هفته اول ليگ قهرمانان آسيا برگزار شد و دو تيم ايراني بالاجبار و به خاطر کمکاري عدهاي باز هم مجبور شدند خارج از خاک وطن به مصاف حريفان خود بروند. اين محروميت تحميلي در حالي فوتبال ايران را بار ديگر تحت تأثير قرار داده که اهالي اين رشته و مردم انتظار داشتند با پيگيري شبانهروزي حق کشورمان از AFC گرفته شود، اما پس از سه سال همچنان زورمان به لابي سعوديها نرسيده است.
ضربه زدن به ورزش کشورمان به يک رشته مختص نميشود؛ دشمنان ايران از هر فرصتي براي رسيدن به مقاصد خود استفاده ميکنند و سعوديها با تکيه بر لابيهاي قوي خود در کنفدراسيون فوتبال آسيا سه فصل متوالي است که با ترفندهاي سياسيشان حق ميزباني را از هوادارانمان گرفتهاند. سه سال است که عربستانيها با بهانه قرار دادن موضوع ناامني کشورمان آسيا را مقابل ايران قرار دادهاند و اتفاقاً هر سهبار نيز حرف آنها به کرسي نشسته است. بايد ديد فدراسيون فوتبال کجاي اين ماجرا بوده و البته براي اينكه از منافع ملي دفاع کند، چه اقداماتي انجام داده است. مناقشه سياسي با عربستان در سالهاي اخير رنگ و بوي ديگري پيدا کرده و يکي از دشمنان کشورمان با تکيه بر همين مناقشات امتيازهاي زيادي از AFC گرفته و ميگيرد. شايد در سال اول باورمان بر اين بود که رويارويي با سعوديها در زميني بيطرف به خاطر اعمال نفوذ بيش از حد آنها در آسياست و از آنجا که سران AFC فرمانبگير آنها هستند، احتمال به ثمر رسيدن لابيهاي ايراني به حداقل ميرسيد، اما حالا که براي سومين سال مجبوريم در کشوري ثالث از حريفمان پذيرايي کنيم بايد بحث اهمال فدراسيون فوتبال در اين قضيه هرچه جديتر مورد بررسي قرار گيرد تا يک بار براي هميشه روشن شود كه لابي سعوديهاي خيلي قوي است يا تلاش آقايان مسئول ما خيلي ضعيف!
متأسفانه روند باجدهي کنفدراسيون فوتبال آسيا به عربستان به شدت ادامه دارد و سالهاست که در موارد مختلف، آرا اين نهاد بينالمللي عليه فوتبال کشورمان بوده است. در اين خصوص بايد به اين نکته نيز اشاره داشت که فدراسيون ايران در مذاکراتش با AFC هرگز در قامت يک فدراسيون مقتدر ظاهر نشده و نتوانسته خواستههاي ايرانيها را برآورده کند. مناقشات سياسي و بهانه مضحکي چون ناامني در شرايطي به عنوان چماق بر ضد فوتبال ايران استفاده ميشوند که فوتباليستها و ورزشکاران خارجي ساکن در کشورمان همواره از امنيت کامل ايران و مهماننوازي هموطنانمان به بهترين شکل ممکن تعريف کردهاند.
در روزهايي که آقايان با ادعاي قوي بودن لابي سعوديها از زير بار مسئوليت شانه خالي ميکنند، فدراسيون کشتي موضوع حساس عليرضا کريمي را به بهترين شکل ممکن مديريت كرده و در نهايت نيز با کمترين حد محروميت غائله را فيصله داده است.
خودداري کشتيگير تيم ملي از رويارويي با حريفي از رژيم اشغالگر بهانه خوبي بود تا مخالفانمان در IOC پس از سالها عقدهگشايي کنند. با اينکه اخبار نگرانکنندهاي مبني بر محروميت مادامالعمر کريمي و حتي تعليق کشتي ايران مطرح شده بود، اما خوشبختانه سفرهاي هدفمند رسول خادم به سوئيس و پيگيريهاي مجدانه فدراسيون کشتي نتيجه داد و محروميت عليرضا کريمي به شش ماه تقليل يافت. حل شدن اين دغدغه بزرگ با کمترين تبعات را بايد هنر مذاکره، لابي، مديريت خادم و همکارانش در فدراسيون کشتي خواند، هنري که بر لابي صهيونيستها در کميته بينالمللي المپيک نيز غلبه کرد، در حالي که همه ما ميدانيم سايه صهيونيستها همواره بر سر IOC بوده و هست. بدون شک کنار زدن لابي اسرائيليها از سعوديها به مراتب پيچيدهتر و سختتر است. به هر حال اين موفقيت حاصل شده و مهدي تاج و همکارانش در روابط بينالملل بد نيست از تجربه خوب فدراسيون کشتي استفاده کنند تا بلکه هنر لابي و ضربه فني کردن دشمنان را ياد بگيرند. بازي کردن در زميني بيطرف براي کشوري که امنيت و اقتدارش در منطقه زبانزد است، شکستي بزرگ تلقي ميشود، شکستي که فدراسيون فوتبال مقصر اصلي آن است.