سرویس حوادث جوان آنلاین: سال۹۰ مرد سرایداری با مراجعه به اداره پلیس از چند مرد جوان به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد و گفت: «سرایدار یک خانه ویلایی ۲ هزارمتری هستم. این خانه پشت فرهنگسرای نیاوران است که قبلاً متعلق به دکتر مصدق بود. مدتی قبل وارثان دکتر آن‌را به صاحبکارم به نام بهمن فروختند. بهمن تاجر خاویار است. او ویلا را به من سپرده بود و خودش در کشور ژاپن زندگی می‌کند.»
مرد سرایدار ادامه داد: «۱۰روز قبل چند نفر به عنوان مأمور پلیس، مدعی شدند معتاد هستم و به زور مرا به کمپ اعتیاد بردند. ۱۰روز بستری بودم تا اینکه توانستم ثابت کنم معتاد نیستم و مرخص شدم. وقتی به ویلا برگشتم چند نفر در حال تخریب خانه بودند. آنجا بود که فهمیدم خانه با جعل سند فروخته شده است.»
با ثبت این شکایت، در روند تحقیقات مشخص شد ویلا به مرد جوانی به نام کامران فروخته شده است. او به مأموران گفت: ملک را به قیمت میلیاردی از فردی به نام سیروس خریداری کرده‌است. به این ترتیب سیروس بازداشت شد تا اینکه با بازگشت بهمن به ایران وی در مواجهه حضوری، سیروس را شناخت. او به مأموران گفت: «مدتی قبل که به ایران آمده بودم، سیروس از طرف یک بنگاه برای فروش ویلا به من معرفی شده بود، اما سر قیمت به توافق نرسیدیم.»
بعد از این توضیحات، سیروس تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه با ارائه دست نوشته‌ای مدعی شد، خواهر بهمن به خاطر کهولت سن برادرش و عدم قدرت تصمیم‌گیری، به او وکالت فروش ملک را داده بود. با این ادعا خواهر بهمن مورد تحقیق قرار گرفت، اما روشن شد این ادعا دروغ است.
به این ترتیب سه همدست سیروس از جمله یک خانم وکیل به اتهام کلاهبرداری بازداشت شدند.
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه این بار فرزندان پزشکی به اداره پلیس رفتند و به اتهام کلاهبرداری املاک پدری‌شان گفتند: «مدتی قبل پدرمان فوت شد. ما همگی در خارج زندگی می‌کنیم تا اینکه فهمیدیم املاک پدری‌مان از جمله یک ملک ۶ هزار متری در ساری و یک ملک ۱۰۰متری در لواسان با اسناد جعلی فروخته شده‌است.»
با طرح این شکایت در روند تحقیقات مشخص شد، این کلاهبرداری نیز از سوی سیروس و همدستانش بوده است.
سرانجام پرونده بعد از طرح شکایت‌های مشابه از اعضای این باند، در حالی‌که دو متهم دیگر متواری بودند، به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه محاکمه روی میز هیئت قضایی شعبه دهم قرار گرفت.
ابتدای جلسه مرد کارمند در جایگاه ایستاد و در طرح شکایتش گفت: «کارمند بازنشسته هستم. این افراد شناسنامه مرا جعل کردند و با آن دسته‌چک گرفتند. حالا۲۵۰برگه چک در بازار به نام من وجود دارد و هر روز برای یک چک برگشتی دادگاهی می‌شوم. برای متهمان درخواست اشد مجازات دارم.»
بعد از طرح شکایت از سوی وکلای دیگر شاکیان سیروس و دو متهم دیگر در جایگاه ایستادند و با انکار جرمشان از خودشان دفاع کردند.
در پایان هیئت قضایی پرونده را به دادسرا فرستاد تا بعد از جلب دو متهم فراری مشخص شود، آیا کلاهبرداری به صورت باندی بوده است یا خیر؟ همچنین دستور داده شد تا قیمت تقریبی وسایل عتیقه و قیمتی سرقت شده از خانه سابق دکتر مصدق و وسایل کشف شده نیز محاسبه شود. در خصوص آدم‌ربایی سرایدار نیز با توجه به اعلام رضایت شاکی مقرر شد تحقیقات لازم انجام شود تا متهمان از جنبه عمومی جرم محاکمه شوند.
به این ترتیب پرونده بعد از رفع نواقص بار دیگر رسیدگی و رأی لازم برای متهمان صادر خواهد شد.
