سرویس سیاسی جوان آنلاین: «جنگ ادامه سیاست به معنی دیگر است» این توصیف کارل فون کلاوزویتس، اندیشمند و نظامی شهیر آلمانی از نسبت میان دیپلماسی و میدان است؛ تعریفی که این دو را نه در مقابل یکدیگر بلکه در امتداد هم میداند. پایان دیپلماسی به نبرد ختم میشود و پایان نبرد به دیپلماسی. این چرخه همیشه بر نبردها و جنگهای بزرگ دنیا که به شکست یکی از طرفین ختم نشده، حاکم است. در طول ۴۳ سال گذشته این چرخه دراماتیک بارها بین ایران و غرب تکرار شده است؛ گرههای کوری که بر سر میز مذاکره تنها با حمایت میدان نبرد باز شده و به پیروزیهای گاه پنهان و گاه آشکار ختم شده است. در طول هشت سال گذشته برخی تصور میکردند بدون کمک میدان میتوان به نتیجه دلخواه در دیپلماسی رسید، اما سیر وقایع نشان داد چنین اتفاقی امکانپذیر نیست. حالا با گذشت چند سال از این اتفاقات میتوان به نتیجهای جدی رسید که چنین درکی اشتباه بوده است، اما نگاهی به وقایع تاریخی نیز همین نکته را نشان میدهد.
وقتی میدان، بانکهای ایرانی را از تحریم رها میکند
شاید جدیترین نمونه کمک میدان به دیپلماسی در همین هشت سال گذشته اتفاق افتاده است. زمانی که در تیر ماه سال ۹۴ درست در زمانی که مذاکرات جدی بین ایران و کشورهای ۱+۵ برای رسیدن به نتیجه نهایی در جریان بود، مذاکرات مشابهی در سمتی دیگر برای حل و فصل یک ماجرای دیگر در جریان بود.
در این مذاکرات برخلاف برجام که از سوی دیپلماتها انجام میشد در دو طرف میز نمایندگانی از نهادهای امنیتی ایران و امریکا حضور داشتند و موضوع مذاکره بررسی امکان مبادله زندانیان ایران و امریکا در یک معامله دوطرفه بود.
واقعیت هم این بود که این معامله برای امریکاییها به یک موضوع حیثیتی تبدیل شده بود. مهمترین متهمی که از سوی ایران دستگیر شده بود، «جیسون رضاییان» خبرنگار روزنامه واشنگتنپست بود که در پوشش کار رسانهای به جاسوسی برای نهادهای امریکایی متهم بود.
امیر میرزایحکمتی ایرانیای که سابقه خدمت در ارتش امریکا را داشت و سعید عابدینینوکیشمسیحی دو زندانی دیگر بودند که امریکاییها در مذاکرات هستهای بحث آزادی آنها را پیش میکشید. وندی شرمن، معاون وزیر خارجه امریکا نیز در یکی از مذاکرات گفته بود در صورتی که جیسون در تبادل قرار نگیرد، کل مذاکرات ملغی خواهد شد.
در مقابل ایران نیز خواستار آزادی برخی شهروندان امریکایی بود که به دلیل کمک به دور زدن تحریمها در امریکا زندانی بودند، با این حال ایران به دنبال این بود تا امتیازات بیشتری از این مذاکرات دریافت کند. علاوه بر موضوع زندانیان حل و فصل برخی مطالبات مالی تهران از واشنگتن نیز در دستور کار بود. اغلب این مطالبات به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و خریدهای تسلیحاتی رژیم پهلوی از واشنگتن بازمیگشت.
مذاکرات کشدار دو طرف در حاشیه مذاکرات هستهای در سکوت کامل ادامه یافت. ایران و امریکا تجربه مبادلات زندانیان را در دوره قبلی نیز داشتند. در سال ۱۳۹۰ یکی از کوهنوردان امریکایی که به دلیل ورود غیرمجاز به ایران دستگیر شده بود با یکی از اساتید ایرانی زندانی در امریکا مبادله شد. این کار با هماهنگی کشور عمان انجام شد، با این حال این بار ایران و امریکا به صورت مستقیم در حال مذاکره برای حل این مشکل بودند؛ گرهی که با سالها مذاکره حقوقی باز نشده بود حالا با کمک میدان در حال باز شدن بود.
در نهایت برجام با امضای یک پیمان ۱۷۶ صفحهای در تابستان سال ۹۴ به نقطه پایانی خود رسید. مراحل پذیرش رسمی این توافق و اجرای تعهدات طرفین تا دی ماه همان سال به طول انجامید.
قرار بود در روز ۲۶ دی ماه اجرایی شدن برجام به صورت رسمی اعلام شود. خبرنگاران منتظر اعلام رسمی آن توسط ظریف و موگرینی، کمیسر سیاست خارجی اتحادیه اروپا و لغو تمامی تحریمها بودند، با این حال به نظر میرسید دو طرف منتظر رویدادی هستند تا همزمان با آن اتفاق اجرایی شدن برجام را اعلام کنند.
چند هزار کیلومتر آن سوتر در فرودگاه مهرآباد همه منتظر بر زمین نشستن هواپیمای ارتش سوئیس روی باند فرودگاه مهرآباد بودند. قرار بود سه جاسوس امریکایی با این هواپیما تهران را به سمت زوریخ ترک کنند.
هواپیمای سوئیسی حامل نزدیک ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد بود. زمانی که هواپیمای ارتش سوئیس در تهران روی زمین نشست و مقامات ایرانی از تحویل بقیه مبالغ اطمینان یافتند، اجازه خروج جاسوسان امریکایی داده شد. در آن سو در بامداد ۲۷ دی ماه بالاخره ظریف و موگرینی بیانیه اجرای برجام را قرائت کردند. به محض قرائت این بیانیه خبرهایی از آزادی زندانیان ایرانی در امریکا منتشر شد. به نظر بخش دیگری از معامله بین ایران و امریکا در حال اجرا شدن بود. هفت زندانی ایرانی در امریکا آزاد شدند و از برخی متهمان دیگر که تحت تعقیب قرار داشتند، رفع اتهام شد، اما این تنها بخش این معامله نبود.
دفتر مطبوعاتی سازمان ملل متحد همان شب از رفع تحریم بانک سپه خبر داد. بانک سپه از جمله مؤسسات مالی ایران بود که در سال ۲۰۰۷ میلادی به اتهام تأمین مالی فعالیتهای نظامی و اتمی ایران در لیست سیاه قرار گرفته بود. زمانی که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در مرداد ماه همان سال صادر شد، نام این بانک هنوز در لیست سیاه تحریمها قرار داشت، با این حال امریکاییها در جریان مذاکرات دوجانبه زیر بار رفع این تحریمها از دو بانک ایرانی رفتند. شیرینی این مبادله تا مدتها برای ایران باقی ماند.
مجلس شورای اسلامی در آن زمان با اشاره به اینکه دستگیری این جاسوسان و مذاکره بر سر آن نتیجه زحمات نهادهای اطلاعاتی نظامی بود، این مبلغ را به تأمین بخشی از بودجه نظامی کشور اختصاص داد، اما در نهایت روشن شد دولت این مبالغ را به این کشورها اختصاص نداده است، با این حال فرصت دیگری به وجود نیامد تا امریکاییها این مبالغ را از ایران بازپس بگیرند. این دومین باری بود که به صورت رسمی دستاوردهای میدان توانست گرهی را که به صورت دیپلماتیک باز نشده بود، باز کند.
از کرهجنوبی تا روابط تجاری با سوریه
حالا با گذشت نزدیک پنج سال از این مبادله بار دیگر میدان به کمک دیپلماسی آمده است. این بار هم ماجرا بر سر آزادسازی منابع مالی است. نزدیک ۷ میلیارد دلار از منابع مالی ایران در کرهجنوبی به دلیل تحریمهای یکجانبه امریکا با برچسب تروریستی محبوس شده است و تمام تلاشها و مذاکرات ایران و کرهجنوبی برای رهایی این مبالغ ناکام مانده است.
در این میان و ناگهان در میانه مذاکرات وین خبری منتشر شد که از مبادله چهار جاسوس امریکایی دستگیر شده در ایران با آزادسازی ۷ میلیارد دلار از ذخایر تحریم شده خبر میداد. اگر چه در نهایت این خبر هم از سوی امریکا و ایران تکذیب شد، اما در نهایت هر دو طرف تأیید کردند که مذاکرات گستردهای در این باره در جریان است. برخلاف سال ۹۴ خبری از مذاکرات مستقیم ایران و امریکا نخواهد بود و دو کشور به صورت غیرمستقیم در حاشیه مذاکرات وین در حال تبادل نظر در این باره هستند. در این میان صرفنظر از اینکه مذاکرات فوق به نتیجه برسد یا نه، بازهم این میدان است که توانسته این گره را به طور کامل باز کند.
اگر بخواهیم لیست کمکهای میدان به اقتصاد و دیپلماسی را فهرست کنیم، باز هم موارد دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. در عراق نفوذ گسترده فعالیت برونمنطقهای ایران زمینه مناسبی را برای فعالیت شرکت عراقی پدید آورد، به گونهای که هم اکنون این کشور مهمترین بازار صادراتی کالاهای غیرنفتی ایران است. در سوریه هم علاوه بر بازار گسترده این کشور زمینه استفاده ایران از معادن فسفات این کشور فراهم شده است، حتی در این میان برخی از ایجاد یک کریدور اقتصادی از ایران تا مرزهای سوریه سخن میگویند؛ اتفاقی که چندان دور از دسترس نیز به نظر نمیرسد.
تمام این دستاوردها نشان دهنده این است که تا چه اندازه توان میدان برای باز کردن برخی گرهها روی میز مذاکره مؤثر خواهد بود. باز هم به سخنان کلاوزویتس برمیگردیم. جنگ ادامه سیاست است به روش دیگر. با مروری بر این چند اتفاق شاید بتوان گفت که مذاکره و دیپلماسی واقعی ادامه همان نبرد در میدان است، اما با ملزوماتی که ساختمانهای شیک دیپلماتیک میطلبد.