کد خبر: 1020783
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۹ - ۰۱:۴۵
نگاهی به کتاب «نان سال‌های جنگ»
درباره کتاب «نان سال‌های جنگ»، نوشتن هم آسان است و هم سخت. آسان از آن جهت که کتاب، روان و دور از پیچیدگی و تفصیل اضافی است و فهمش برای هر دلِ منصف و آزاده‌ای، ساده و قابل هضم است. داستان این کتاب، خط روشنی دارد با نتیجه‌ای معلوم. موضوعش هم آنچنان عجیب و دور از نظر نیست. برای ما که در سپهر انقلاب، معنای حقیقی ِ زن را فهمیدیم و درک کردیم و با دمِ مسیحایی امام خمینی بزرگ، تفسیری دیگرگونه از زن بودن و مادر بودن یافتیم، کتاب مُبین همان معرفت و شناختِ ماست!
حسن مجیدیان
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: کتاب «نان سال‌های جنگ» که نمایانگر گوشه‌ای از مجاهدت‌ها و ازجان‌گذشتگی‌های زنان فهیم و شریف ما و بیانگر شور و شیدایی مردمان ما در مواجهه با جنگی سخت و جگرخراش است، با شیرینی و اختصار پیشِ روی مخاطبان مشتاق قرار گرفته است.

در صفحات کتاب، حتی خاطرات سه خطی یا چهار و پنج خطی هم پیدا می‌شود. همین اختصار، همین موجزگویی، همین سرعت خوانش صفحات، همین پرهیز از فلسفه‌بافی و شعارگرایی، همین از زبان شیرین و ساده زنانِ روستایی روایت کردن، از محسنات و امتیازات کتاب است. کتاب، زور نزده که چیزی را به ما بقبولاند بلکه آیینه‌وار، آن روز‌های ناب و آن صفا و مجاهدت‌ها را در گوشه‌ای دور از این آب و خاک روایت کرده است.

«هیچ‌وقت به نان‌های جبهه دست نمی‌زدیم، می‌گفتیم اگر برای خودمان برداریم، حلال نیست. دو تا نان هم غنیمت است، بفرستیم جبهه‌ها». «روز نان پختن، همه دستی می‌رساندند. نشد به کسی رو بیندازم و رویم را زمین بزند، حتی آن‌ها که با انقلاب میانه‌ای نداشتند، می‌آمدند پای کار...». «توی حیاط برق داشتیم، اما همه جا را روشن نمی‌کرد. از ماشین شوهرم نور می‌گرفتیم. یکی دو بار که شبانه نان پختیم، آردش از خودمان بود. بیشتر از دستمان نمی‌آمد، و اِلّا دوست داشتیم برای امام از جانمان بگذریم.»

این‌ها گوشه‌هایی از خاطرات زنان روستای صَدخَرو سبزوار است، شیرین و خواندنی، پُر از تصاویر خوشایند و خواستنی. شرافت، نجابت، بی‌توقعی، سختکوشی، تابلو و نموداری است از عُلو و عظمت زنِ مسلمان و انقلابی. کتاب، خنده دارد و گریه. عبرت دارد و سرمشق و یکی از بهترین کتاب‌هاست برای معرفی مادران این سرزمین. در دنیای عجیب و پیچیده و پُر از قیل و قال امروزی که تمدن رو به زوال غربی، زن را به حضیض ابتذال و عفونت کشانده و با هیمنه رسانه‌ای خود به آن ضریب می‌دهد و چشم و دل‌ها را پُر از مرض و سیاهی می‌کند و ذهن‌ها را بیمار و مشوش و... ما چرا امثال این کتاب را سرِ دست نگیریم و به دنیا نشانش ندهیم؟ چرا ما به این کتابِ کم‌حجم، اما پُراعتبار فخر و مباهات نکنیم؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار