سرویس تاریخ جوان آنلاین: در روزهایی که بر ما گذشت، اندیشمند پرتکاپو، زندهیاد آیتالله حاجشیخ محمدعلی تسخیری، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. هم از این روی و در تکریم کارنامه پربار آن بزرگ، گفتوشنود ذیل با ایشان، با موضوع «شکلگیری تبلیغات دینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی» را به شما تقدیم میکنیم. روحش شاد.
با توجه به نقش جنابعالی در تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی، مناسب است که قدری درباره زمینههای شکلگیری این نهاد بفرمایید؟
بسم اللهالرحمنالرحیم. قاعدتاً اطلاع دارید که در ابتدا، شورای عالی تبلیغات اسلامی تأسیس شد که پس از مدتی، به شکل شورای عالی سازمان تبلیغات اسلامی درآمد...
همان که در مدرسه عالی شهیدمطهری مستقر بود؟
آن شورای عالی اولیه بود. خیلی از اعضای آن شورا، از علما و مخلصان بودند. برنامهها، آییننامهها و زمینههای فعالیت آن شورا مشخص بود. من خاطرم است که در آن اوایل، در مجلس شورای اسلامی هیئتی برای تأسیس مجمع جهانی فقه اسلامی تشکیل شد. من در تأسیس آن دخالت داشتم. جایی نزدیک مکه به نام سخ است که محل درگیری بین حسین بن علی (از احفاد امام حسن و هم اسم امام حسین (ع)) با ارتش عباسیان است. در آن درگیری همه از بین رفتند، به جز یک نفر به نام ادریس بنعبدالله که فرار کرد و به شمال آفریقا رفت و در آنجا دولت شیعه معروفِ «ادریسیان» را در قرن چهارم هجری تشکیل داد. این دولت خیلی قوی بود. از یک طرف علویان و آل بویه در ایران و عراق و از طرفی فاطمیون در مصر و همین ادریسیان در مناطق شمال آفریقا دولت شیعه تشکیل داده بودند. البته وقتی میگوییم شیعه، اعم از اثنی عشری و فرق دیگر است. مراعشه در شمال ایران حکومت داشتند. قرن چهارم، قرن حکومت شیعه در جهان اسلام بود. به هر حال، ما مجمع جهانی فقه اسلامی را در همان منطقه تأسیس کردیم و رسماً از همه کشورهای اسلامی، نمایندگانی عضو این مجمع بودند و فقه و مسائل گوناگون مربوط به امت اسلامی را هر سال بررسی میکردند. در تأسیس آن مجمع هم من دخالت داشتم. علاوه بر این در همان دوره، مجمع جهانی دیگری با همین کارکرد نیز بود که در آن تمامی فرق اسلامی اعم از شیعه و غیرشیعه هم بودند. خاطرم است که شورای عالی تبلیغات آن زمان، تصمیم گرفت که هیچ نمایندهای به آن مجمع نفرستد و دلیلش هم این بود که این مجمع وهابی است و حضور ما در آن فایدهای ندارد. من از شورای عالی تبلیغات خواستم که نمایندهای اعزام کند تا ببیند حرف این مجمع چیست و ما هم حرفمان را بزنیم. بالاخره قرار شد نمایندهای از ایران بفرستند و به لطف خدا خیلی هم مثمرثمر بود. تا به حال بنده عضو آن مجمع جهانی هستم که تقریباً ۱۹ اجلاس جهانی برپا کرده است. در جلسات این مجمع، ما سعی کردیم تا تفکر و اندیشه شیعه و انقلاب اسلامی را مطرح و معرفی کنیم. اوایل، کار خیلی سخت بود، ولی بعد بهتر شد. این موضوع تاریخ طولانی دارد. با ذکر این مطلب، میخواستم بگویم که شورای عالی تبلیغات خیلی فعالیت میکرد.
درباره دهه اول فعالیت سازمان تبلیغات اسلامی- که مصادف با حضور آیتالله احمد جنتی در آن به عنوان اولین رئیس بود- توضیح دهید.
حضرت آیتالله جنتی، اولین رئیس سازمان نبودند. اولین رئیس سازمان، شهیدحجتالاسلام والمسلمین شیخ عباس شیرازی بود. من معاون بینالملل سازمان بودم. بعد از شهادت آقای شیرازی- که انصافاً مرد بزرگی بود- حضرت آیتالله جنتی رئیس سازمان شدند. بزرگانی با ایشان همکاری میکردند که خیلی از آنها شهید شدند و بعضی دیگر هم، اکنون همکار ما در سازمانهای دیگر هستند. به هر صورت، سازمان تبلیغات اسلامی با کمترین امکانات، کارش را شروع کرد. شما ملاحظه بفرمایید که مثلاً کل سازمان تبلیغات، در یکی از ساختمانهای آموزشوپرورش در خیابان اکباتان خلاصه میشد! یک ساختمان بسیار قدیمی. یادم است روز اولی که وارد سازمان تبلیغات شدم، با ماشینی مواجه بودم که چند طلبه را در آن ترور و مغزشان را متلاشی کرده بودند! جرم این طلبهها این بود که برای اسلام تبلیغ میکردند! منافقین اینها را به شهادت رسانده بودند. من هیچ وقت این صحنهها را از یاد نمیبرم. این خودش به ما روحیه میداد که با توان هر چه بیشتر برای تحقق اهداف بزرگ انقلاب فعالیت کنیم. امکانات کم بود، ولی همان کارهایی که در آن ۱۰ سال انجام گرفت، پایه حرکت بزرگ سازمان تبلیغات اسلامی را در سالهای بعد تشکیل داد. کار در سازمان تبلیغات واقعاً مظلومانه و البته امیدوارکننده بود! یادم است که افراد مختلفی، مانند حجتالاسلام معزی و حتی چند استاد دانشگاه با ما همکاری میکردند. با کمک همین دوستان بود که توانستیم در آن زمان، کارهای بزرگی را سامان بدهیم. من در زمان خودم، شاید نزدیک به ۱۵۰ تا ۲۰۰ عنوان کتاب به زبانهای گوناگون دنیا منتشر کردم. حدود ۷۰۰ مدرسه را توانستیم در خارج از کشور راه بیندازیم و در اجلاسهای بزرگ جهانی حاضر شویم و صدای جمهوری اسلامی را به دنیا برسانیم. آن ۱۰ سال در خاطر من، دوران بسیار شیرینی است.
راجع به دورهای که مرحوم شیرازی رئیس سازمان بودند، توضیح بیشتری دهید.
آن زمان، عمده فعالیت سازمان تبلیغات اسلامی، اعزام روحانی به مناطق مختلف برای تبلیغ بود. آن طلبههایی که گفتم مورد حمله منافقین قرار گرفته بودند، مبلغانی بودند که برای اسیران عراقی تبلیغ میکردند. منافقین در کمین آنها بودند و سه نفرشان را - که یکی از آنها که اتفاقاً پسرخاله من بود و نوه مرجع بزرگ جهان تشیع، مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی- به شهادت رساندند. به هر حال، مرحوم شیرازی فرد بسیار دلسوز و فعالی به شمار میرفتند. چون هم در سپاه و هم در سازمان تبلیغات بودند. گاهی با ماشین خودشان، از کردستان تا خوزستان را میرفتند تا وظیفهشان را انجام دهند و در یکی از همین رفت و آمدها بود که تصادف کردند و به رحمت خدا رفتند. هیچ چشمداشتی به مال دنیا نداشتند و منتظر امکانات هم نمیماندند و با هر وسیله و حتی از اموال شخصی خودشان، هزینه میکردند تا کار پیش برود.
در دوره همکاری با آیتالله جنتی، منش شخصیتی و مدیریتی ایشان را چگونه دیدید؟
حضرت آیتالله جنتی هم واقعاً یک شخصیت ممتاز هستند. فردی وارسته با دید بلند سیاسی و اجتماعی و پیگیر و فعال که هیچ احساس خستگی نمیکند. من با ایشان، سفرهای متعددی به خارج از کشور رفتهام. در هر سفر، از کمالات و معنویات ایشان، بیشتر استفاده میکردم. از دوره ریاست ایشان در سازمان تبلیغات تا به حال، اجمالاً باید بگویم که ایمان، اخلاص، پیگیری، علو در معنویات، تواضع و اعراض از مال دنیا، از ویژگیهای شاخص ایشان بوده و است. گاهی که مقداری اختلاف نظر داشتیم، ایشان با بلندنظری مسائل را حل میکردند. آقای جنتی برای من و تا آخر عمرم، در حکم یک مربی است. یعنی برای من الگوی جالبی است. من برای مسیر خودم، از تعلیمات و منش آقای جنتی خیلی استفاده کردم.
عملکرد سازمان تبلیغات اسلامی را در معرفی انقلاب اسلامی در سطح جهان، چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم که ما هنوز، ابعاد علمی و فرهنگی انقلاب را خوب تبیین نکردهایم. متأسفانه هنوز افرادی در جهان، حکومتهای بیخاصیت عربی یا برخی از انقلابهای بیارزش را با انقلاب اسلامی مقایسه میکنند! درحالیکه این انقلاب، دارای ویژگیهای عظیمی است که اگر خوب به جهانیان عرضه شود، میتواند حرکتهای بزرگی را بین تودهها به وجود بیاورد، زیرا این حرکت، با انگیزههای الهی صورت گرفته است. این انقلاب، نقش بزرگ دین در تغییرات تاریخی را مجسم میکند و همه نظریههای مارکسیستی و لیبرالیستی را ابطال میکند. این انقلاب توسط مرجعیت شیعه و در رأس آنها حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) انجام گرفته است.
با توجه به شرایط اکنون جهان و نمایان شدن جلوههای بیداری اسلامی، بحث تقریب مذاهب جایگاه ویژهای یافته است. ملل اسلامی نیز بیش از هر زمان دیگری، به ضرورت و آثار و برکات این امر واقف شدهاند. در این زمینه در چه وضعیتی هستیم؟
اصولاً همه انسانها به لحاظ فطرت، اینگونه خلق شدهاند که زمینههای مشترک میان خود را بشناسند. همه ما باید تلاش کنیم در عمل و اجرا، همکاری مشترک داشته باشیم. طبیعی است که زمینههای اختلافی نیز، بین مذاهب موجود است، اما اگر این اختلاف نتیجه کفر و عناد نباشد، همه باید یکدیگر را معذور بداریم. بر این اساس، میتوانیم گفتوگوی بین مذاهب را پایهریزی کنیم. تقریب، ایدهای مقدس و مورد استقبال علما و مجامع فرهنگی جهان اسلام است. تقریب دشمن هم دارد، ولی، چون ریشههای قرآنی و روایی دارد، برای من یک راه مقدس است. استقبال علما در سراسر جهان، مجامع دینی و حتی دولتهای اسلامی از این امر، بسیار وسیع و ارزشمند بوده است. آنچه امروزه در جهان اسلام اتفاق میافتد، نتیجه همراهی مسلمانان با یکدیگر است و فهم این موضوع که برای ترقی و اعتلا، باید به فرهنگ اسلامی و قرآنی خود رجوع کنند و این همان پیامی است که انقلاب اسلامی به جهان عرضه کرده است. در همین راستا، دفاع از جمهوری اسلامی، دفاع از حضرت امام و مقاممعظم رهبری و تلاش در گسترش این تفکر و صدور ارزشهای انقلاب اسلامی، همیشه در زمره بزرگترین اهتمامات من بوده است.
از منظر جنابعالی، حوزههای علمیه در این فرآیند، چه وظیفهای دارند و برای نیل به این هدف، چگونه باید خود را روزآمد کنند؟
من بهترین نسخه را نسخهای میدانم که رهبرمعظم انقلاب، حضرت امام خامنهای (دام ظله) برای حوزه تجویز کردهاند. ایشان ابعاد گوناگون تحول در حوزهها را بیان کردهاند. نشریهای هم به نام «تحول» منتشر میشود که دیدگاهها و راهکارهای معظم له را در رابطه با حوزههای علمیه به زیبایی تحلیل میکند. من معتقدم که ایشان دقیقاً مشکلات حوزه، نقصها و چشماندازها و راههای بالندگی آن را نشان دادهاند. یکی از علومی که باید بیشتر روی آن مطالعه شود، «علم مقاصد» یعنی اهداف شریعت است. آنها را باید کشف کنند، هم اهداف عام و هم اهداف خاص را. مثلاً اینکه اهداف اقتصادی اسلام چیست؟ اهداف حقوقی اسلام کدام است؟ اهداف عبادات چیست؟ فقیه کاملاً باید اینها را بداند. حتی در استنباط یک مسئله کوچک و جزیی، باید آن اهداف را در نظر بگیرد. حضرت امام در سالهای آخر عمرشان، به مدرسان حوزه پیامی دادند. سخنانی که امام در آن پیام میفرمایند، خیلی عجیب است. ایشان فقاهت را به فقه اصلاحی و فقه تام تقسیم میکنند. فقاهت تام میگوید که فقیه باید نظریههای سیاسی رایج جهان را بداند، حتی سیاستمداران را بشناسد! یعنی اگر روانشناسی سیاستمداران را نداند، سرش کلاه رفته است. باید بینش اقتصادی داشته باشد. این بینش، یعنی مسیر و هدف. توجه به این نکات بسیار مهم است.
با توجه به اینکه شما از آغاز، دراینباره دغدغه داشتهاید، آثاری هم در این موضوعات به رشته تحریر درآوردهاید. دراینباره مقداری توضیح دهید؟
من ابتدا چه در نجف، چه در ایران و چه در قم مقاله مینوشتم. اولین کتابی که شروع به تألیف کردم، پیرامون «ویژگیهای اسلام در آینده» بود. بعد از آن تألیف تفسیری از قرآن مجید را با همکاری جناب آقای نعمانی شروع کردیم و حدود ۳۰ سال طول کشید تا کامل شد. بعد از آن، کتابی در رابطه با اقتصاد اسلامی تدوین کردم که براساس افکار شهیدآیتالله سیدمحمد باقر صدر تحلیل شده است. در رابطه با قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز کتابی نوشتم. کتابهایی به عنوان گزارش سفرهای گوناگون به اطراف جهان و همچنین یک مجموعه شش جلدی از فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در مجمع فقه اسلامی جده، به نگارش درآوردهام. به نظرم بیش از ۵۰ جلد اثر تألیفی دارم که تقریباً نیمی از آن البته با همکاری محققان مختلف چاپ شده است. از جمله کتابهایی که تحتنظارت من منتشر شده، کتاب قواعد اصولی و فقهی نزد شیعه است که تاکنون کتابی به این شکل تألیف نشده و قرار است مقدمهای برای نوشتن دائرهالمعارف فقهی- اصولی بین مذاهب بشود و مجمع فقه اسلامی جهانی در جده آن را منتشر کند. در زمینه ترجمه، ۱۵ اثر دارم که اکثر آنها از مرحوم شهیدمطهری، آقای مصباح یزدی یا دیگران است که از فارسی به عربی ترجمه کردهام. البته درباره موضوعات زیاد دیگری، از جمله مسائل گوناگون حقوقی و سیاسی، تألیف و ترجمه داشتهام که به شکل جزوه است، نه کتاب. حدود ۴۵۰ مقاله در مقاطع گوناگون، برای کنفرانسهای جهانی تهیه کردهام که اکثراً در مجلات و به زبانهای رایج، در اطراف و اکناف جهان منتشر شده است.
پیشینه جنابعالی و همچنین اکنون شما، حاکی از آن است که یک شخصیت فرهنگی هستید. شرایط فرهنگی کشور را در آینده چگونه ارزیابی میکنید؟
من به آینده انقلاب، خیلی خوشبین هستم، زیرا امروز انقلاب اسلامی ایران، با فطرت انسانها رابطه برقرار کرده است. وقتی چنین ارتباطی وجود داشته باشد، این جریان، جهانگستر میشود و در یک محدوده جغرافیایی منحصر نمیشود. مخاطب آن، دیگر نوع بشر است. اگر انقلاب اسلامی موضوع گفتوگوی بین فرهنگها و ادیان جهان و مذاهب اسلامی را مطرح کرده است، در حقیقت دارد بر مبنای گرایش فطری انسان پیش میرود. میگویند انسان، جاندار متفکر یا جاندار اجتماعی است، اما من میگویم انسان یک جاندار گفتگوکننده است. یک انسان وقتی به انسان دیگری میرسد، بهعنوان اولین واکنش، سعی میکند آنچه را در ذهنش است، به دیگری منتقل کند، چه از راه زبان و چه با ایماء و اشاره. بعداً اینها ممکن است به یک مساحت مشترک برسند. انقلاب اسلامی بر مبنای قرآن کریم است و قرآن هم، کتاب گفتگو است. این گفتگو هیچ محدودیتی هم ندارد. حتی ممکن است یک طرفش خدا باشد و یک طرفش شیطان! یک طرفش اهل دین و یک طرفش کفار! البته قرآن کریم برای گفتگو شرایطی دارد. پیام انقلاب، یک پیام بزرگ است. همین که اسلام را مطرح میکند و قرآن کریم را مبنای حرکت قرار میدهد، بسیار مهم است. تاکنون دشمنان اسلام هرچه تلاش کردهاند نور قرآن را خاموش کنند، نتوانستهاند. امروز در آخرین خبرهایی که منتشر شده، قرآن پرفروشترین کتاب در امریکاست! آنها با حرکتی جاهل اقدام به سوزاندن قرآن کردند، اما باز هم قرآن بیش از پیش، مورد اقبال و توجه مردم جهان قرار میگیرد. بیشک انقلاب و پیامهای آن، روزبهروز پیش میرود و حتماً پیروز است. شعارهای این انقلاب، خیلی مهم و بزرگ است. توان مبلغان ما هم خوب است. من یادم است که زمانی با یکی از بزرگان یکی از مذاهب صحبت میکردم و ایشان میگفت: شما دارید ما را از بین میبرید! گفتم: چرا چنین فکری میکنید؟ گفت: مبلغان شما قوی و مبلغان ما ضعیف هستند! گفتم: این تقصیر ما نیست که مبلغان ما قوی هستند، شما باید خودتان را قوی کنید. همه ما وظیفه داریم مبلغ اسلام و دیدگاه اهل بیت (ع) باشیم؛
و کلام آخر؟
همان که گفتم. من به آینده خوشبین هستم. درست است که فشارهایی وارد میشود، محاصره میکنند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، حمله میکنند، اما با همه اینها، من مطمئنم که پیروزی با ماست. خیلی امیدوارم این انقلاب، زمینهساز ظهور حضرت مهدی (عج) باشد. من خیلی امیدوارم و آرزومندم که مبلغان ما، امیدشان را از دست ندهند و مقاومت کنند. قرآن کریم در آیهای میفرماید: اگر شما ضربه میبینید، دشمن هم ضربه میبیند. ضرباتی که دشمن به انقلاب زده، کمتر از ضرباتی است که از انقلاب خورده است. این تفاوت ما با آنهاست، زیرا ما به خدا امید داریم و مولا و ولی داریم. ما در ارتشی هستیم که فرماندهی قوی، مطلع و رئوف دارد، بنابراین نباید ضعفی نشان بدهیم. برای رسیدن به هدف بزرگی که برای آن انقلاب کردیم، ضربه خوردن طبیعی است. امیدوارم مبلغان ما دائماً این روحیه را داشته باشند و ارتباط با خدا را همواره احساس کنند. آینده از آن ماست. به یاد دارید که حضرت امام چقدر مطمئن بودند. در اوان انقلاب، امام دائم میفرمودند: اسلام دنیا را فرا خواهد گرفت. ایشان همواره به افراد و شخصیتها و چهرههای مختلف توصیه میکردند که در کنار ملت قرار بگیرند. امام به جوانان پاکستانی میفرماید: آینده مال شماست و با بسیج همه امکانات، در راه اسلام فعالیت کنید. من از عمق وجودم معتقدم که جمهوری اسلامی اگر به اصول خود متعهد بماند، مخصوصاً به اصل ولایت فقیه، در این مسیر حتماً پیروز است. این مستلزم آن است که حوزههای علمیه، فعالانه در جامعه حضور داشته باشند. خوشبختانه نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی زمینه این حضور را در جامعه فراهم کردهاند و لازم است حوزهها از این امکانات و فرصتها، نهایت بهره را ببرند و با جامعه در تماس مستقیم باشند.