چالشهاي ورزش و به ويژه فوتبال در کشور ما به قدري زياد است که بررسي همه آنها نيازمند زماني بسيار طولاني است. از طرفي مسئولان ورزش نيز آنقدر در بررسي مشکلات موجود دستدست ميکنند که زمان را از دست ميدهند تا فاجعهاي ملي به بار آيد. از اينگونه اتفاقات کم نداشتهايم، اما مسئله تعجبانگيز اينجاست که هيچ کدام از خاطيان و مسببان بحرانهاي مديريتي نه عذرخواهي ميکنند، نه استعفا ميدهند و نه به خاطر سوءمديريتشان مؤاخذه و تنبيه ميشوند!
حال و روز اين روزهاي نمايندگان ايران در ليگ قهرمانان آسيا يکي از پرهزينهترين و پرسروصداترين مواردي است که ميتوان از آن به عنوان سوءمديريت در مستطيل سبز ياد کرد. فوتبال ما در آسيا چهار سهميه دارد با اين حال هنوز دست و دلمان ميلرزد و نميدانيم تکليف آنها با کنفدارسيون آسيا به کجا ميرسد. بدهيهاي سنگين هر چهار تيم را در معرض خطر حذف قرار داده؛ اوضاع نفت به قدري خراب است که گويا آقايان بيخيالش شدهاند، تراکتورسازان هم ميکوشند از طرق مختلف بدهيهايشان را تسويه کنند، اين وسط سرخابيها ميمانند که قطعاً بدون کمک دولت، زير بار بدهيهاي ميلياردي له ميشوند. اينکه چرا بايد دولت و از بيتالمال بدهيهايي را که حاصل بيتدبيري مديران پرمدعا و هميشه طلبکاري است که همچنان به مديريتشان مينازند و با افتخار از روزهاي خوش گذشته ميگويند، بپردازد، يک مسئله و بحث مسکوت ماندن رسيدگي به عملکرد مديران مسئلهاي ديگر است.
رسانهاي شدن کمک دولت براي حل بحران مالي سرخابيها بازتابهاي مثبتي در جامعه نداشته، چراکه افکار عمومي هر اندازه هم که عاشق اين دو تيم باشد باز هم برطرف کردن مشکلات متعدد اقتصادي جامعه را بر بدهيهاي پرسپوليس و استقلال ارجح ميداند.
به همين دليل است که در همين يکي، دو روز اعتراضات زيادي به تصميم دولت شده است. در گيرودار اعتراضها بايد به اين نکته توجه داشت که اگر از سالها قبل در انتخاب مديران باشگاههاي قرمز و آبي دقت بيشتري ميشد و اولويتهاي انتخاب مديرعامل، آشنايي کامل به فوتبال و مديريت حرفهاي بود نه جناحبنديهاي سياسي و رفاقتهاي ديرينه، حالا دولت هم مجبور نميشد براي جبران کمکاريهاي گذشته حرف از کمك کردن به اين دو تيم را بزند، آن هم در شرايطي که سالهاست کمک گرفتن باشگاهها از دولت ممنوع شده و مشکلات اقتصادي نيز روز به روز بيشتر و بيشتر ميشود. شاکيان پرتعداد سرخابيها مربوط به امروز و ديروز نيست؛ در واقع همه مديران اين دو باشگاه از سالهاي قبل تاکنون در به بار آمدن فاجعه ميلياردي سهيم بودهاند. منتها در وضعيت فعلي که همه به دنبال پوشاندن اوضاع هستند، همان مديران متهم به سوءمديريت با آب و تاب از تصميمات اشتباه و دردسرساز حرف ميزنند و به خود ميبالند! در صورتي که با يک تحقيق و تفحص ساده نيز ميتوان پي برد چه قراردادهايي با چه ارقامي و با چه بازيکنان و مربياني بسته شده که هم باشگاه توان پرداخت آنها را نداشته و هم طرف مقابل شايسته دريافت چنين ارقامي نبوده و نيست.
از سوي ديگر اينکه دخل و خرج پرطرفدارترين تيمهاي فوتبال ايران و حتي آسيا به شدت مبهم و پيچيده است. در حالي که تمام هزينههاي باشگاههاي بزرگي چون رئالمادريد، بارسلونا و منچستر به شدت شفاف است تا جايي که با کوچکترين کم و زياد و ابهامي به سرعت و بدون اغماض با آنها برخورد ميشود. در حال حاضر جاي خالي شفافيت، تحقيق و تفحص، سؤال و جواب از مديران و برخورد قاطع با متخلفان عميقاً احساس ميشود و تا زماني که اين معضل از بين نرود آش همان آش است و کاسه همان کاسه. دولت با تزريق پول به حساب سرخابيها همچون مسکن عمل ميکند و مديران نالايق نيز به حيف و ميل کردنهاي خود ادامه ميدهند.