سرويس سياسی جوان آنلاين: شبکه۲ بیبیسی همزمان با سالروز تولد قاسم سلیمانی مستندی در مورد او ساخته است. در این مستند، دیوید پترائوس اولین فرمانده نیروهای امریکایی در عراق مدعی شده در سال ۲۰۰۷ سلیمانی برای او پیغام فرستاده که «دیپلماتها را فراموش کن، باید با من مذاکره کنی» این ادعا میخواهد دو نکته را بگوید؛ اول آنکه قاسم سلیمانی مشتاق گفتوگو با امریکاییها بوده و دوم آنکه در ایران بین نظامیها و دیپلماتها در مورد دیپلماسی ایران در عراق اختلاف نظر وجود دارد. حالا سفیر وقت ایتالیا در عراق روایت دیگری از ماجرا دارد؛ روایتی نه فقط از این اتفاق بلکه از کل مستندی که بیبیسی ساخته تا با تخریب وجهه قاسم سلیمانی، سیاستهای ایران در منطقه را بزند.
سفیر پیشین ایتالیا در عراق در یادداشتی اطلاعات تحریفشدهای را که بیبیسی در یک برنامه مستند درباره فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارائه نموده رو کرده است.
«مارکو کارنلوس» سفیر سابق ایتالیا در عراق در یادداشتی به تحلیل دیدگاههای سادهانگارانه و اطلاعات تحریفشدهای پرداخته که رسانه دولتی «بیبیسی» به تازگی در قالب مستندی درباره حاج «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مخاطبانش ارائه کرده است. کارنلوس که سابقاً مشاور چند نخستوزیر ایتالیا در مسائل غرب آسیا و شمال آفریقا بوده است در این یادداشت در پایگاه «میدلایستآی» سلیمانی را یک «استراتژیست زبده» توصیف کرده و دیدگاه ارائهشده در برنامه بیبیسی درباره او و نقش ایران در خاورمیانه (غرب آسیا) را «سادهانگارانه» خوانده است.
او در بخش آغازین این تحلیل نوشته: مستند بیبیسی حاوی اطلاعات جدیدی نیست و بخش زیادی از روایتش را همان چیزهایی تشکیل میدهد که سالها پیش هم گفته شده است. کارنلوس در ادامه مینویسد: «مشکل اصلی مستند آن است که رویدادهایش را از چشماندازی منحصراً غربی روایت میکند، حتی از یک عضو سپاه پاسداران یا یک مقام ایرانی کلامی نقل نمیشود.»
دیپلمات ایتالیایی این شیوه روایت را بازتابی از مشکلی بزرگتر و رایج در تفکر جهان غرب درباره ایران و غرب آسیا میداند. او مینویسد: «این نوع روایتگری، منعکسکننده نقایصی است که گاه در سیاستهای امریکا و غرب در قبال ایران و در نگاهی کلیتر خاورمیانه وجود دارد؛ سادهانگاری و دوپارهسازی غیرضرور میان نیکی و پلیدی.»
وی در توضیح استدلال خود مینویسد: «به مخاطبان بیبیسی و در سطح وسیعتر به عموم مردم در جهان غرب این استدلال ارائه میشود که همه مشکلات در منطقه فقط از یکامالفساد- خواه یک دولت باشد یا یک گروه یا چنانکه در این مستند گفته میشود، یک نفر- سرچشمه میگیرند.» مارکو کارنلوس دلیل اتخاذ چنین رویکردی را نیاز جهان غرب به دشمنسازی دانسته تا بتواند افکار عمومی را علیه ارزشهای متفاوت با خود بسیج کند.
او علاوه بر این مینویسد: «روایت جهان غرب درباره ایران و سلیمانی را تا حد زیادی منابع اسرائیلی، بدون راستیآزماییهای جدی تولید میکنند. مستند بیبیسی هم از این قاعده مستثنی نیست. روایت اصلی آن را دنی یانتوم، رئیس سابق موساد تدوین کرده است. به مخاطبان گفته میشود که هر بحرانی در منطقه توسط سلیمانی مهندسی میشود. برخی شخصیتهای امریکایی از این روایت حمایت میکنند، اگرچه آنها دستکم برای توانمندیهای سلیمانی، قدری هم حرمت قائلند.»
کارنلوس درباره سخنانی که «دیوید پترائوس» اولین فرمانده نیروهای امریکایی در عراق در مستند بیبیسی در خصوص سردار سلیمانی مطرح کرده هم اظهارنظر کرده است: «یکی از بخشهای جالب مستند آنجاست که ژنرال دیوید پترائوس پیامی از سلیمانی را بازگو میکند مبنی بر اینکه فرمانده سپاه قدس از او خواسته برای مدیریت بهتر اوضاع خاورمیانه مستقیماً با او وارد مذاکره شود.»
وی در ادامه مینویسد: «پترائوس در جلسهای با سیلویو برلوسکونی در سال ۲۰۰۸ هم درباره همین پیام بحث کرده و گفته بود تازه خبردار شده قاسم سلیمانی چه نقش مهمی در تحولات خاورمیانه دارد، یعنی پترائوس همان معمار افزایش نیروهای امریکا در عراق، یک دهه بعد از رسیدن سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس دارد از او درس یاد میگیرد؟ پس جای تعجب ندارد که سلیمانی توانسته اینقدر آزادانه مهرههایش را در منطقه چیده و بر دشمنانش چیره شود.»
سفیر سابق ایتالیا در عراق در ادامه بر اساس تجربیاتش در عراق، یکی دیگر از اطلاعات غلط مستند بیبیسی را زیرسؤال برده است. او مینویسد: «مقامهای امریکایی که بیبیسی با آنها مصاحبه کرده از دشمن ایرانیشان تصویر فردی مشتاق برای برقراری رابطه با خودشان ترسیم کرده و گفتهاند آنها به صورت سیستماتیک این درخواستهای او را رد کردهاند. بر اساس تجربیاتی که در عراق داشتهام، دقیقاً عکس این درست است.»
کارنلوس میافزاید: «طی بیش از دو سالی که در بغداد بودم مقامهای امریکایی بارها از من خواستند پیامهایی را به شبهنظامیان شیعه منتقل کنم و اکثراً میخواستند ترتیب گفتوگوی مستقیم با همتایان ایرانیشان را بدهم. این درخواستها به صورت منظم توسط دو سفیر ایران که من با آنها در تعامل بودم و گفته میشد عضو سپاه هستند و دستورات سلیمانی را اجرا میکنند، رد شد.»
سلیمانی؛ باهوش، باانگیزه ایدئولوژیک و ترکیب نادری از توانمندیهای تاکتیکی و استراتژیک
این مقام سابق ایتالیایی در بخش پایانی یادداشت خود به توصیف ویژگیها و قابلیتهای سردار سلیمانی پرداخته است. او مینویسد: «جای هیچ شکی وجود ندارد که سلیمانی یک فرمانده نظامی فوقالعاده است. افرادی که بارها با او تعامل داشتهاند از جمله موافق الرباعی، مشاور امنیت ملی سابق عراق سه ویژگی اصلی او را در اینها خلاصه میکنند: به طرز هراسآوری باهوش، از لحاظ ایدئولوژیک باانگیزه و مهمتر از همه صاحب ترکیب نادری از توانمندیهای تاکتیکی و استراتژیک.»
وی همچنین خاطرنشان کرده قاسم سلیمانی با آنکه فردی به شدت بااستعداد است «تکرو» نیست و بدون حمایت نظام سیاسی ایران نمیتوانست به این جایگاه دست پیدا کند. او همچنین در توضیح بیشتر درباره ویژگیهای سردار سلیمانی نوشته است: «سلیمانی آدم جزماندیشی نیست. او آراسته به شجاعت، فروتنی، تعهد انقلابی و همدلی با کارکنانش است. انگیزهدهندهای قوی و مستمعی صبور است که گفتوگوهای میان شبکه وسیعی از طرفها در عرصه میدانی را تسهیل میکند؛ خصایلی که گاه در دشمنان اسرائیلی و عرب او یافت نمیشود. اصلیترین دلیل موفقیت او توان منحصربهفردش در بهره گرفتن از اشتباهات بیشماری است که همین دشمنان مرتکب میشوند.»
سلیمانی؛ نماد سیاستهای ایران در منطقه
قاسم سلیمانی سوژهای است که غربیها حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند او را نادیده بگیرند. سالهاست هر جا در منطقه خواستهاند در فضای امنیتی، نظامی و حتی سیاسی کاری پیش ببرند، رد قاسم سلیمانی را دیدهاند. در سالهای قبل از جنگ سوریه، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آنان شخصیت مرموزی بود که باید بیشتر و بیشتر کشفش میکردند. سالها قبل او در منطقه سبز بغداد که تحت کنترل امریکاییها بود حضور مییافت و امریکاییها وقتی متوجه میشدند که او دیگر از آن منطقه رفته بود. زمانی هم تصور کردند ردش را زدهاند و وحشیانه به داخل کنسولگری ایران در اربیل حملهور شدند و پنج دیپلمات ایرانی را با خود بردند، اما قاسم سلیمانی آنجا نبود. با آغاز جنگ سوریه، سلیمانی که پیش از این حتی برای بسیاری از ایرانیها هم ناشناخته بود، بیشتر و بیشتر روی خط خبرها آمد. کمکم تصاویر او در میدان نبرد هم منتشر میشد. هر چه قساوت و ظلم تکفیریها بیشتر عیان میشد، ارج و قرب فرماندهان و نیروهایی هم که مقابل آنها ایستاده بودند، بالاتر میرفت. قاسم سلیمانی در سالهای نبرد با تکفیریها در سوریه و سپس عراق، به اوج محبوبیت یک شخصیت نظامی رسید. قهرمان نبرد با داعش او و نیروهایش بودند و غربیها در کاری انجام شده قرار گرفتند. قاسم سلیمانی نماد بروز و ظهور قدرت ایران در منطقه، محبوبیتی فوقالعاده یافته و غربیها عملاً هیچ کاری نمیتوانند بکنند. حالا غربیها مسیر کار رسانهای علیه سلیمانی را که پیش از این همه دنبال میکردند، شدت بخشیدهاند. در روزهای اخیر که نشان ذوالفقار از سوی رهبر انقلاب به او داده شد و همزمان با سالروز تولدش، بیبیسی میکوشد وجهه او را تخریب کند تا از این مسیر سیاستهای ایران در منطقه را بزند، اما نه فقط آنچه پترائوس گفته برعکس است و آنان مشتاق مذاکره با سلیمانی بودهاند بلکه همکاری متحدانه سلیمانی و ظریف و نیز تمجید و تحسینهای اخیر سلیمانی از ظریف هم نشان میدهد حتی در بحث این تفرقهافکنی هم همه چیز برعکس است و همین طور در مورد کل مستند، نه تنها به محبوبیت سلیمانی خدشه وارد نخواهد کرد بلکه صداهایی همچون صدای همین دیپلمات ایتالیایی را در دفاع از قاسم سلیمانی بلند میکند و بیش از پیش باعث محبوبیت او میشود.