کد خبر: 989272
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۸
خبر سخت بود و باورنکردنی؛ شوکه‌کننده بود و دردناک؛ آن‌قدر غم در خودش داشت که روز همه کسانی که علی بیانی، را می‌شناختند با شنیدنش سیاه شد. آن‌قدر غصه در خبر بود که راه نفس را بر همه کسانی که در روزگار علی بیانی نفس تازه کرده بودند، بست.
سمیرا خوانساری
سرویس فرهنگ و هنر جوان‌آنلاین: در روزی که خبر نطق‌های سلبریتی‌ها و اهالی سینما در جشن نویسندگان و منتقدان سینما، بخش‌های فرهنگی و هنری رسانه‌ها را پر کرده بود و همچنان هیاهوی تمام‌نشدنی تکفیر و یا تشویق آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی ادامه داشت، خبری آمد. در همان حین که زیر پُست‌های به اشتراک گذاشته از این رویداد، هم کامنت‌های قربان‌صدقه‌رفتنِ هواداران برای سلبریتی‌ها دنباله داشت و هم خیل درشت‌گویی‌ها به تعدادشان اضافه می‌شد، خبری آمد.

خبر سخت بود و باورنکردنی؛ شوکه‌کننده بود و دردناک؛ آن‌قدر غم در خودش داشت که روز همه کسانی که علی بیانی، را می‌شناختند با شنیدنش سیاه شد. آن‌قدر غصه در خبر بود که راه نفس را بر همه کسانی که در روزگار علی بیانی نفس تازه کرده بودند، بست.
او که همیشه همه را به شنیدنِ موسیقی آبادگر جسم و جان توصیه می‌کرد، به‌ناگاه و در کمال ناباوری، فرکانس جسم و جانمان را به شنیدن ساز جگرسوز وداعش نشاند.

علی بیانی هرچند در ساحت موسیقی ایرانی، بزرگ‌مردی بود که فراموش نخواهد شد و اگرچه جلسات مثنوی‌خوانی‌اش، علاقه‌مندان بسیاری داشت و صد البته معلمی بود که حتی بعضی مشتاقان و پژوهشگران اروپاییِ فرهنگ ایرانی را در سر کلاس‌هایش حاضر می‌دیدیم، در عرصه مدیریت فرهنگی نیز در جایگاه معاون هنری فرهنگستان هنر با وجود تمام مشکلات، برای اعتلای هنر سرزمینش ساعی بود.

اگر نقد‌های اهالی هنر به شیوه مدیریت اول فرهنگستان هنر را کنار بگذاریم، که خود مجالی دیگر می‌طلبد، شاید به جرأت بتوان گفت که در طول سال‌های مدیریت دوم و سوم فرهنگستان هنر، مدیری به شایستگی و روشنی بیانی، سکان معاونت‌های فرهنگستان هنر را بر عهده نگرفت؛ و پرجرأت‌تر می‌توان گفت که او در میان هنرمندانی که تاکنون در بسیاری از بخش‌های فرهنگی و هنری کشور، عهده‌دار مسئولیت‌های مدیریتی بوده‌اند، یکی از موارد موفق و مستثنا بود که وجه هنرمندی‌اش نه‌فقط مانع از تصمیمات مطلوبش نشد، بلکه مقوی آن نیز بود.

او برای اصلاح بسیاری از روند‌ها و ساختارها، هزینه‌هایی داد؛ و سرانجام، پایان مدیریتش با انتشار گزارشی در روزنامه‌ای رقم خورد؛ گزارشی با عنوان «حراج هنر در فرهنگستان هنر». این گزارش با افزودن چاشنی‌هایی از مواردی درست و نقد‌هایی بجا، ولی تکراری از فرهنگستان هنر، در ظاهر شیوه درآمدزایی این سازمان فرهنگی کم‌بودجه را نشانه گرفته بود، ولی عملاً مدیری حواس‌جمع و هوشمند را آماج طعن‌های خود ساخته بود. گزارش بر اجاره یکی از سالن‌های مجموعه‌های فرهنگستان هنر به شرکت هنکل آلمان برای برگزاری مراسمی، نقد داشت. اما به‌رغم نیتِ احتمالاً خیر نگارنده‌اش در اصلاح امور، منابع خبری با آگاهی از حساسیت‌های خاصی که ریاست وقت این فرهنگستان داشت، و با گل‌آلود ساختن آب این رودخانه به هدف خود رسیدند؛ خدشه وارد کردن بر جایگاه معاون هنری.

اگر برای یک مدیر ارشد در سازمانی هنری و پژوهش‌محور، شاخص‌هایی، چون هنری‌بودن، آشنایی با ساختار پژوهش، توانایی مدیریت و برخورداری از منش انسانی در رفتار با کارکنان را عیار در نظر بگیریم، علی بیانی یکی از اندک مدیرانی بود که از این چهار شاخص بهره داشت.

حالا از روزی که این مدیر دغدغه‌مند و پرتلاش، صندلی مدیریت خود را به دیگران سپرد، چند سالی گذشته است و منابع خبریِ آن گزارش ناجوانمردانه، بایگانی عکس‌هایشان با بیانی را در معرض دید همگان می‌گذارند و در سکوت تأمل‌برانگیز طیف‌های مختلف رسانه‌ها، استاد بیانی که مظهر اخلاق و نیک‌مردی بود، با همان آرامش و طمأنینه، با همان تواضع و مهربانی با دوست و دشمن، با همان لباس سپید و طاهر، با همان روحیه امیدبخش و یاری‌دهنده، و با همان تبسم زیبا و خرامیدن‌های جذاب، امروز دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸، در میان خیل عظیمی از بزرگان و علاقه‌مندان موسیقی و فرهنگ، از حیاط مؤسسه صبای فرهنگستان هنر دامن کشید و ساز رفتنش از جامعه هنری را کوک کرد تا برای همیشه در حقیقت هنر روزگار ما زنده بماند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۰ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۵
0
0
بسیار متین و بجا
فقط یک سوال: این بنده خدا کی بود ؟ آشتاست؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار