دیوید ریکاردو برای اولینبار در قرن نوزدهم به صورت مدون از واژه مزیت نسبی در اقتصاد استفاده کرد. بدین مفهوم چنانچه هر کشوری بتواند در تولید تخصصی محصولی و ارائه آن با کمترین قیمت نسبت به قیمت منطقه اقدام نماید، میتواند مزیت نسبی را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل نماید. مزیت نسبی طی زمان با توجه به تغییر تکنولوژی و تحولات متفاوت، تغییر میکند. مزیت نسبی با هزینه فرصت در هم تنیده است. چنانچه در مزیت نسبی هزینه فرصت در نظر گرفته نشود، نشاندهنده عدم شناخت صحیح از فلسفه مزیت نسبی است. هزینه فرصت به معنی فرصتهای از دست رفتهای است که برای بهدست آمدن یک نتیجه تأکید دارد. به عبارت دیگر هزینه فرصت، از دست رفتن منافع یک فرصت برای پرداختن به فرصت دیگر است.
به عنوان مثال هزینه فرصت کاشتن گندم با ازدست رفتن فرصت کاشتن جو در آن سال همراه است. هزینه فرصت، خودکفایی به هر قیمتی را در اقتصاد مردود میداند. خودکفایی به فرض انجام کامل، اما با هزینه بالاتر نسبت به خرید، برای کشور مفید نیست. همانگونه که خامفروشی برای کشور مضرر است. خامفروشی صِرف و خودکفایی فرمایشی دو معضل در راه رسیدن به مزیت نسبی است. غفلت از تولید محصولات دارای ارزش افزوده و بیتوجهی به مزیت نسبی برای اقتصاد، همانگونه که اصرار بیش از اندازه برای تولید محصولی که در آن مزیت رقابتی وجود ندارد، مضر و خطرناک است.
مطالعات انجام شده از شاخص «بالاسا» نشان میدهد، مزیت نسبی اقتصاد ایران بیش از هر چیزی متوجه شرایط جغرافیایی منطقه است. قرار گرفتن ایران در منطقه خاورمیانه و وجود منابع غنی نفت و گاز و معادن مختلف بزرگترین مزیت نسبی اقتصاد ایران است. در مرحله بعدی وجود آب و هوای چهار فصل، مزیت نسبی محصولات کشاورزی در ایران را نشان میدهد. خامفروشی نفت در بزرگترین مزیت نسبی اقتصاد ایران باعث شده مزایای آن، بیشتر در اختیار کشورهای دیگر قرار گیرد. در بخش کشاورزی نیز سیاست تمرکز بر تولید محصول گندم باعث شده تا نسبت به سایر محصولات کشاورزی و باغی مخصوصاً تولید و صادرات میوه توجه کمتری شود. تمرکز بر تولید میوه و صادرات آن میتواند اثرات بهتری برای اقتصاد ایران داشته باشد. در تولید زعفران ایران نهتنها دارای مزیت نسبی است، بلکه دارای مزیت مطلق نیز میباشد، اما متأسفانه به دلیل سیاستهای ناصحیح و روشهای تولید سنتی زعفران، تقریباً کل زعفران تولیدی به صورت خام صادر میشود. کشورهای دیگر زعفران ایران را با بستهبندی جدید و به نام خود صادر میکنند. در ایران سالانه چهارصد تن زعفران تولید میشود که به گفته فعالان این عرصه تقریباً ۹۰ درصد آن به صورت خام صادر میشود. ظرفیت جهانی زعفران سالانه ۸ میلیارد دلار است که ایران به تنهایی میتواند کل این ظرفیت را در اختیار داشته باشد. نکته قابل تأمل و تأسف این است که این عدد از بودجه عمرانی کل کشور در سال ۹۸ بیشتر است! یعنی اگر وزارتخانههای کشاورزی و صمت تنها شرایط تولید و بسته بندی و فرآوری تنها یک محصول زعفران را فراهم نمایند، میتوانند با عواید آن بودجه عمرانی کشور را بیش از دو برابر افزایش دهند. این موضوع و مثالهای مشابه نشان میدهد داشتن مزیت نسبی به تنهایی برای اقتصاد یک کشور کافی نیست و لزوم تدوین ساز و کار لازم جهت استفاده حداکثری از این مزیت و حمایت از آن در تمام مراحل برای استفاده بیشینه لازم است.
سیاستهای غلط فروش زعفران و خامفروشی نفت این مزیت را از کشور تا حدود زیادی سلب کرده و عواید آن را برای کشور در حداقل ممکن نگه داشتهاست. از طرفی اصرار بیهوده و طولانی مدت بر تولید خودروهای بیکیفیت داخلی باعث شده تا مصرفکنندگان از داشتن خودروهای با کیفیت و به روز جهانی محروم باشند و کشور سالانه خسارت زیادی را در بعد انسانی و مادی از اصرار بیهوده بر خودکفایی این محصول خاص متحمل شود.
چهار مؤلفه اصلی و مؤثر در بالفعل کردن مزیت نسبی اقتصاد ایران که بیش از هر زمان دیگری محتاج آن هستیم شامل:
۱: محدود کردن حداکثری خامفروشی از جمله نفت و مواد معدنی
۲: بیشینه کردن تولید فرآوردههای نفتی و فرآوردههای معدنی
۳: ایجاد بستر مناسب برای تولید محصولات باغی و کشاورزی همراه با بستهبندی صادراتی و ایجاد ارزش افزوده محصولات استراتژیک همچون زعفران
۴: باز کرددن درهای واردات خودروهای روز جهانی