لابيها بار ديگر جواب داد و فرصتي ديگر براي باشگاههاي بدهكار ايراني خريده شد تا خطر حذف شدن از ليگ قهرمانان آسيا را از سر بگذرانند، فرصتي كه البته چندي پيش نيز دو ماه تمديد شده بود، اما بيتوجهي به فرجه 60 روزه كنفدراسيون فوتبال آسيا باعث شد تا كار بيخ پيدا كند و همه را در دقيقه 90 به تكاپو بيندازد. تكاپويي كه پرواضح بود نميتواند شرايط باشگاهها براي كسب مجوز حرفهاي را مهيا كند. آقايان زمان را هدر دادند و چند روز آخر به صرافت حل مشكل افتادند. فرصت تعيين شده به پايان رسيد آن هم قبل از آنكه مشكل مالي باشگاههاي ايراني حاضر در ليگ قهرمانان حل و بدهيهاي آنان پرداخت شود. البته قبل از تصميم َAFC براي كنار گذاشتن نمايندههاي ايران، لابي مسئولان بار ديگر نتيجه داد و فرصتي كه در روزهاي پاياني همه را به تكاپو انداخته بود، هشت روز ديگر تمديد شد تا شايد اينبار مشكلات حل و فصل شود و تيمهاي ايراني راه يافته به ليگ قهرمانان آسيا بتوانند با كسب مجوز حرفهاي در اين رقابتها حضور پيدا كنند و مانند تيمهاي اماراتي و عربستاني از اين مسابقات كنار گذاشته نشوند!
بيتوجهي به فرصتهاي پيشرو، عادتي بد است كه مديران ورزشي به خصوص فوتباليها قصدي براي ترك آن ندارند. عادتي كه بارها و بارها كار فوتبال را به جاهاي باريك و لبه پرتگاه كشانده است، پرتگاهي كه گاه با ترفندهاي لحظه آخري توانسته جان سالم به در ببرد و گاه نيز سقوطي آزاد را تجربه كرده است، اما نه تجربهاي كه براي تكرار نشدن دوباره آن چارهساز باشد. اينبار هم فوتبال ايران بار ديگر در لبه پرتگاه قرار دارد و خطري جدي را بيخ گوش خود احساس ميكند، خطري كه مسئولان را براي سومين بار به لابي با كنفدراسيون فوتبال آسيا واداشت تا فرصت ديگري براي حل مشكل بگيرند، مشكلي كه البته نه با فرصت دو ماهه و نه تمديد آن براي سومين بار حل نخواهد شد و تا وقتي مديريت فوتبال ايران از پايه مشكل دارد و همتي نيز براي حل اين مشكل اساسي وجود ندارد، بايد شاهد چنين اتفاقاتي باشيم.
ضربالعجل AFC اگرچه نمايندههاي راهيافته به ليگ قهرمانان آسيا را براي تسويه بدهيهايشان به تكاپو انداخت، اما كيست كه نداند هيچيك از باشگاهها براي پرداخت مبالغ هنگفتي كه ناكارآمدي مديران طي سالها روي دست اين تيمها گذاشته، آه در بساط ندارند و اين فدراسيون و وزارت ورزش هستند كه بايد براي حفظ تيمهاي ايراني در بازيهاي آسيايي دست به جيب شوند، هرچند دستدرازي به بيتالمال و جيب مردم همواره مورد نكوهش است، اما اين بدهيها را بايد هم وزارت ورزش پرداخت كند وقتي خود مديران ناكارآمد و هيئت مديرههايي را برميگزيند كه كمترين كارآيي ندارند و همه هنرشان اضافه كردن بر رقم بدهيهاي موجود است. وزارت بايد هم براي پاك كردن اشتباهات اين پرونده سياه دست به جيب شود وقتي خود نيز پايش به عنوان متهم رديف اول گير است، چراكه در تمام اين مدت چشم بر اشتباهات مديريتي بسته كه نتيجهاش دستآخر خطر احتمالي حذف از ليگ قهرمانان است.
داستان اينبار اما جديتر از هر زمان ديگري است، آنقدر جدي كه حتي نوبخت، سخنگوي دولت نيز وعده كمك ميدهد و ميگويد كه دولت بدهيهاي اين دو باشگاه را تقبل ميكند و اجازه نميدهد براي استقلال و پرسپوليس مشکلي ايجاد شود. البته بايد هم اينطور باشد، بايد هم بدهيهايي كه نتيجه حضور مديراني ناكارآمد در فوتبال ايران است توسط دولت پرداخت شود، وقتي نگاهها به فوتبال و مديريت آن همواره سياسيبازي و لابيگري است. مديريتي كه بين دوستان و آشنايان مسئولان اين دست و آن دست ميشود تا همچنان شاهد اتفاقات ناگوار باشيم، اتفاقاتي نظير آنچه طي روزهاي اخير جامعه فوتبال را نگران كرده و به تكاپو انداخته است. البته همه اين دغدغهها، نگرانيها و حتي تكاپوها براي حل مشكل پيش آمده به زودي به دست فراموشي سپرده ميشود و بعد از پرداخت احتمالي بدهيها و رفع خطر محروميت از سوي AFC بار ديگر كار به شكل سابق دنبال ميشود و باز آش همان آش است و كاسه همان كاسه و هيچيك از آنهايي كه امروز از مديريتهاي ضعيف و نادرست مينالند نيز براي تغيير رويه در مديريت فوتبال گامي برنميدارند، تغييري كه فوتبال ايران سالهاست تمناي آن را دارد!