به کار گرفته شوند. از این رو بخشی از این نیاز اگرچه توسط شورای نگهبان قانونی اساسی تأمین می‌شود، اما برقراری نسبت میان کارگزار تراز انقلاب‌اسلامی با آرمان‌ها و اهداف انقلاب‌اسلامی بر عهده خود اشخاص در قبول مسئولیت و مردم در انتخاب کارگزاران است. از این رو دامنه دفاع از نظریه نظام انقلاب در حوزه کارگزاری شامل رهبری، کارگزاران و مردم می‌شود.
۴) قواعد و قوانین: بخش دیگری که مستقیماً در حیات نظام انقلابی اثر می‌گذارد، مربوط به حوزه تقنین است. قانونگذاری در مجلس شورای اسلامی یا نهادهایی، چون شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص نظام لزوماً باید با در نظر گرفتن شاخص‌های اصیل انقلاب صورت بگیرد. اخلال در این روند به معنای انجام فرآیند تقنین توسط افرادی است که از انقلابی‌گری خود خجلت زده‌اند یا معتقدند تاریخ مصرف آرمان‌های انقلابی منقضی شده است. این نگرش‌ها سبب رکود در نشاط و توان انقلابی کشور شده است و روند رو به رشد کشور در بخش‌های مختلف را در مخاطره قرار می‌دهد.
۵) رویه‌ها: رویه‌ها به معنای کلان رفتار‌های نظام است که ما‌بین رفتار‌ها و قواعد قرار می‌گیرند. رویه‌های نظام سیاسی عموماً طی سالیان دارای ثبات است و کمتر دچار چرخش یا دگرگونی می‌شود. بر این اساس وجه بیرونی و خارجی نظام انقلابی در رویه‌های آن متجلی می‌شود و از عوامل مهم جذابیت و تنافر آن محسوب می‌شود. به‌عنوان مثال یکی از مهم‌ترین رویه‌ها در سال‌های اخیر نظام اسلامی، حمایت همه‌جانبه از محور مقاومت است. این رویه تبدیل به رفتار مقاومت حتی در برخی کشور‌های غیرمسلمان نیز شده است و پروژه‌های ضد امریکایی را در بسیاری از نقاط جهان در میان ملت‌ها رشد داده است.
۶) رفتارها: وجه دیگری که باید انقلابیت در آن لحاظ شود، در رفتار‌های نظام است که بخش مهمی از اعلان و اعمال انقلاب‌اسلامی محسوب می‌شود. تجربه ۴۳ سال گذشته در مواردی، چون صنعت دفاعی و موشکی، صنعت هسته‌ای، جهاد سازندگی و... نشان می‌دهد در هر نقطه‌ای که نظام رفتار‌های انقلابی از خود بروز داده است، موفقیت‌های خارق‌العاده کسب کرده و به حکم تجربه و عقل باید بر همین مسیر حرکت کند.
بنابراین روشن است که برای دفاع ابدی از نظریه نظام انقلابی چاره‌ای جز رعایت اصول و اهداف انقلاب‌اسلامی در شش بخش پیش گفته نیست. رعایت فلسفه انقلاب‌اسلامی در عین تطبیق آن با فقه انقلاب‌اسلامی با دریافت عرفانی و معنوی جمهوری اسلامی از جهان است که می‌تواند ضمانت سلامت جمهوری اسلامی باشد. در غیر این صورت به سهولت می‌توان دریافت که هرگونه استحاله در ذات انقلاب‌اسلامی در مسیر سکولاریزاسیون یا تخطئه آرمان‌های آن کارآمدی و میل به تحول و تغییر را به طور کل از بین خواهد برد؛ تجربه‌ای که در سال‌های اخیر در موضوع هسته‌ای و مذاکره یا معامله با غرب و استکبار به روشنی در برابر چشم ایرانیان قرار گرفته است.
البته روشن است که «در بعد اصلاح خطا‌ها و اشتباهات باید دقت شود که با تجدیدنظرطلبی اشتباه گرفته نشود. روش‌ها، تاکتیک‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌ها در بستر زمان دچار قبض و بسط می‌شوند، اما اجتهاد در اصول هرگز صورت نمی‌گیرد. نظام اسلامی اصلاحات بارز و برجسته‌ای در ۴۳ سال گذشته انجام داده است که می‌توان به مواردی مانند اصلاح قانون اساسی، تمرکز در قوه مجریه، تمرکز در رهبری، ایجاد مجمع تشخیص مصلحت در قانون اساسی با هدف تشخیص مصلحت مردم، پیشگیری از ورود دگراندیشان به حکومت با هدف پیشگیری از استحاله و انحراف آن، بازگشت از اشتباه کنترل جمعیت، اعتراف به ضعف در اجرای عدالت در کشور و تلاش برای اصلاح آن، اصلاح بسیاری از قوانین دهه اول انقلاب، مردمی‌کردن امنیت در مناطق مرزی، تلاش جهت ورود جوانان به حوزه‌های مدیریتی و عبادی کشور و اخیراً اصلاح اشتباه بانکداری نیرو‌های مسلح نمونه‌هایی است که نظام اسلامی دست به اصلاح زده یا می‌زند. ممکن است در آینده نظام پارلمانتاریستی را ترجیح دهند یا مثلاً شرایطی ایجاد شود که این اشتباه قانون اساسی که به شخص دوم کشور رئیس‌جمهور می‌گویند، اصلاح شود.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار