سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در روابط زناشویی و تعامل زن و شوهر با یکدیگر یا با اطرافیان بعضی اوقات مرد یا زن فکر میکنند اگر مسائل زندگی به بیرون درز پیدا کند، باعث میشود خللی در زندگی پیش بیاید یا افرادی از نوع تعامل زن یا مرد با هم آگاه شوند. از این جهت به جای درست کردن رفتار و زندگی خود به احتیاط و مراعات گفتار و رفتار یکدیگر میپردازند. به تعبیری مرد یا زن یا هر دو به سختی بر یکدیگر نظارت میکنند تا رفتار یا گفتاری برخلاف میل هم یا دیگرانی که با آنان معاشرت دارند، از آنان صادر نشود. به خاطر این نظارت سختگیرانه، زن و مرد مجبورند در رفتار و گفتار خود در منظر دیگران برخلاف واقعیت عمل کنند. به طور مثال مرد نسبت به مادر و پدر یا یکی از وابستگان خود یا پدر و مادر همسرش، ملاحظاتی دارد یا هر دویشان دقتهایی میکنند و برای همین مجبورند چهره خود را برخلاف واقعیت چیز دیگری نشان دهند. این بیصداقتی در کنار خود ترس و نگرانی ایجاد میکند که خدای ناکرده زن واقعیتها را برملا کند یا مرد بر علیه زن واقعیتها را آشکار، اما اگر زن و مرد در مقابل دیگران با صداقت برخورد کنند، نیازی نیست محافظهکاری کرده و برای خود و همسر خود نگرانی و ترس ایجاد کنند. چون رفتار همراه با صداقت این مشکل را حل میکند.
به اعتقاد امام اول شیعیان راه نجات انسان از خوف و ترس برخورد صادقانه است. پس در زندگی صداقت داشته باشید، چراکه شما را از مهلکهها نجات میدهد و عاقبت صداقت نجات است. بیشک هرچند از تبعات صداقت بترسی، اما نجات بخش انسان است.
یکی از دغدغههای زوجین عدم وفاداری از طرفین در زندگی است و اینکه چه کنیم همسری وفادار داشته باشیم. کسانی که در زندگی با صداقت برخورد میکنند، باوفاتر هستند؛ چراکه صداقت و درستی به انسان حس احساس مسئولیت داده و در وجود انسان روحیه پایبندی به قول و قرارهای خود را فراهم میکند. کسی که به قول و قرارهای خود پایبند باشد، در واقع روحیه وفاداری در زندگی را در خود ایجاد میکند.
بعضی در زندگی خود دنبال آرمانها یا خواستههای بلندی هستند، اما مسیر و روش رسیدن به آن را یا نمیدانند یا در راستای رسیدن به خواستههای خود برای پیداکردن راههای واقعی آن تلاش نمیکنند، بلکه آنچه به ذهنشان میرسد را انجام میدهند و با بررسی محیط پیرامونی و عوامل دیگر درصدد رسیدن به آن هستند و در رسیدن به خواستههای خود در این مسیر چه بسا دست به دامن دروغ یا فریب نیز میشوند، اما غافلند که انسان با دروغ و راههای غیرعاقلانه به مقصد نمیرسد، بلکه روز به روز از مسیر اصلی زندگی نیز خارج میشود.
آنچه انسان را به همه خواستههای خود میرساند، صداقت، درستی، رفتار و گفتار صادقانه است. زن و شوهری که بر این مبنا زندگی خود را پایهریزی کردهاند، بر این باورند که بهترین راه برای رسیدن به مقصد صداقت است. کسانی که در ارتباطات خود با دیگران صادق و بدون هیچ دو رویی برخورد میکنند، در واقع در دل افراد نفوذ کرده و محبت دیگران را به سوی خود جلب میکنند. این افراد، چون از خود صداقت نشان دادهاند، این کارشان باعث اطمینان دیگران میشود و اعتماد که بزرگترین سرمایه برای انسان است را برای دیگران نسبت به خود فراهم میکنند.
زنی که با شوهر خود صادق باشد، محبت و اعتماد خود را در دل همسر بیشتر میکند. همچنین مردی که در مقابل همسر خود صادق باشد، بذر اعتماد و محبت را برای خود در دل همسر نشانده و تربیت میکند، اما چه کنیم همسری صادق داشته باشیم؟ اولین کار این است که خودمان را زیر ذرهبین قرار دهیم. یکی از راههای مهم برای رسیدن به صداقت در زندگی، خودشناسی و بررسی روحیات و خلقیات است. اگر ما خود را زیر ذرهبین نقد خودمان قرار بدهیم، یقیناً پی به عیوب خود برده و درصدد رفع آن بر میآییم. چون ما بهتر از هر کسی خودمان را میشناسیم. برای اینکه به صداقت در رفتار با دیگران زودتر دست پیدا کنیم، باید ببینیم رفتار خودمان چطور بوده و مبنای برخورد ما با دیگران بر چه معیار و ملاکی است. از این جهت دائماً به ما سفارش شده مواظب رفتارهای خودمان باشیم. «ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر شما باد مواظب خودتان باشید.»
از نظر روانی و خلق و خوی باطنی هم کسانی که مواظب خود هستند در تعاملات اجتماعی خود مدیریت بهتری دارند. چون همیشه این جور افراد درصدد بررسی رفتارهای خود بوده و به نوعی مواظب هستند و تا میتوانند به خودشان اجازه نمیدهند حریم دیگران را ملعبه خود قرار دهند.
البته افرادی که از نظر اعتقادی و دینی در این مسیر به دستورات دین بیشتر پایبند هستند، از اراده قویتر و بهتری برخوردارند؛ چراکه آنان برای اثبات صداقت خود نزد خدای متعال سعی میکنند تمام رفتارهای خود را یکرنگ کنند و همین یکرنگی در گفتار و رفتار باعث میشود در تعامل با دیگران با صداقت بیشتری برخورد کنند.
کسانی که بیشتر برای خودسازی در خلوتهای خود مواظبت بیشتری دارند، حسن خلقشان با مردم بهتر است. یعنی نسبت به دیگران و آزار و اذیت دیگران واکنشهای بد از خود نشان نمیدهند، بلکه با سعهصدر برخورد میکنند. این کاشف از روحیات و خلقیاتی است که سالها با آن دست و پنجه نرم کرده و آن را در زندگی به دست آوردهاند.
وگرنه کسانی که با مردم خوش خلقی کنند، اما فقط با کسانی که موافق میل آنان هستند، باز از این امتحان نمره خوبی نگرفتهاند. چون وقتی انسان میتواند بفهمد این خوش خلقی ثابت و پایدار و هدفمند است، با افرادی که مخالف میل او کار میکنند، برخوردی منطقی و حساب شده دارد.
از این جهت در اختلافاتی که بین زن و شوهر اتفاق میافتد، زن یا مردی بیشتر موفق است که بتواند با اخلاق خوش آنچه را که مخالف میل خود میبیند را مدیریت و از هر کاری که باعث مقابله به مثل یا اذیت کردن همسرش است، دوری کند.
چوپانی در بیابان مشغول چرانیدن گوسفندان بود، دانشمندی در سفر به او رسید و اندکی با او گفتگو کرد. فهمید که او بیسواد است، به او گفت: «چرا دنبال تحصیل سواد نمیروی»؟ چوپان گفت: «من آنچه را که خلاصه و چکیده همه علوم است، آموختهام. دیگر نیازی به آموزش مجدد ندارم.» دانشمند گفت: «آنچه آموختهای برای من بیان کن.»
چوپان گفت: «خلاصه و چکیده همه علمها پنج چیز است: تا راستی تمام نشود، دروغ نگویم. تا غذای حلال تمام نشده، غذای حرام نخورم. تا در خودم عیب هست، عیب جویی از دیگران نکنم. تا روزی خدا تمام نشده به در خانه هیچ کسی برای روزی نروم و تا پای در بهشت ننهادهام، از مکر و فریب شیطان غافل نشوم.» دانشمند او را تصدیق کرد و گفت: «همه علوم در وجود تو جمع شده و هر کس این پنج خصلت را بداند و عمل کند، از کتب علم و حکمت بینیاز شده است.»
*کارشناس مذهبی و پژوهشگر سبک زندگی