کد خبر: 1021265
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۵:۳۰
ولخرجی هنر نیست
اگر بروی و دلت چیزی خواست یا باید افسوس بخوری یا شرمندگی فرزند را تحمل کنی یا باید بخری و آن قول و قرار‌های مالی که با خودت گذاشته‌ای را فراموش کنی، اگر کسی برای پس‌اندازهایش اراده و هدف داشته باشد راحت می‌تواند از نیاز‌های غیرضروری بگذرد و خیلی جا‌ها پا روی دلش بگذارد
مهسا مهاجر
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یکی از نکات حائز اهمیت در زندگی مشترک نقش زنان در پس‌انداز‌کردن و صرفه‌جویی است. این نقش در قدیم‌ها خیلی پررنگ بود و به نظر می‌رسد در اوضاع اقتصادی کنونی بار دیگر باید احیا شود. در این گزارش این موضوع را با چند بانو به اشتراک گذاشته و نظرات آنان را جویا شده‌ایم.
 
زنانی که اهل پس‌انداز بودند
هانیه سماواتی /۴۵ ساله/ کارمند

اوایل ازدواجمان در شهرستان زندگی می‌کردیم. خانه‌مان دور از شهر بود و همسرم تا دیر وقت سرکار بود.
آن وقت‌ها نه خبری از کارت بانکی بود و نه مثل حالا اپلیکیشن‌هایی که به سرعت پول را جابه‌جا می‌کنند.

مادرم می‌گفت آدم بچه‌دار همیشه باید در خانه پس‌انداز داشته باشد.
شاید شبی نصفه شبی پول لازم شد. می‌خواهی در خانه چه کسی را بزنی؟ آن وقت‌ها خرید با من بود.
خرید که می‌کردم از فروشنده تخفیف خوبی می‌گرفتم یا اگر قرار بود برای بچه‌ها کیف و کفش بخرم حتماً طوری برنامه‌ریزی می‌کردم که کمی از آن باقی بماند.

آن وقت‌ها زن‌ها پس اندازشان را تبدیل به طلا می‌کردند.
من هم هرازگاهی که پول‌هایم به حد نصاب می‌رسید برای خودم یا دخترم طلا می‌خریدم.
جالب است که آن روز‌ها بازار قرض دادن هم داغ بود و اگر کسی نیاز مالی داشت بدون هیچ ترس و واهمه‌ای پول را به او قرض می‌دادیم. این حس گره‌گشایی از دیگران جذاب بود.
آدم‌های زیادی می‌شناسم که با همین پس‌انداز‌ها سفر کربلا یا حج رفته‌اند. کسی را می‌شناسم تمام عیدی و پس‌انداز پسرش را تبدیل به طلا می‌کرد.

وقتی در اوج تورم پسرش را داماد کرد، پس‌انداز‌ها به دادش رسیدند.
این‌ها هم از آینده‌نگری زن‌ها بود، ولی حالا چه؟ به خیلی از این زن‌ها پول بده بروند خرید، پس‌انداز که نمی‌کنند هیچ، وسط کار زنگ می‌زنند که پدر یا همسرشان برای آن‌ها پول بریزد. توجه بیش از حد به برند‌ها و مد سال، میانه خوبی با پس‌انداز ندارد.

نه اینکه با جنس خوب خریدن مخالف باشم. اتفاقا برعکس.
جنس خوب و باکیفیت را کسانی می‌خرند که می‌خواهند یک کفش را برای چند سال بپوشند یا اگر لباسی خریدند تا چند سال برایشان کار کند.
این فکر درست است و همین یک‌بار جنس باکیفیت خریدن ضامن چند سال یا چند ماه خریدن نکردن است، ولی نمی‌فهمم آن‌هایی که هر فصل لباس‌های خود را کنار می‌گذارند و جدیدترین لباس‌های بازار را می‌خرند چه لزومی دارد که هر بار گران‌ترین را انتخاب کنند؟!

شاید کسی که درآمد خوبی ندارد بچه‌هایش را با لباس‌های شیک ببینیم و در دلمان بگوییم فلانی اگر پول ندارد پس چرا بچه‌هایش همیشه شیک می‌پوشند؟ ولی به این فکر نمی‌کنیم که همان زن لباس‌ها را چند سال یا حداقل تا زمانی که دیگر اندازه‌شان نشود به آن‌ها می‌پوشاند.

تمام فکر و ذکرم خرید خانه است
راحله فلاح/ ۳۷ ساله/خانه دار

این روز‌ها پس‌اندازکردن هنر می‌خواهد. باید خیلی جا‌ها پا روی دلت بگذاری و اگر خواسته‌ات خیلی مهم نیست، بی‌خیالش بشوی.

مثلاً اگر خیلی اهل سفر هستی در این دوره سخت باید آن را کم کنی و پول سفر را به زخم‌های دیگر زندگی بزنی.
اگر وسایل زندگی‌ات آبرومند است دست از خرج تراشی‌های بیهوده برداری و مدام با مد روز دکوراسیون عوض نکنی. خریدکردن عشق همه زن‌های ایرانی است.

وقتی پاساژ یا مرکز خرید می‌روند حال دلشان خوب می‌شود. حتی اگر خرید نکنند! ولی من با شناختی که از خودم دارم سعی می‌کنم این میل را کنترل کرده و کمتر به این جور مراکز بروم.

خرید‌های ضروری را از همین مغازه‌های دم‌دستی انجام می‌دهم تا به قول معروف چشم نبیند و دل نخواهد.

اگر بروی و دلت چیزی خواست یا باید افسوس بخوری یا شرمندگی فرزند را تحمل کنی یا باید بخری و آن قول و قرار‌های مالی که با خودت گذاشته‌ای را فراموش کنی، اگر کسی برای پس‌اندازهایش اراده و هدف داشته باشد راحت می‌تواند از نیاز‌های غیرضروری بگذرد و خیلی جا‌ها پا روی دلش بگذارد.

به نظر من ولخرجی کردن هنر نیست. من می‌خواهم از شر مستأجری خلاص شوم و چند سال است که این هدف اول و آخر من و همسرم است.

وقتی به لذت صاحبخانه شدن فکر می‌کنم از خیر تغییر دکوراسیون، یا فلان مهمانی و... می‌گذرم.

قرض‌الحسنه به دادم رسید
حبیبه کرمی / ۳۲ ساله/ کارمند شرکت خصوصی

اوایل می‌گفتم من یک زن جوانم. الان دلم می‌خواهد شیک بپوشم و تفریح کنم.

وقتی پا به سن گذاشتم و بچه‌ام بزرگ‌تر شد دیگر حتی اگر پول داشته باشم شاید مثل الان ذوقی برایم نمانده باشد.

پس انداز خوب است ولی به اندازه. نمی‌شود که مدام برای آینده‌ای که معلوم نیست چه می‌شود امروزت را خراب کنی. آدم باید زندگی کند. این طرز فکر من بود. بار‌ها مادرم سعی کرد قانعم کند کمی پس‌انداز کنم، ولی من گوش ندادم.

بار‌ها تمرین کردم، ولی هر بار کمی که جمع می‌شدن را خرج می‌کردم تا اینکه به اصرار خواهرم در صندوق‌های قرض‌الحسنه خانگی شرکت کردم.

ماهی ۲۰۰ هزار تومان به اجبار باید مانند قسط بانک پرداخت می‌کردم و هر ماه به جای خراج‌تراشی مجبور بودم پول قرعه‌کشی را کنار بگذارم.
وقتی بعد از چند ماه یک‌باره پول دستم آمد حیف دانستم خرج چیز‌های بیهوده کنم. این پول نتیجه چند ماه قناعتم بود.
نمی‌توانستم به راحتی هدر بدهم. این بود که با آن پول هر چند کم بود طلا خریدم.
نمی‌توانستم با این پول‌ها طلای کامل بخرم. به همین دلیل طلای دست دوم یا شکسته اندازه پولم خریدم.
این طلا زیر زبانم مزه کرد و معتاد وام‌های خانگی شدم.

حالا چند جا سپرده‌گذاری کرده‌ام و دلم نمی‌آید پول‌ها را الکی خرج کنم.
من فکر می‌کنم آدم‌هایی مثل من که نمی‌توانند جلوی خرید کردنشان را بگیرند، بهتر است این راه را امتحان کنند. قول می‌دهم پشیمان نشوند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار