کد خبر: 1022696
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۶
رویگردانی از راستگویی با اقبال به دروغگویی متفاوت است
باید یاد بگیریم و یاد بدهیم که حتی از یک دروغ کوچک احتراز کنیم. طبع دروغ این‌گونه است که وقتی کوچک آن را مرتکب شدی، از بزرگِ آن نیز ناگزیر خواهی بود. آنگاه می‌بینی که این قطرات به هم پیوسته، سیلی خانمان‌برانداز راه انداخته و هرچه را هست و نیست، با خود می‌برد! به تعبیر زیبای ملک‌الشعرای بهار «سیل را زَ اول توان بستن به بیل/، چون فزون‌تر شد بغلتد ژنده پیل»
حسین سروقامت

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در جهان امروز سبک زندگی (Lifestyle) بسیار مهم شمرده می‌شود؛ مجموعه‌ای از منش‌های ذاتی ما و همچنین روش‌هایی که برای ادامه حیات برگزیده‌ایم. بحث سبک زندگی در بسیاری از سخنان رهبر فرزانه و از جمله بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در مهرماه ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی سؤالات مهمی را در این خصوص مطرح نموده، آسیب‌شناسی آن‌ها را خواستار شدند. در پاسخ به این مطالبه اساسی هر هفته یکی از این سؤالات را مطرح کرده و به بررسی پاسخ خواهیم پرداخت. تاکنون به ۱۳ سؤال پرداخته‌ایم و، اما پرسش چهاردهم: در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟

راست نگفتن با دروغ گفتن متفاوت است


طرح این سؤال از سوی رهبر معظم انقلاب، آن هم بلافاصله پس از بیان پرسش پیشین (آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرت‌هاى روزانه، به همدیگر به طور کامل راست می‌گوییم؟) نشان از اهمیت این امر دارد.


به زعم نویسنده، رویگردانی از راستگویی با اقبال به دروغگویی دو امر کاملاً متفاوت است. ممکن است انسانی یا حتی جامعه‌ای از راستگویی، صداقت و درستی استقبال نکند، اما به دروغ و افترا نیز دامن نزند؛ یعنی در مقام مقایسه، دروغگویی شنیع‌تر و پلیدتر از روگردانی از راستی و درستی است.


دروغگویی معضل بزرگی است که همچون موریانه جامعه را از درون پوسانده، نابود می‌کند. همچنین در روایات معتبر ما راز و رمز گریز از همه گناهان و تباهی‌ها گریز از کذب و دروغ عنوان شده است. گویا اگر خانواده‌ای، جامعه‌ای یا حتی ملتی از همین یک گناه احتراز کند، از همه گناهان رو گردانده است!


نویسنده معتقد است دروغ، حتی اگر کوچک و ناچیز و بعضاً غیرقابل اثبات باشد- نظیر دروغ‌هایی که ما مثل نقل و نبات به زبان می‌آوریم- گناهی صرفاً فردی نیست، بلکه همه افراد اجتماع را درگیر می‌کند و فضای اعتماد عمومی را از میان می‌برد. آدم‌ها در هوای دروغْ‌آلوده، نه تکلیفشان معلوم است و نه می‌دانند در بلاتکلیفی چه کنند؟ بپذیرند، نپذیرند، انکار کنند، کتمان کنند؟!


سرچشمه دروغ را باید بست


راهکار اسلام برای عدم ارتکاب چنین گناهانی، بستن سرچشمه آن‌ها از یک سو و عدم شیوع و گسترش آن‌ها از سوی دیگر است.


باید یاد بگیریم و یاد بدهیم که حتی از یک دروغ کوچک احتراز کنیم. طبع دروغ این‌گونه است که وقتی کوچک آن را مرتکب شدی، از بزرگِ آن نیز ناگزیر خواهی بود. آنگاه می‌بینی که این قطرات به هم پیوسته، سیلی خانمان‌برانداز راه انداخته و هرچه را هست و نیست، با خود می‌برد!


به تعبیر زیبای ملک‌الشعرای بهار «سیل را زَ اول توان بستن به بیل/، چون فزون‌تر شد بغلتد ژنده پیل».


از این گذشته، باید برای شیوع لجام گسیخته دروغ فکری کرد. وقتی فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی همچون هوا اطراف ما را احاطه کرده و می‌دانیم بسیاری از مطالب این شبکه‌ها کذب محض است، چه تدبیری باید اندیشیده شود و در این راستا کار برای جوان و نوجوان، چقدر سخت و دشوار است. جوانان و نوجوانان، هم سروکار بیشتری با این قبیل فضا‌ها دارند، هم به جهت زلالی و شفافیت درون، زودتر این قضایا را باور می‌کنند.


نکته دیگر اینکه به تجربه ثابت شده اگر سیاست‌ورزان، حاکمان، هنرمندان، ورزشکاران و در یک کلمه سلبریتی‌ها و گروه‌های مرجع جامعه پاکیزه و منزه شوند، این پاکیزگی تا پایین‌ترین سطوح جامعه و درونی‌ترین لایه‌های آن رسوخ خواهد کرد.


اما خدا نکند این قبیل افراد که نگاه‌ها و انگشت‌های اشاره به سمت آن‌ها نشانه رفته است، به گناهانی اینچنین، آلوده شوند که آنگاه جامعه را تباهی برمی‌دارد. عبارت «الناس علی دین ملوکهم»، که به خاطر کاربردی بودن آن، همیشه سر زبان‌هاست، از همین حقیقت انکارناپذیر حکایت می‌کند.


رحمت خدا بر شاعر شیرین سخن، سعدی بزرگ که در یک بیت شعر، حق سخن را به خوبی ادا کرده است: «اگر ز باغ رعیت، مَلِک خورد سیبی/ برآورند غلامان او درخت از بیخ».


نخبگان باید پای کار بیایند

نکته دیگر لزوم مسئولیت‌پذیری نخبگان جامعه است. همان‌ها که باید- نه بسان مردم عادی چند قدم پیش پای خود را، بلکه- ۱۰۰ سال و ۲۰۰ سال آینده را ببینند و برای بهینه‌سازی آن از همین حالا برنامه‌ریزی کنند. نخبگانی که نباید سرشان گرم فعالیت‌های دیگر شود و نباید مانند سایرین دغدغه معاش داشته باشند و در بند منفعت‌طلبی و سودجویی بوده یا دنباله‌روی مطامع احزاب و گروه‌های سیاسی باشند.


نخبگانی که باید تفکر و تأمل را بر هر امر دیگری مقدم بدارند و ماحصل اندیشه خویش را بی‌هیچ واهمه‌ای به جامعه خویش عرضه کنند. کاری که اگر به طور مثال در خصوص بحث تحدید جمعیت در سال‌های پیش انجام می‌شد، امروز با این تهدیدِ جدی جمعیتی مواجه نبودیم. شنیدم چند سال پیش نخبگان بلژیک ۵۰۰ مشخصه نامطلوب و ناهنجار را در زندگی روزمره مردم رصد کردند. مشخصه‌هایی که لازم است به مرور زمان از پیش پای آن ملت برداشته شود. دولت نیز به کمک آنان آمد، ۳۰ میلیون دلار اعتبار تخصیص داد تا با برنامه‌ریزی و کلان‌نگری این نابسامانی‌ها، اندک اندک از زندگی مردم رخت بربسته، جای خود را به موارد ارزشمند دیگر بدهند. این کاری است که دقیقاً در کشور ما نیز باید انجام پذیرد و اگر قرار شود ناهنجاری‌هایی از زندگی روزمره مردم زدوده شود، بی‌شک دروغ و میل به دروغگویی اولینِ آن‌ها خواهد بود.


اگر قرار باشد راه رشد و کمال را طی کنیم، راستی و صداقت باید در جامعه بزرگ داشته شود و سمت و سوی فرهنگ‌سازی‌ها نیز بزرگداشت راستان پاکدست باشد.


قانونی که مانع دروغگویی می‌شود


از سوی دیگر و در گام بعدی باید عواملی را که باعث می‌شود مردم به دروغ رو آورند، از سرِ راه برداریم. از جمله این عوامل می‌توان به ضعف قوانین و قانون‌گریزی اشاره کرد.


نکته جالبی را از یک پرونده جرم و جنایت در آن سوی آب عرض کنم؛ از زبان دوستی که شاهد گفت‌وگوی مجرم این پرونده با وکیل خویش بود. مجرم از کشوری که دروغ را به عنوان ضدارزش پذیرفته، در قانون آن کشور جرم تلقی می‌شد و وکیل از کشوری که در آن دروغگو دشمن خدا بود، اما از نظر قانون مجرم نبود.


وکیل موکل خود را کناری برده، از وی می‌پرسد هنگام ارتکاب جرم کسی تو را دید؟ می‌گوید نه؛ نگاهی به دور و بر خویش کرده، بار دیگر می‌پرسد از این ماجرا با کسی سخن گفتی؟ می‌گوید نه؛ او نیز با کمال صراحت توصیه می‌کند که جرم خود را انکار کن!


برخورد مجرم جالب است؛ ولی من این کار را کرده‌ام، چطور انکارش کنم؟‌
می‌بینید قوانین چطور می‌توانند به کمک خُلق و خوی آدمی رفته، مانع کژرفتاری وی شوند؟
ملاحظه می‌کنید مقررات چطور می‌توانند مسئولیت‌پذیری را در بین مردم نهادینه کنند؟


وابستگی، بی‌اعتمادی، منفعت‌طلبی و ترس از افتادن به دردسر، عدم نظارت کافی در سازمان‌ها و دستگاه‌های اجرایی، ناتوانی در بیان احساسات و عواطف، بی‌مسئولیتی و... از دیگر عواملی هستند که در ترغیب مردم به دروغ تأثیرگذارند.


به همه این موارد بیفزایید تلقی نادرست زرنگی از دروغ که جامعه ما را بیچاره کرده است.


وقتی دروغگویی زرنگی محسوب می‌شود


تقریباً اغلب افراد جامعه ما دست‌کم در برخی موارد معتقدند دروغ گفتن کار راه‌انداز است و می‌تواند گلیم آدمی را از آب بیرون بکشد!


اتفاقی که سرِ کلاس دانشگاه برای نگارنده رخ داد، می‌تواند زنگ خطری برای همه آحاد جامعه باشد.


دانشجویی که دلش از زمین و زمان پُر بود، رو به من که استادش بودم کرده، گفت من برای انجام کاری به اداره‌ای مراجعه می‌کنم. می‌توانم همه چیز را درست پیش برده، لحظه‌ای از جادّه صداقت جدا نشوم. در این صورت باید شش ماه علّافی کشیده، فکرم درگیر باشد، وقتم تلف شود و کلّی هزینه بپردازم.


همچنین می‌توانم یکی دو تا دروغ گفته، کمی فریب‌کاری کنم؛ در عوض کار شش ماهه را یک‌روزه به انجام رسانده، با خیال راحت بروم سراغ زندگی‌ام!
شما جای من باشید، چه می‌کنید؟ گفتم تو این مدل را به دیگران هم پیشنهاد می‌کنی؟
با اعتماد به نفس گفت چراکه نه؟! گفتم به این ترتیب ما باید در محیطی زندگی کنیم که همه سر هم کلاه گذاشته، به هم دروغ می‌گویند؛ من از زندگی در چنین محیطی متنفرم!
دوستان عزیز؛ با وجود آنکه به تعبیر شاعر: «لاف از سخن چو دُرّ توان زد/ آن خشت بود که پر توان زد» اذعان می‌کنید که بیان این قضایا حرفی است، عمل کردن به آن‌ها حرف دیگر!


 عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۹
0
0
ای کاش دوباره صدای ربنای آسمانی مرحوم استاد شجریان را در ماه‌های رمضان دوباره از صدا و سیما موقع افطار بشنویم و مسئولان رسانه ملی بر پخش آن اصرار ورزند ....
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار