حمله به صفحه اینستاگرام لیونل مسی یا ایوان زایتسف ازجمله رفتارهای پرخاشجویانه کاربرانی بود که در جهان بازتابی گسترده داشت. این قبیل رفتارها در سالهای اخیر در دنیا شیوع زیادی پیدا کردهاند و زمینهای بسیار جدید در تحقیقات پدید آوردهاند. اما هیک، سردبیر ارشد سایت ثرایو گلوبال، در گفتوگو با مالی کراکت، عصبشناس و استادیار دانشگاه ییل، علل و زمینههای بروز خشم اخلاقی در فضای مجازی را بررسی کرده است. چکیدهای از این گفتوگو را به نقل از کانال تلگرامی «ترجمان» بخوانید:
هیک: رسانههای اجتماعی چگونه نحوه ابراز خشم ما را تغییر میدهند، و این تغییرات خوب هستند یا بد؟
کراکت: این زمینهای بسیار جدید در تحقیقات است و هنوز چیز بسیاری در این مورد نمیدانیم که این فناوریهای جدید چگونه به عواطف اجتماعی قدیمی ما شکل میدهند. البته چند پیشبینی اولیه هست. نخست اینکه رسانههای اجتماعی ابراز خشم را بسیار آسانتر ساختهاند، ابزار این کار عملاً بهصورت شبانهروزی در دستمان است. همچنین، این فناوری برخی هزینههای ابراز خشم را کاهش میدهد، رودررو شدن و انتقاد از کسی در زندگی واقعی بسیار خطرناکتر از انتقاد در توئیتر است. اینها بدین معنی است که آستانه ابراز خشم آنلاین شاید پایینتر از آستانه ابراز خشم آفلاین باشد. اینکه آیا این تغییرات خوب هستند یا بد موضوعی است که اینک همگی باید به آن بیندیشیم. بهخصوص باید به این موضوع فکر کنیم که در حال حاضر کدام نوع از تخلفات به قدر کافی تقبیح اجتماعی نصیبشان میشود و درمقابل، کدام تخلفات هست که بهتر است توجه و تنبیه بیشتری نصیبشان شود.
هیک: در مقالهای نوشتهاید «همانطور که شخصی که عادتاً بین وعدهها غذا میخورد بیآنکه حس گرسنگی داشته باشد غذا میخورد، سرزنشکنهایِ عادتیِ آنلاین هم ممکن است بی آنکه واقعاً خشمگین باشند ابراز خشم کنند». لطفاً این را بیشتر توضیح دهید.
کراکت: تعریف عادت این است: رفتاری که بیتوجه به عواقبش انجام گیرد. یک حدس این است که شاید رسانههای اجتماعی ارتباط ابراز خشم را با تجارب عاطفی واقعی قطع میکنند. در اینترنت میتوانیم مستقیم سراغ ابراز خشم برویم بی آنکه خودمان واقعاً و عمیقاً خشمگین باشیم. مشکل زمانی ایجاد میشود که این کار موجب توهم جمعی خشم افکار عمومی شود، یعنی زمانیکه همه ابراز خشم میکنند ولی در عمل فقط عدهای خشمگین هستند. از طرف دیگر، این هم ممکن است که چون در اینترنت مدام در معرض خشم هستیم، حساستر شویم و نسبت به سابق خشم بیشتری حس کنیم. روانشناسان سخت مشغول کار هستند تا به این دست پرسشها پاسخ دهند.
هیک: رسانههای اجتماعی چه تأثیری بر همدلی و دیگرخواهی ما دارند؟ آیا چون رنج افراد را بیشتر در معرض دید قرار میدهد باعث افزایش اینها میشود، یا آن همدلی که ما در دنیای مجازی بروز میدهیم خیلی هم از صمیم قلب نیست؟
کراکت: اگرچه بسیاری از دانشمندان روی این موضوع کار میکنند، ولی این پرسشی مهم است که هنوز درک خوبی از آن نداریم. جولیانا شرودر در دانشگاه برکلی ثابت کرده است که، هنگام جروبحثها و اختلافات سیاسی، شنیدن صدای دیگران به مقابله با روند انسانیتزدایی کمک میکند و فرصتهایی در اختیار میگذارد برای ساختن همدلی در گفتوگوهای آنلاین. سندر وندرلیندن در دانشگاه کمبریج دیگرخواهی آنلاین و مسری را بررسی کرده است و نیز اینکه چگونه این موضوع میتواند منبعِ الهامی برای کنش جمعی شود. رنه وبر در دانشگاه یو.سی.اس.بی. این موضوع را بررسی کرده است که اینترنت چگونه میتواند پتانسیل رفتار تهاجمی را افزایش دهد. سرشت عمومی همدلی و دیگرخواهی چیزی است که باید درباره ابراز همدلی و دیگرخواهی در اینترنت در ذهن داشت: کسب شهرت نیک، آگاهانه یا ناخودآگاه، میتواند انگیزه افراد در ابراز این عواطف اخلاقی باشد. البته این بدین معنی نیست که هر ابراز عواطف اخلاقی در اینترنت ریاکارانه است، بلکه منظور این است که نشان دادن همبستگی با یک جنبش اجتماعی از طریق عوض کردن عکس پروفایل فیسبوک بسیار آسانتر از تأثیرگذاری برای تغییر در دنیای واقعی است. تازه اولی ممکن است بیشتر از دومی به چشم بیاید.
هیک: راهی تأثیرگذارتر از هشتگهای کمعمر برای هدایت نارضایتی در اینترنت سراغ دارید؟
کراکت: شبکههای اجتماعی آنلاین میتوانند کمک کنند تا سریع و راحت دریابیم کدام یک از دوستانمان به همان موضوعاتی توجه دارند که ما نیز داریم. سپس میتوانیم این گفتوگوهایمان را در دنیای واقعی ادامه دهیم و خشم مشترکمان را به کنش اجتماعی معنیدار تبدیل کنیم. بهتر نمیشد اگر این شبکههای مجازی امکاناتی درونشان داشتند که کمک میکرد این کار را انجام دهیم؟