سرویس بین الملل جوان آنلاین: اما دلیل خروج ایالات متحده از این نهادها، سازمانها و پیمانهای بینالمللی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است ماهیت تشکیل این سازمانها را دانسته، سپس دیدگاههای غالب در مورد آنها را بررسی کنیم و در انتها به دنبال دلایل خروج ایالات متحده از نهادهای بینالمللی باشیم.
در نظام بینالملل معاصر دولتها به خوبی دریافتهاند که غلبه بر بسیاری از مشکلات جز در سایه تشریک مساعی به وقوع نخواهد پیوست. به ویژه در دنیای جهانیشده کنونی که بحرانها تنها به یک کشور و منطقه جغرافیایی خاص محدود نمیشود. نمونه تغییرات اقلیمی، بیماریهای همهگیر در سطح جهان، رخدادهای تروریستی و جنگها، از این دستهاند. به این منظور نهادها، سازمانها و پیمانهای بینالمللی ماهیت وجودی یافتهاند.
اما در این میان نگاهها به این موجودیتها متفاوت و گاهی متعارض است. سه نگاه غالب وجود دارد: در نگاه اول، سازمانها و نهادهای بینالمللی ابزاری در دست دولتها و به ویژه دولتهای قدرتمند تعریف میشوند که در جهت رفع نیازها، منافع و اهداف شخصی آنها اقدام میکنند. به این ترتیب سازمانها و نهادهای بینالمللی تا زمانی که به قدرتها سود برسانند وجود خواهند داشت و از آنها حمایت خواهد شد. برای نمونه شورای امنیت سازمان ملل از پنج عضو اصلی و دارای حق وتو تشکیل شده که در غالب موارد آرای خود را بر اساس هزینه و فایده شخصی بیان میدارند. میتوان دید که در مهمترین سازمان بینالمللی، برقراری عدالت با هزینه بیعدالتی صورت میپذیرد!
در نگاه دوم، سازمانها و نهادهای بینالمللی در راستای منافع جمعی دولتها تعریف میشود که قبل از هزینه- فایده شخصی دولتها، منافع جمعی را مدنظر قرار میدهد. به این ترتیب نهادها، سازمانها و پیمانهای بینالمللی وابسته به قدرتها نبوده و صرفاً نیز در خدمت منافع و اهداف دولتهای قدرتمند عمل نمیکنند و حتی مستقل از اعضای تشکیلدهنده خود (دولتها) اقدام میکنند.
نگاه سوم، نهادها و سازمانهای بینالمللی را ابزار قدرتهای سرمایهدار و در مجموع جریان سرمایهداری برای رسیدن به منافع شخصی و انباشت سرمایه معرفی میکند. بنابراین تا زمانی که این نهادها و سازمانها قادر باشند جریان ثروت و سرمایه را برای اعضای تشکیلدهنده به ارمغان بیاورند پایدار خواهند ماند.
با توجه به سه دیدگاه کلان ذکر شده به سازمانها و نهادهای بینالمللی، قادر به بررسی الگوی رفتاری سیاست خارجی ایالات متحده به ویژه در دولت ترامپ در قبال این حوزهها خواهیم بود.
۱- تا زمانی که نهادها و سازمانهای بینالمللی برای دولت ایالات متحده سودرسان باشند، این کشور ضمن عدم خروج از آنها سعی در حمایت و پایدار ماندن موجودیت این سازمانها و نهادها خواهد داشت. برای نمونه، میتوان به نظام معروف به «برتون وودز» و سایر نهادهای مالی جهانی همچون بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی اشاره کرد. در این نظام ایالات متحده در هسته مرکزی واقع شده و با اختلاف کمتری اتحادیه اروپا قرار دارد؛ به این ترتیب نوعی جریان انباشت سرمایه از حاشیه به هسته حاکم است که در نهایت ایالات متحده و متحدان نزدیک به آن بیشترین نفع را خواهند برد.
۲- هرگاه دولت ایالات متحده نهاد بینالمللی یا سازمانی را در تعارض با منافع و اهداف خود و نیز عدم سوددهی مطلوب بداند، یا از آن سازمان خارج شده و یا سعی در انحلال و تغییرات زیربنایی در آن نهاد داشته است. این مهم به ویژه در دولت ترامپ به اوج خود رسیده است، از جمله: بدعهدی نسبت به پیمان جامع اقدام مشترک (برجام) به بهانههای واهی؛ خروج از یونسکو که پیشتر، در سال ۱۹۸۴ در دوره ریاست جمهوری ریگان تا سال ۲۰۰۳ به بهانه خط مشی ضدامریکایی انجام شده بود، بار دیگر امریکا در سال ۲۰۱۷ با این ادعا از آن خارج شد که سازمان یونسکو علیه اسرائیل مواضع جانبدارانه دارد؛ خروج از شورای حقوق بشر به دلیل آنچه ادعا شده جانبداریهای نهادینه شورای حقوق بشر علیه امریکاست؛ خروج از پیمان آب و هوایی پاریس با این استدلال که مانع بزرگی بر سر راه تولید و توسعه شرکتهای بزرگ نفت، گاز و زغال سنگ ایالات متحده خواهد بود و خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد با روسیه به بهانه عدم رعایت مفاد آن از سوی دولت مسکو.
در نهایت میتوان به اعلام خروج ایالات متحده از سازمان بهداشت جهانی اشاره کرد. از زمان شیوع ویروس کرونا در ایالات متحده، رفتارهای دوگانه و گاه متضاد ترامپ درباره این بیماری که اعتراضات گسترده داخلی و بینالمللی را به همراه داشته، نشان از بیتدبیری و نداشتن خط مشی مطلوبی در مبارزه با آن بوده است. به این ترتیب کاخ سفید برای پنهان کردن این بیتدبیری، سیاست خروج از سازمان بهداشت جهانی را اجرا کرد، به این بهانه که این سازمان تحت سیطره چین است و در جریان شیوع ویروس جدید کرونا با حمایت از پکن موجب گمراهی امریکا و جهان شده است. دولت ترامپ علاوه بر انحراف افکار عمومی به دلیل ضعف در تصمیمگیری، از پرداخت حق عضویت نیز معاف خواهد شد؛ امریکا سالانه حدود ۴۰۰ میلیون دلار به سازمان جهانی بهداشت پرداخت میکرد که حدود ۱۵ درصد بودجه سالانه این سازمان است.
در نهایت چنین میتوان دید و نتیجه گرفت که ایالات متحده تا هنگامی که یک سازمان، نهاد یا پیمان بینالمللی در راستای اهداف و منافعش سودرسان باشد، ضمن حمایت، بر ثبات و پایداری آن نهاد تأکید میکند و زمانی که دیگر آن سازمان یا پیمان بینالمللی نتواند منافعش را تأمین کند به هر بهانهای هم که شده باشد از آن خارج خواهد شد.