برخی دولتهای جمهوری اسلامی ایران در طول ۴۰سال اخیر بنا به دلایل گوناگونی همواره سیاست انفعالی و مداراگرایانه را در عرصه بینالمللی سرلوحه خود قرار دادهاند، اما در ماههای اخیر با شهادت سردار سلیمانی و پیشتر با هدف قرار دادن پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک امریکا نشان میدهد که دوران گذاری شکل گرفته که امروز میتوان با توجه به اقتدار نظامی و توان علمی که در اختیار داریم، نقش سازندهتری در عرصه بینالمللی ایفا کند.
در تأیید این ادعا پیشتر سردار «امیرعلی حاجیزاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه به مردم این نوید را داده بود که ما امروز یک ابرقدرت هستیم و مردم نیز معتقد به این گفته هستند. براین اساس امروزه تئوریسینهای کشور میتوانند امیدوار باشند که به جای مواضع انفعالی و مداراگرایانه میتوان از موضع قدرت با جهان در تعامل بود که نشان دهیم انقلاب اسلامی امروز به این درجه از خودباوری و اعتماد به نفس رسیده است که میتوانند برای مقابله با هرگونه چالشی همچون گذشته پاسخ در خور شأن و اقتدار کشور به دشمنان این سرزمین نشان دهند، از این رو در روزهای اخیر هر پنج کشتی نفتکش ایرانی با نامهای «فورچون»، «فارست»، «فاکسون»، «پتونیا» و «کلاول» توانستند یکی پس از دیگری، آن هم با سیگنال روشن برای رصد ترافیک دریایی و تحت پرچم پرافتخار کشورمان مواد سوختی و شیمیایی مورد نیاز پالایشگاههای ونزوئلا را که ماهها قبل از بندرعباس بارگیری شده بودند به این کشور تحویل دهند. این نفتکشها در حالی در حیاط خلوت امریکا در دریای کارائیب به سلامت محموله سوختی خود را تخلیه کردند که این خبر در هفتههای گذشته در صدر اخبار بینالمللی دنیا قرار گرفته و تمام رسانههای معتبر جهان به ابعاد گوناگون این موضوع پرداختهاند. دامنه رسانهای این نفتکشها آنچنان گسترده است که هنوز هم تحلیلگران و مفسران به جوانب گوناگون آن میپردازند، چراکه حضور این تعداد نفتکش چندین پیام روشن و آشکار به جهان مخابره کرده است: نخست اینکه صادرات نفت و فرآوردههای نفتی ایران در شرایطی که شدیدترین دور تحریمهای امریکا علیه ایران و ونزوئلا به اجرا رسیده، انجام میگیرد، دوم اینکه تعداد زیاد نفتکشها و اعلان آشکار حضور این نفتکشهاست. سوم هشدار و تهدید مقامات دیپلماتیک و نظامی مبنی بر مقابله به مثل هرگونه توقیف این کشتیها بود. چهارم نوع معامله و دریافت مبلغ بهای این محمولههاست که بدون استفاده از یک ارز خارجی انجام گرفته است. پنجم تقویت و ایجاد انگیزه در محور مقاومت است که جمهوری اسلامی به عنوان پرچمدار این نهضت تا آخرین لحظه از حمایت همهجانبه خود کوتاهی نمیکند. اما با بررسی اتفاقات اخیر و مرتبط با این نفتکشها، اقدامهای دشمنان و معاندین کشور نیز به نوبه خود بسیار جالب و حائز اهمیت است، به طوری که در گام نخست برای تشویش اذهان عمومی عنوان شد ایران این محمولههای نفتی را به رایگان در اختیار ونزوئلا قرار داده، اما بعد از انتشار خبرهای غیررسمی مبنی بر اینکه ایران در قبال این معامله طلا دریافت کرده است به یک باره بهانه حول این موضوع متمرکز شد که در نوع و ارزش این طلاها تردید ایجاد کنند.
در گام دوم دشمنان و معاندان کوشیدند که از زیانآور بودن این معامله سخن بگویند که در پاسخ باید گفت در این شرایط کرونایی که بازار نفت با این حجم از تولید آنقدر اشباع شده است که حتی قیمت نفت رشد منفی دارد، فروش نفت ولو به قیمت پایاپای خود در علم اقتصاد سود تلقی میشود پس این ابهام محلی از اِعراب ندارد.
در گام سوم موضوع مصالحه و سازش مطرح شد که ایران در پس پرده با امریکا مذاکره انجام داده که این تئوری از اساس کذب است، چراکه رفتار و اقدامهای پوپولیستی ترامپ به گونهای است که تنها به دنبال حرکت نمایشی و تبلیغاتی است و اگر سازش و مصالحهای انجام گرفته بود به طور یقین ترامپ برای کم کردن انتقادها از ناکارآمدی دولتش سریع آن را رسانهای میکرد.
در گام چهارم برخی موضوع قوانین و معاهدههای بینالمللی را مطرح میکنند که دست امریکا را در توقیف و مصادره نفتکشهای ایرانی محدود میکند، اما این توجیه هم از اساس باطل است، چراکه امریکا در دوره زمامداری ترامپ به روشنی نشان داده به هیچ یک از معاهدات بینالمللی اعتنایی ندارد و آگاهانه یکی پس از دیگری از معاهدات و قوانین بینالمللی یا خارج میشود یا گردنکشی میکند.
در گام پنجم تعداد و حجم این نفتکشها را مطرح کردند که در تفسیر این مهم دو عامل دخیل بود؛ نخست متنوع بودن محصولات ارسالی و دوم ارسال پیام سیاسی به دشمن که ایران میتواند این تعداد نفتکش را بدون هیچ ترس و نگرانی به حیاط خلوت امریکا روانه کند.
اما نکته حائز اهمیت در موضوع نفتکشها تأکید بر این نکته است که امریکا در سال ۲۰۱۸ با خروج از برجام کوشید ایران را آنچنان در انزوای سیاسی و اقتصادی قرار دهد تا برای خروج از این انزوا مطیع و فرمانبردار امریکا باشد، اما مقامات کشورمان با اتخاذ تدابیر هوشمندانه و تغییر رویکرد سیاسی در عرصه بینالملل به روشنی نشان دادند که این خواست امریکا هرگز محقق نخواهد شد، چراکه یکی از اهداف امریکا در خروج از برجام به صفر رساندن صادرات نفت در ایران بود، اما امروز ایران در دریای کارائیب که حیاط خلوت امریکا محسوب میشود به راحتی و آشکارا نفت صادر میکند و مهمتر اینکه مقامات امریکا در روزهای نخست تهدید توقیف و مصادره نفتکشها را مطرح و حتی برای عینیت بخشیدن به این خواسته چهار ناو جنگی به همراه هواپیمای بوئینگ «پی ۸ پوسایدون» Boeing P- ۸ Poseidon از اسکادران VP- ۲۶ را به منطقه کارائیب اعزام کرده بودند که این اقدام با هشدار صریح حسن روحانی رئیسجمهور و تهدید آشکار مقامات نظامی کشور، در کنار تجربه پیشین از جمله حملات موشکی ایران به پایگاه نظامی عینالاسد در عراق، باعث شد تا امریکا از هر گونه اقدام خصمانه امتناع کند تا در نهایت نفتکشهای ایرانی به سلامت در ونزوئلا پهلو بگیرند. خلاصه کلام اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران امروز به روشنی میدانند که برای ایفای نقش بینالمللی و تثبیت جایگاه اَبرقدرتی در جهان کنونی به طور یقین باید از سیاستهای انفعالی و مداراگرایانه به سیاست تهاجمی و مقابلهگرایانه رویکرد خود را تغییر دهند، چراکه ایران با توجه به پتانسیل و اقتداری که امروز در اختیار دارد میتواند اهداف و برنامههای خود را بدون هیچ ترس و واهمهای عملیاتی و اجرایی کند و هیچ کشوری نه تنها توان مقابله با ایران را ندارد بلکه ایران امروز دیگر از خواست و اهداف توسعهگرایانه خود کوتاه نمیآید.