کد خبر: 107122
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۸۸ - ۰۹:۳۵
مسعود ده نمکی در وبلاگ شخصی خود نوشت:
در کنار آقا زاده ها که از رانت های پدران بر مال و منال خود افزودند و گردن کلفت کردند زنان مسئولین در طول سه دهه گذشته در سایه عمل می کرده و کمتر رفتار سیاسی و یا واکنشی از خود نشان می دادند . اما در سالهای اخیر که حضرات خواص از زنان سنتی خود غافل بودند و بیشترحواسشان در جاهای دیگر! سیر می کرد محافل زنانه ای از زد و بند "مهد اولیا" های مدرن در بستر سیاسی امروز شکل گرفت که نتیجه اش میدان داری و سکانداری اناث بر کشتی قدرت و ثروت و شهرت رجال سیاسی شد....یکی از محافظان حضرات برایم تعریف می کرد که در یکی از مسافرت های خارجی که به همراه آقای....خانواده نیز به خارج مشرف شده بودند سوغاتی های خریداری شده توسط زن و دختران و پسران این حضرت را باید با تریلی بار هواهپما میزدیم.اما نکته جالبش این بود که در مسیربرگشت حاج خانم که غذا را تناول کردند مقداری پنیر از بسته بندی سه گوش یک نفره از نوع خارجی اش زیاد حاج خانم رو به من کرد و گفت برادر این پنیر حیف است دور انداخته شود اسراف است اگر مستحقی دیدی این پنیر را به او بده!البته حاج خانم الان از مدافعان حقوق مردم است و کلی برای خودش سیاستمدار شده!تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجملپی نوشت: توجه شود به مهد علیاو نقش او در ماجرای امیرکبیر و ناصر الدین شاه «مهدعلیا» مادر «ناصرالدین‌شاه» در تاریخ دوره‌ی قاجار، حضوری همه جانبه و انکار ناپذیر داشته است. اگر شاه قاجار بر تخت سلطنت می‌نشسته و به امیران و زیران خویش در رابطه با کارهای مملکتی دستور می‌داده است، «مهد علیا» در قصر خویش، دور از تاج و تخت رسمی شاهانه، سر رشته‌ی نادیدنی و گاه حتی ناخواندنی بسیاری از کارها را در دستان خود داشته است. ای کاش این قدرت نادیدنی و گسترده، تنها در جهت آبادانی کشور به کار می‌رفت. دریغ عمیق انسان بر آنست که نادانی و فساد، آن همه هوشیاری و توانایی انسانی را در راه بیداد و ویرانگری به کار انداخته بود.نفوذ زنان درباری و خواجه‌سرایان حرم در امور مملکتی، بدون تردید در ساختار سیاسی کشور نیز تأثیر داشته‌است. شوراهای غیر رسمی که در حرم با حضور زنان و سوگلی‌ها و به‌ویژه شخص «مهدعلیا» مادر «ناصرالدین‌شاه» صورت می‌گرفته، در بسیاری مواقع نقشی مخرب داشته‌است. در این زمینه نیز نکات بسیاری ناگفته مانده است. نکاتی که همیشه به‌صورت عوامل کارساز پشت پرده و ظاهراً نادیدنی خود را نشان داده است. در این میان نقش «مهدعلیا» در بسیاری از دسیسه‌ها و دهن‌بینی‌های ویرانگر، بیشتر از هر زنی به‌چشم می‌خورد. «امیرکبیر» وزیر دلسوز و کاردان این دوره، بارها از دخالت بی‌مورد او در کارهای خطیر کشوری، نزد شاه شکایت برده‌ بود. «مهدعلیا»، همسر «محمدشاه» و مادر «ناصرالدین‌شاه قاجار» است که پس از به سلطنت رسیدن شوهرش، لقب «مهدعلیا» یافت. ناصرالدین‌شاه، مادر خود را بیشتر «نواب» یا «خانم» خطاب می‌کرد. این زن در سن شانزده سالگی با «محمد‌شاه» ازدواج کرده بود، در بیست و هفت‌سالگی، «ناصرالدین میرزا» را به دنیا آورده بود و آنگاه در چهل‌سالگی بیوه ‌شده بود.«دوست‌علی‌خان معیرالممالک» (نتیجه‌ی پسری مهدعلیا) در باره‌ی اخلاق و رفتار او می‌نویسد:« «مهدعلیا»، به ظاهر زیبا نبود ولی از موهبات معنوی بهره‌ای بسزا داشت. بانویی پرمایه و باکفایت بود. ادبیات فارسی و قواعد زبان عربی را نیک می‌دانست و خط درشت و ریز، هر دو را خوب می‌نوشت. به مطالعه‌ی تاریخ و دیوان اشعار شعرا رغبتی وافر داشت و کتابخانه‌ی خصوصی او را، این دو نوع کتاب تشکیل می‌داد. گاهِ سخن، شیرین‌گفتار و به وقت محاوره، حاضرجواب بود. امثال و حکایات و اشعار بسیار، از بر داشت و ضمن گفتگو، آنها را در جای خود به‌کار می‌برد.» «مهدعلیا» از همان آغاز صدارت «امیرکبیر» به او نظر خوشی نداشت. چگونه می‌توان مادر شاه بود و از آن همه خدم و حشم برخوردار، اما شخصی از کنار وارد ماجرا شود و زیر عنوان «صدر اعظم»، تمام حقوق و مستمری‌های شاهزادگان، اعیان، نجبا و روحانیون را قطع کند و دست آنان را از همه‌ی کارها کوتاه گرداند؟علاوه بر این‌ها، وی راه اعمال نفوذهای بیجا را بر «مهدعلیا» بسته و جلوی برخی خودسری‌ها و هوسرانی‌های او را گرفته بود. به همین جهت مادر شاه، در ردیف دشمنان قسم خورده‌ی او قرار داشت و به هر وسیله‌ی ممکن، در صدد بود تا «میرزا آقاخان نوری» را که وزیر لشکر «ناصرالدین‌شاه» بود، به جای او بنشاند. پنج ماه پس از صدارت «امیرکبیر»، دشمنان او، عده‌ای از سربازان را که حقوق و مواجبشان به تعویق افتاده بود بر علیه او شوراندند. سربازان بر او و نگهبانان او شوریدند و دو تن از آنها را به قتل رساندند و خواستار برکناری وی شدند. شاه که در این میان، خود نیز از قدرت و توانائی «امیرکبیر» هراسان بود، پس از برکناری او از مقام صدارت، وی را به حکومت کاشان گمارد. هنوز زمان کوتاهی از این امر نگذشته بود که شاه، او را به «باغ فین» در کاشان تبعید کرد.سرانجام دسیسه‌های «مهدعلیا» و همدستانش، شاه قاجار را به یکی از ننگین‌ترین کارها یعنی صدور فرمان قتل «امیر کبیر» واداشت. مأموران شاهی، در هجدهم ربیع‌الثانی سال 1268در حمام «فین» کاشان، رگ‌های او را زدند و جان شریف و ارزشمندش را گرفتند. ایران در آن زمان، یکی از کارآمدترین شخصیت‌های ترقیخواه خود را از دست داد. اما برخلاف همه‌ی این دسیسه‌ها که به مرگ «امیرکبیر» منجر شد، «مهدعلیا» در تلاش بود تا با دست‌زدن به کارهایی از قبیل درست کردن و تعمیر بناهایی مانند مسجد، کاروانسرا، مدرسه و باغ، نام نیکی از خود به یادگار بگذارد. از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به باغ «مهدعلیا»، مدرسه‌ی «حکیم‌باشی» در ارگ، بقعه و بارگاه «زبیده‌خاتون» در نزدیکی شهر ری، تعمیر مسجدی معروف به نام مسجد «مادر شاه» اشاره داشت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار