اسلام دین مهربانی و مهرورزی با دیگران است و صله ارحام نیز به همین دلیل مورد تأکید فراوان دین ماست. از بحث شیوع کرونا و محدودیتهای ناگزیر آن که بگذریم کمرنگ شدن صله رحم دقیقاً نقطه مقابل آموزههای دینی ما قرار میگیرد. به نظر میرسد کاهش رفت و آمد فامیلی ریشه در موارد بسیار دیگری دارد که توسعه فناوریهای ارتباطی از جمله آن است. مروری بر چند روایت از متون دینی، اهمیت صله ارحام را به خوبی نشان میدهد.
سفارش رسول خدا (ص)
مردى خدمت پیامبر اکرم (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! فامیل من تصمیم گرفتهاند بر من حمله کنند و از من ببرند و دشنامم دهند، آیا من حق دارم آنها را
ترک گویم؟
فرمودند: در آن صورت خداوند همه شما را ترک مىکند. عرض کرد: پس چه کنم؟
فرمودند: بپیوند با هر که از تو ببرد و عطا کن به هر که محرومت کند و در گذر از هر که به تو ستم نماید، زیرا، چون چنین کنى، خدا تو را بر آنها یارى دهد.
سفارش امام صادق (ع)
مردى از اصحاب امام صادق (ع) به حضرت عرض کرد: برادران و پسرعموهایم فشار زیادى بر خانهام وارد کردهاند تا جایی که در یک اتاق زندگى مىکنم، اگر در این باره (به آنها یا حاکم) شکایت و گله کنم، آنچه اموال دارم را مىگیرند. امام فرمودند: صبر کن، همانا بعد از سختى فرج و گشایشى برایت مى شود. آن مرد گفت: از اقدام علیه آنها منصرف شدم.
چیزى نگذشت «وبا» در سنه ۱۳۱ ه. ق آمد و همه آن اقوامى که او را اذیت مى کردند مردند.
بعد از مدتى خدمت امام رسید و امام فرمودند: حال اقوامت چطور است؟ گفت: همه مردند! فرمود: آنها به خاطر اذیت به تو که خویش آنها بودى و بهعقوبت عملشان (قطع رحم) نسبت به تو مردند، آیا تو دوست داشتى آنان زنده بمانند و فشار و اذیت بر تو وارد کنند؟ گفت: نه والله.
صله رحم امام (ع)
حسین بن على پسر عموى امام صادق (ع) از افراد شجاع و پر صلابت بود، به طورى که به او رمح آل ابوطالب (نیزه خاندان ابوطالب) مىگفتند. از آنجایى که بینى پهنى داشت به حسن افطس معروف گردید.
او در ماجراى قیام عبدالله محض (نواده امام حسن) بر ضد منصور دوانیقى خلیفه عباسى پرچمدار بود و سر همین موضوع با امام صادق (ع) کدورتى داشت، به حدى که یکبار با کارد پهن به امام حمله کرد تا آن حضرت را بکشد.
سالمه یکى از کنیزهاى امام مىگوید: در آن هنگام که امام در بستر شهادت قرار گرفت، در بالینش بودم و پرستارى مىکردم، بیهوش شد، وقتى به هوش آمد، به من فرمود: ۷۰ دینار به حسن افطس بدهید و فلان مقدار و فلان مقدار به افراد دیگر بپردازید.
عرض کردم: آیا به مردى که با کارد پهن و تیز به شما حمله کرد و مىخواست شما را بکشد ۷۰ دینار بدهیم؟
فرمود: آیا مىخواهى مشمول این آیه باشم که خداوند مىفرماید: آنها که پیوندهایى که خداوند به آنها امر کرده است برقرار مىدارند و از پروردگارشان مىترسند و از بدى حساب بیم دارند... داراى عاقبت نیک در سراى آخرت خواهند بود. سپس فرمود: آرى اى سالمه خداوند بهشت را آفرید و پاکیزه و خوشبو ساخت، به طورى که بوى خوش آن فاصله مسیر ۲ هزار سال راه به مشام او مىرسد، ولى این بوى خوش به مشام قطع کننده پیوند و خویشاوندى و عاق والدین نمىرسد.
عدم صله رحم و مرگ
شعیب عقر قوقى گوید: امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: فردا مردى از اهل مغرب به نام یعقوب تورا ملاقات مىکند و از احوال من مىپرسد، او را به خانهام راهنمایى کن.
من او را در طواف یافتم و حال احوال کردم، دیدم مرا مىشناسد.
گفتم: از کجا مرا شناختى؟ گفت: در خواب کسى مرا گفت که شعیب را ملاقات کن و آنچه خواهى از او بپرس. چون بیدار شدم نام تورا پرسیدم. تورا به من نشان دادند. او را مردى عاقل یافتم و به درخواستش او را به خانه امام بردم و اجازه طلبیدم و امام اجازه دادند. چون نگاه امام به او افتاد، فرمود: اى یعقوب دیروز اینجا (مکه) وارد شدى، ما بین تو و برادرت فلانجا نزاعى واقع شد و کار به جایى رسید که همدیگر را دشنام دادید و این طریقه ما و دین پدران ما نیست، ما کسى را به این کارها امر نمىکنیم، از خداى یگانه و بىشریک بپرهیز. به این زودى مرگ ما بین تو و برادرت جدایى خواهد افکند و این بهخاطر آن شد که شما قطع رحم کردید.
او پرسید: فدایت شوم، مرگ من کى خواهد رسید؟ فرمود: همانا اجل تو نیز نزدیک بوده لکن، چون تو در فلان منزل با عمهات صله کردى و رحم خود را وصل کردى ۲۰ سال به عمرت افزوده شد.
شعیب گوید: بعد از یکسال یعقوب را در حج دیدم و احوال او را پرسیدم، گفت: برادرم در آن سفر به وطن نرسیده وفات یافت و در بین راه به خاک سپرده شد.