سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: همیشه و در هر یک از مقاطع تاریخی و مذهبی بودند افرادی که حضورشان غنیمتی برای سپاه مسلمانان شمرده شده است. آنهایی که در لحظه آخر به سپاه دوست پیوستند و در رکاب امام شان طعم شهادت را چشیدند.
در داستان و واقعا کربلا نیز از این افراد بسیار بودند، سربازانی که در لحظههای آخر و بر حسب ارادت ذاتی شان به سپاه امام حسین (ع) آمده و جنگیدن برای اهل بیت پیامبر (ص) را از وظایف خود میدانستند.
زهیربن قین نیز یکی از این افراد بود، او از بزرگان قبیله «بجیله» بود و از مردان شریف و شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد. زهیر به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. زهیر در سال ۶۰ هجری و زمانیکه از سفر حج برمی گشت با کاروان امام حسین (ع) در مسیر برخورد کرد و بعد از دعوت امام با اصرار همسرش به سپاه امام پیوست. او در روز عاشورا نیز یکی از یاران باوفای امام بود. همچنین زهیر یکی از سربازان سپاه امام بود که در برپایی نماز ظهر عاشورا نقش به سزایی داشت و از امام و یارانش حین برپایی نماز محافظت میکرد. او در روز عاشورا به خاطر عشق ارادتش اباعبدالله الحسین (ع) تا پای جان جنگید و در نهایت در رکاب امام به شهادت رسید.
شاید نام «محمود اردلان» را بارها شنیده باشید، چه در قالب بازیگر و چه در قالب طراح صحنههای اکشن و جنگی برخی سریالها و فیلمهای سینمایی. اما او در سریال «مختارنامه» بیشتر با ایفای نقش زهیر بن قین شناخته و به شهرت رسید. نقشی که ردپای آن تا سالها در کارنامه کاری اردلان بر جای خواهد ماند. او برای بازی در این سریال انتخاب شده بود و نقش پسرعموی مختار را در قسمتهای ابتدایی بازی میکرد، اما رفته رفته داوود میرباقری پیشنهاد طراحی صحنههای جنگی و در ادامه باز یدر نقش زهیر بن قین را به او میدهد و او هم میپذیرد.
با اردلان که این روزها مشغول فعالیت در پشت صحنه سریال «سلمان» است، درباره سه نقشی که در مختارنامه داشته است گفتگو کردیم.
** شما در ابتدا برای طراحی صحنههای جنگی انتخاب شده بودید یا به عنوان بازیگر؟
-نه من اول برای بخش بازیگری انتخاب شدم و در نقش «زائده» پسرعموی مختار و زندان بان انتخاب شدم و همان روزهای اول تصویربرداری بازیم شروع شد و در کنار ابراهیم اشتر و پسر مختار بازی داشتم. در سال ۸۵ و ۸۶ تصویربرداری داشتیم و آقای میرباقری نگران سکانسهای جنگی سریال بود که اتفاقا جنگهای زیادی هم داشتند و من چندین بار بهآقای میرباقری پیشنهاد داده بودم و با خیلیها هم صحبت کردند و کارهایی انجام دادند، اما راضی نبودند. در نهایت آقای اصغری که دستیار آقای میرباقری است من را معرفی کرد و بخشهایی از من ضبط شد و زمانیکه دیدند پسند کردند و در بخش طراحی صحنههای جنگی هم در خدمت گروه بودم.
** مختارنامه چندمین کار جدی شما در بخش طراحی صحنههای جنگی بود؟
-اولین کار جدی و رسمی ام مختار بود و قبل از آن کارهای بسیاری را چه در ایران و چه در خارج از کشور انجام داده بودم، اما کار جدی ام مختار بود.
** قبل از آن در کدام کارها حضور داشته و تجربه کسب کرده بودید؟
-در چند کار سینمایی و تلویزیونی کار کرده بودم. مثل تنبل قهرمان کار بهروز غریب پور که نقش اول کار و بخشهای اکشن و سوارکاری را کار کردم و بعد از آن در فیلم نابخشوده با اینکه نقش اصلی بودم، با آقای امکانیان برای بخشهای اکشن تمرین میکردم. از طرفی سالها است که در فدراسیون کاراته هستم و یک دوره هم در تیم ملی کاراته بودم و داور بین المللی هستم و در رشته رزمی و کاراته شاگرد هم دارم و در این روزها به صورت آنلاین تدریس میکنم.
** برگردیم به مختار و ایفای نقش زهیر. چطور شد که آقای میرباقری از میان بازیگرهایی که برای انتخاب این نقش داشتند، شما را برای ایفای این نقش انتخاب کردند؟
-یک شب که آقای میرباقری به همراه آقای اسکندری در شاهرود بودند با من تماس گرفتند و گفتند بیا درباره نقش زهیر صحبت کنیم. وقتی رفتم گفتند برای نقش زهیر بن قین، پرویز پرستویی را در نظر داریم و میخواهیم بدانیم چقدر زمان میخواهید تا به او شمشیرزنی و اکشن را یاد بدهید؟ گفتم آنطور که شما میخواهید چیزی حدود پنج سال، اما خب تمام تلاشم را میکنم تا زودتر این اتفاق بیفتد. فردای آن روز آقای اسکندری گفت اگر خودت را گریم خاصی کنم و چهره ات کاملا تغییر کند و صدایت هم دوبله شود، حاضری نقش زهیر را بازی کنی؟ و قبول کردم. در ادامه گریم شدم و گریم بسیار سختی بود آن هم در گرمای ۶۰ درجه شهر طرود و با آن لباس ها.
** برای ضبط این سکانس ها، تمرین هم داشتید؟
-بله حدود یک ماه برای همان یک سکانس تمرین میکردم تا کاملا آماده باشم.
** کلیت بازی شما در نقش زهیر شامل چند سکانس بود؟
-سکانس خیمه، ظهر عاشورا و نماز امام حسین (ع)، جنگ قبل و بعد از نماز ظهر عاشورا، شب عاشورا که، اما صحبت میکنند و چراغها را خاموش میکنند تا هر که میخواهد برود. حتی برای سکانس وهب خیلی تمرین کردیم و سکانس سختی بود و خیلی هم خوب درآمد.
** قطعا چهره واقعی شما با چهره گریم شده در نقش زهیر تفاوتهای بسیاری دارد. زمانی که چهره گریم شده خودتان را در آینه دیدید، اولین واکنش تان چه بود؟ و چه کار کردید؟
-بعد از چهار ساعت گریم اولین واکنشی که داشتم این بود که جلوی آینه ایستادم و خودم را که دیدم داشتم از هوش میرفتم، چون چشمها و صدا برای خودم بود، اما کلیت چهره ام فرد دیگری بود و واقعا وحشت میکردم. اما بعدها عادت کردم و آقای میرباقری دیالوگهای زیادی نوشته بودند و گفتنش آن هم روی اسب سخت بود و هدایت جنگ و ... همه در کنار هم کار دشواری بود. از طرفی جنگ با این شمشیرها که همه از جنس آهن بود کار خطرناکی بود و باید کاملا حواسمان را جمع میکردیم چراکه اگر یک لحظه به بدن یا سر فردی اصابت میکرد زخمی میشد. آنجایی که سکانسهای جنگی را داریم ضبط میکنیم، بازیگران باید کار با شمشیر را آموزش دیده باشند و اگر بازیگری فرار کند که سریال خنده دار میشود و اگر هم بخواهد از خودش دفاع کند که باید این کار را به خوبی بلد باشد. ما در این سریال کلی شمشیر خورد کردیم و کلی نیزه شکاندیم، اما خدا را شکر هیچ کسی صدمهای ندید.
** صحنه جنگیدن زهیربن قین چند بار تکرار شد؟
-آقای میرباقری تاکید بر این دارد که پلانهای طولانی بگیرد و رعایت این موضوع در بخش اکشن خیلی سخت است و یک پلانی که حدود یک دقیقه بود، را به خاطر تصویربرداری از زوایای مختلف باید چند بار تکرار میشد. در حالت کلی تکرار صحنههای اکشن خیلی سخت است، چونکه خطرش بالا است و تکرار اکشن خیلی صلاح نیست و آقای میرباقری این را رعایت میکرد.
** چند روز ضبط این سکانسها طول کشید؟
-ما یک ماه و پانزده روز طرود بودیم برای ضبط سکانس خیمه ها، حضرت عباس (ع)، وهب و زهیر.
** زمانیکه نقش زهیر به شما پیشنهاد شد چقدر با این شخصیت آشنا بودید؟
-در همان زمان درباره این شخصیت تحقیقهایی انجام دادم و بعد اینکه در فضای صحرای کربلا قرار گرفتم و گیرایی و جذبه این شخصیت را از نزدیک دیدم همه چیز فرق کرد. حتی برای آن سکانسها آب نخوردم که خشکی لبها و دهانم واقعی باشد و با اینکه خیلی سخت بود به خاطر طبیعی درآمدن نقش و اینکه واقعا دوستش داشتم، این کار را کردم.
** به هر حال زهیر از جمله شخصیتهای قیام کربلا بود که خودش زیاد راضی به رفتن در سپاه امام (ع) نبود و همسرش نقش به سزایی در رفتن او داشت. چقدر چنین قصهای برای شما جذابیت داشت؟
-دیالوگهای جناب میرباقری در بخشهای تاریخی واقعا زیباست. شاید بازیگر حس کند که دارد درست آنها را بیان میکند، اما همه ما چندین بار برای گفتن این دیالوگها تذکر میگیریم، چونکه او که اینها را نوشته بهتر از ما از آهنگ این جملات آگاه است و میخواهد دقیقا همانی که میخواهد اجرا شود.
** یکی از سکانسهای معروف زهیر نیز به شب عاشورا و حضور در خیمه امام (ع) برمی گردد که امام چراغها را خاموش کردند و فرمودند هر آنکس که نمیتواند ما را فردا همراهی کند، برود. قرار گرفتن در فضای خیمه امام (ع) آن هم در شب عاشورا برای شما چه حسی داشت؟
-اصلا قابل بیان نیست و نمیتوانم بگویم. بازیگر باید هنر بیان و تغییر چهره و ... را به خوبی بداند و تا جایی که میتواند خود را به نقش نزدیک کند.
** در سریالهای اینچنینی معمولا این احتمال وجود دارد که برخی سکانسهای جنگی شبیه به هم شوند. میان جنگها این احتمال وجود داشت که برخی سکانسها شبیه به هم شود؟
-نه اصلا و خیلی تلاشم را میکردم که این اتفاق رخ ندهد. در مختارنامه سکانسهای جنگ زیادی داشتیم و خیلی از بازیگران در این سریال در این سکانسها بازی کردند، اما هیچ کدامشان شبیه به هم نشد. از آقای رویگری، عرب نیا، حمید عطایی، مرحوم علامه و شیراندامی همه میجنگیدند، اما خوشبختانه هیچ کدام جنگ هایشان شبیه به هم نبود و این مهم بود که این تعداد زیاد بازیگر، جنگهای متفاوتی داشته باشند.
** چطور این تفاوت را بین جنگهایی که در کلیت شبیه به هم هستند، ایجاد میکردید؟ از تکنیک خاصی استفاده میکردید؟
-در این سالها کارهای اکشن بسیاری انجام دادم و همیشه به این تفاوت فکر میکنم. از طرفی کارهای روز مثل معمای شاه و تبریز در مه هم انجام دادم که با کارهایی مثل مختارنامه فرق میکرد.
** برای اجرای سکانسهای جنگی در مختارنامه و اینکه از لحاظ واقعی شبیه به همان جنگهای واقعی دربیاید، شما مطالعهای داشتید؟
-مهم این بود که این جنگها با درام سریال هماهنگ باشد که آقای میرباقری در این زمینه به طور کامل ما را راهنمایی میکرد و تا زمانیکه او به طور کامل در مورد هر شخصیت من را راهنمایی نکند و اطلاعاتی ندهد، من واقعا شخصیت را نمیشناسم. خیلیها زهیر و وهب را تا قبل از پخش این سریال نمیشناختند و آقای میرباقری از لحاظ توانایی، قدرت جنگیدن و اینکه در این جنگ این لشگر منظم و نامنظم بوده است همه اطلاعات را به من میگفت. اما بخشی هم باید سینمایی در بیاید و مردم باید دوست داشته باشند و باید برای مردم جذاب باشد و اگر بخواهیم مستند کار کنیم دیگر جذابیت را نخواهد داشت.
** در کل حضور شما در این سریال چه در بخش طراحی سکانسهای جنگی و چه در بخش بازی در دو نقش، چقدر در زندگی شخصی تان تاثیر گذار بود؟
-کل سریال مختارنامه برای همه ما عوامل و بازیگران برکت بود. هم از لحاظ مادی و هم معنوی و همه چیز را در زندگی من تغییر داد و برایم مثل یک دانشگاه بود. از نظر معنوی نیز زندگی و دیدم را به زندگی تغییر داد و در کارهای بعدی ام از قبال مختارنامه خیلی موفق بودم.
** همه ما واقعا کربلا و قیام امام حسین (ع) را در ذهنمان تصور کردیم، اما شما این شانس را داشتید که این واقعه را از نزدیک و به صورت بازسازی شده ببینید. از حسی که موقع بازی کردن در این سکانسها داشتید برایمان بگویید.
-در آن مدت زمانی که سکانسهای مربوط به کربلا را میگرفتیم نزدیک به دو ماه تا صبح نمیخوابیدم و حال و هوای عجیبی داشتم. از طرفی حقوقی که میگرفتیم اصلا تمام نمیشد آنقدر برکت داشت. در حالیکه خیلی کارها انجام دادیم که به دو روز نرسیده همه حقوقمان تمام شده و اصلا برکت نداشته است.
** هر سال مختارنامه پخش میشود و هر سال هم مخاطبان خاص خود را دارد.
-بله خیلی خوب است. مختارنامه سریال موفقی بود که باید حتما بارها پخش شود و خیلیها ندیدند که بعدا میبینند و بسیاری هم که بعدا میبینند تازه متوجه میشوند داستان چه بوده است. عدهای هم از دیدن تازه مختارنامه اظهار خوشحالی میکنند و راضی هستند. درحالیکه معتقدم اگر سریالهای اینچنینی بارها پخش نشود باید تعجب کنیم و بگوییم حتما مشکلی داشته که پخشش نکردند.