کد خبر: 870763
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۲
آسيب‌شناسي آپارتمان‌نشيني از نگاه پژوهشگران اجتماعي و فرهنگي
زندگي امروز بر خلاف گذشته كه مردمان بيشتر در مناطق كوچك روستايي و خانه‌هاي بزرگ زندگي مي‌كردند، به خانه‌هايي كوچك در شهرهاي بزرگ تبديل شده است و اين نزديكي به ويژه در خانه‌هاي آپارتماني كه افراد در آنها بسيار نزديك به هم زندگي مي‌كنند، موجب تغييراتي در سبك زندگي شده و مشكلات عديده‌اي را براي ساكنين ايجاد كرده است.
    نسرين دميرچي

زندگي امروز بر خلاف گذشته كه مردمان بيشتر در مناطق كوچك روستايي و خانه‌هاي بزرگ زندگي مي‌كردند، به خانه‌هايي كوچك در شهرهاي بزرگ تبديل شده است و اين نزديكي به ويژه در خانه‌هاي آپارتماني كه افراد در آنها بسيار نزديك به هم زندگي مي‌كنند، موجب تغييراتي در سبك زندگي شده و مشكلات عديده‌اي را براي ساكنين ايجاد كرده است. اين تغيير مانند هر تغيير ديگري به بازانديشي در سبك زندگي نياز دارد كه اگر تمهيداتي براي آن انديشيده نشود و افراد بدون آگاهي كافي به اين سبك زندگي روي آورند، لاجرم با معضلات زيادي مواجه خواهند شد. در اين زمينه با دكتر سيده فاطمه محبي، پژوهشگر حوزه مطالعات اجتماعي و فرهنگي به گفت‌وگو نشستيم. وي ضمن ارائه تعريفي از سبك زندگي به طور مشروح به آسيب‌شناسي سبك زندگي آپارتمان‌نشيني پرداخته است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد ماحصل اين گفت‌وگو است.
     
 خصلت منظومه‌اي سبك زندگي
سبك زندگي خصلتي منظومه‌اي دارد و تغيير در يكي از مؤلفه‌هاي سبك زندگي ممكن است به بازتعريف و تغيير در ساير ابعاد سبك زندگي منجر شود. بي‌ترديد سبك زندگي فردي بر سبك زندگي جمعي تأثير دارد و برعكس، لذا نبايست نسبت به انواع سبك‌هاي زندگي كه در بين افراد حتي در بين معدودي از آنها وجود دارد بي‌تفاوت بود، زيرا احتمال گسترش اين نوع سبك زندگي در سطح عمومي وجود دارد. در تغيير سبك زندگي ابتدا نظام شناخت و باورها و نگرش‌هاي فرد تغيير مي‌كند و افراد بر سر دوراهي‌هاي شناختي قرار مي‌گيرند و بعد به تدريج به صورت آرام و خزنده در قالب بازانديشي در حوزه‌هاي مختلف به سمت سبك زندگي خاص گرايش مي‌يابند.
 
 سبك زندگي تركيبي
سبك زندگي تركيبي، تلفيقي از عناصر زندگي مدرن (غربي) و نگرش‌هاي سنتي در روابط و رفتارها مي‌باشد كه البته هم داراي وجه نرم‌افزاري ارزش‌ها و رفتارها و هم داراي بعد سخت‌افزاري استفاده از كالاها و دارايي‌ها و محصولات است؛ به طور مثال گاه ممكن است فرد بر اساس سبك زندگي ديني نذري بپزد و به زيارت اهل قبور و امامزادگان برود ولي در عين حال مهماني‌هاي خانوادگي مختلط و جشن سالگرد ازدواج و تولد در فضاي عرفي شده خانواده نيز برگزار نمايد. چنين وضعيتي به نوعي درهم‌آميزي غيرمنطقي و تهديدكننده سبك‌هاي زندگي است. اما گاه سبك زندگي تركيبي، چندان از نظر فرهنگي تهديدكننده نيست؛ به طور مثال در مورد شيوه غذا خوردن اينكه به طور فردي يا جمعي غذا خورده شود يا سفره پهن شود و روي زمين بنشينند يا از ميز ناهارخوري يا از پيشخوان آشپزخانه براي غذاخوردن استفاده شود، هرچند نشان‌دهنده سبك زندگي مدرن است اما چندان جاي نگراني نيست.
 
 آپارتمان‌نشيني در ايران
آپارتمان‌نشيني كه از دهه 50 وارد ايران شد، تغييرات اساسي در سبك و شيوه زندگي مردم به وجود آورد. پس از انقلاب با گسترش شهرنشيني، مجتمع‌سازي و مجتمع‌نشيني در معماري شهرها پديد آمد. از دهه 80 آپارتمان‌نشيني به هنجاري عادي تبديل و فضاي زندگي‌ها و خانه‌ها كوچك شد. اخيراً نيز برج‌سازي و برج‌نشيني با مجتمع‌هاي لوكس و تأسيسات گرانقيمت كه بيشتر در بين اقشار متمول و مرفه و نوكيسه‌ها ديده مي‌شود، اشرافيت و سبك زندگي غربي را اشاعه مي‌دهد. برخي از مجتمع‌هاي مسكوني كه با متدهاي معماري غربي و الگوهاي ساختماني آنها بنا گرديده و از امكانات و مصالح ساختماني و كالاهاي ساخت كشورهاي غربي استفاده شده است، درصدد القاي نوع خاصي از سبك زندگي است، به گونه‌اي كه دارندگان اين واحدهاي ساختماني، تلاش مي‌‌كنند بدين طريق خود را از سايرين متمايز و تظاهر به مرفه بودن نمايند و از اين طريق مقبوليت و احترام اجتماعي بيشتري كسب كنند. مسئله ديگر در اين حوزه بحث شهرك‌هاي مسكوني است. اغلب شهرك‌هاي مسكوني دور از مراكز شهري ساخته مي‌شود و افراد با پايگاه‌هاي متفاوت فرهنگي- اجتماعي، بدون هيچ شناختي گرد هم آمده‌اند، همين تفاوت‌هاي فرهنگي زمينه اختلافات و درگيري‌ها‌ي خانوادگي و همسايگي و احتمال دخالت افراد در مسائل يكديگر را ايجاد مي‌كند و موجب از هم‌گسيختگي فرهنگي– اجتماعي و ايجاد ناهنجاري‌هاي اجتماعي مي‌شود. در اين مجتمع‌ها، ديگر خبري از محلات اجتماعي شهري كه افراد همديگر را مي‌شناختند، نيست و روابط محكم همسايگي كمتر وجود دارد. امروزه آپارتمان‌سازي بي‌ضابطه و قاعده و رويكرد شتاب‌آلود برج‌سازي در معماري مدرن موجب گرديده است تا خانه‌هايي با متراژ بالا تبديل به آپارتمان‌هايي با متراژ كوچك شود و خانه‌هاي مستغلاتي در فرآيند تجميع تبديل به واحدهاي مسكوني شوند كه به نوعي بر يكديگر اشراف دارند. اين اشراف آپارتمان‌ها بر يكديگر و نقض حريم خصوصي ساكنين، يكي از معضلات فرهنگي - اجتماعي آپارتمان‌هاست. گاه با باز شدن در واحد روبه‌رويي، تمام محوطه داخل آپارتمان و افراد خانواده رؤيت و عملاً رعايت مسائل شرعي و عرفي به سختي ميسر مي‌شود. اين مسئله به تدريج معضلات فرهنگي را در آپارتمان‌ها و در سطح اجتماع افزايش مي‌دهد. به عبارت ديگر فضاي آپارتمان‌نشيني كنوني، رعايت كردن موازين اخلاقي را به حداقل مي‌رساند.
 
 تأثير آپارتمان‌نشيني بر سبك زندگي
بين سبك زندگي و آپارتمان‌نشيني ارتباط متقابل وجود دارد. يكي از تأثيراتي كه آپارتمان‌نشيني بر سبك زندگي دارد، تضعيف حيا و حجاب است؛ در مدل خانه‌هاي سنتي معمولاً آشپزخانه در محلي دور از ديد مهمانان و دستشويي دور از اتاق‌ها قرار داشت. فضاي اندروني و بيروني موجب تفكيك افراد نامحرم از اهل خانه مي‌شد، ولي در معماري آپارتمان‌ها، زنان و مردان محرم و نامحرم همگي در يك فضا هستند و كمتر فاصله‌اي بين خودي و غيرخودي وجود دارد و آشپزخانه و حمام قابل رؤيت است و تقريباً تمام فضاي خانه در مقابل چشم ديگران قرار دارد. قابل رؤيت بودن اتاق‌ها عرصه‌هاي خصوصي و نيمه‌خصوصي را تغيير داده است. در معماري جديد آپارتمان‌ها، كاركردهاي سنتي خانه كه به تقويت حيا و عفاف بين زن و مرد مي‌انجاميد، تضعيف مي‌شود. در بيرون از واحد آپارتمان نيز نوع پوشش و آرايش برخي از ساكنين آپارتمان‌ها كه گاه با آموزه‌هاي ديني و عرف و اعتقادات مذهبي ساير همسايه‌ها مغايرت دارد، موجب مسئله و تذكر لساني نيز منجر به بدتر شدن تعاملات همسايه‌ها مي‌شود. بد پوششي برخي از بانوان و گاه مردان كه رعايت حريم و عفت عمومي را نمي‌كنند به‌ويژه در بخش مشاعات ساختماني، ‌موجب اختلافات بسياري شده است. در واقع خانواده ايراني با همان رو‌حياتي كه در خانه‌هاي مستغلاتي و ويلايي خود داشتند آپارتمان‌نشين شده‌اند و آپارتمان را چهارديواري اختياري مي‌دانند كه هر نوع رفتار و پوششي در آن مجاز است. تأثير ديگر آپارتمان‌نشيني، كاهش فرزند‌آوري است. با كوچك شدن خانه و محدود شدن فضاي زندگي، امكان داشتن بيش از يك يا دو فرزند كاهش يافته، زيرا با محدوديت فيزيكي و وجود خانه‌هاي كوچك، فرزند به عنوان دردسري كه اجاره آپارتمان را با مشكل مواجه مي‌كند تعريف شده است. داشتن فرزند در فضاي آپارتمان‌ها كه جايي براي شادي و بازي كودك ندارد و با كوچك‌ترين سروصداي بچه‌ها ساير مالكين آپارتمان‌ها معترض مي‌شوند، عملاً اين طور القا مي‌كند كه بي‌فرزندي و كم‌فرزندي به نوعي فرهنگ لازمه آپارتمان‌نشيني است! تأثير ديگر، جابه‌جايي محل فراغت از خانه به خارج خانه است. امروزه، اكثر خانواده‌ها به جهت كوچك شدن فضاي خانه، محل ملاقات‌ها، مهماني‌ها، جشن‌ها و اوقات زندگي خود را در فضاي شهر و مكان‌هاي عمومي سپري و كمتر اوقات خود را در درون خانه سپري مي‌كنند. در واقع فضاي عمومي شهر نظير پارك‌ها، كافي‌شاپ‌ها، مراكز تفريحي و ورزشي و حتي مراكز خريد، محل يادگيري و جامعه‌پذيري و حتي ابراز عواطف اعضاي خانواده شده است! برگزاري جشن‌هاي تولد و ساير مراسم در رستوران‌ها و مراكز تفريحي، سبب گسستن و كاهش تعاملات خويشاوندي مي‌شود.
 
 تأثير آپارتمان‌نشيني بر مناسبات خانوادگي و اجتماعي
زندگي آپارتمان‌نشيني مناسبات اجتماعي خاصي را ايجاد مي‌كند كه تضعيف مناسبات جمعي و خانوادگي يكي ديگر از آنهاست. معماري مدرن و خانه‌هاي آپارتماني روحيه زندگي جمعي و تعامل سازنده ميان اعضاي خانواده را كاهش مي‌دهد. فضاي آپارتمان ديگر امكان گردآمدن اعضاي خانواده براي فعاليت يا هدفي مشترك را تأمين نمي‌كند. در خانه‌هاي سنتي به جهت فضاهاي باز و گشوده امكان تشكيل جلسات خانگي، فعاليت‌هاي جمعي اعضاي خانواده نظير تجمعات فاميل و خانواده مثلاً براي بدرقه زائر يا پختن آش پشت‌پا، نذري و...  فراهم بود، اما در آپارتمان‌ها اولاً به دليل محدوديت مكاني و ثانياً در نظر گرفتن عدم آلودگي صوتي و پرهيز از مزاحمت، به تدريج دامنه اين نوع فعاليت‌ها محدود‌تر شده است.
 تأثيرمنفي آپارتمان‌نشيني بر فرهنگ ديني و عرفي
گسترش روحيه تساهل فرهنگي و ديني از ديگر آسيب‌هاي آپارتمان‌نشيني است؛ با توجيه رعايت حقوق همسايگان و فرهنگ آپارتمان‌نشيني به مفهوم عدم دخالت در امور همسايگان و چهارديواري اختياري، برخي از ساكنين آپارتمان‌ها اقدام به نگهداري سگ مي‌نمايند كه ضمن مغايرت اين فعل با فرهنگ اسلامي– ايراني و تجاوز به حقوق مشروع ساير ساكنين، سلامت كودكان و سالمندان را به خطر مي‌افكند. در اين شرايط ساير ساكنين اغلب مجبور مي‌شوند نسبت به فرهنگ غربي نگهداري از سگ در آپاتمان همجوار خود تساهل نمايند. تضعيف فرهنگ سنتي نيز يكي ديگر از پيامدهاي آپارتمان‌نشيني است. طراحي آشپزخانه اُپن با فرهنگ سنتي ايرانيان تناقض دارد. زنان خانه‌دار مجبور مي‌شوند كه براي حفظ دكوراسيون آشپزخانه و نيز به جهت محدوديت فضاي آشپزخانه در مهماني‌ها به جاي تهيه غذاي خانگي و سنتي در منزل به سفارش غذاهاي آماده از رستوران‌ها روي آورند و فرهنگ سنتي خانواده‌هاي ايراني در پذيرايي به تدريج به فراموشي سپرده مي‌شود. از مصاديق ديگر تضاد آپارتمان‌هاي كنوني با فرهنگ ايراني‌ها مي‌توان به تراس آپارتمان‌ها كه محل ديد عموم مردم است اشاره نمود. اين فضا، گاه توسط خانواده‌ها با ورق‌هاي فلزي و ايرانيت و... پوشانده مي‌شود كه نشان مي‌دهد در فرهنگ ايراني، اين مدل چندان پذيرفته نيست زيرا اگر قرار باشد اين فضا به عنوان بخشي از فضاي مورد استفاده اعضاي خانواده باشد، رؤيت‌پذير بودن آن با رعايت پوشش بانوان خانواده مغاير است، لذا سعي مي‌شود كه از ديد عموم خارج شود. در الگوهاي جديد آپارتمان‌سازي مدل جديدي كه اخيراً در طراحي آشپزخانه‌ها ديده مي‌شود كه به آن آشپزخانه جزيره‌اي گفته مي‌شود و اجاق گاز در وسط آشپزخانه و در كنار آن يخچال قرار دارد و بقيه فضا باز مي‌باشد، مدلي است كه در فرهنگ ايراني – اسلامي پذيرفته نيست، زيرا با حضور مهمان نامحرم و ناآشنا، فردي كه در آشپزخانه مشغول فعاليت است، رؤيت مي‌شود و با اين شرايط حفظ حجاب وي دشوار خواهد شد. در نتيجه روح حاكم بر اين نوع سيستم، با حفظ حجاب مغاير است و عملاً فضاي تفكيك و جداسازي را برهم مي‌زند. بحث محرميت و حريم خصوصي به عنوان يكي از مؤلفه‌هاي اخلاق اسلامي در ساختار فضاي خانه‌هاي ايرانيان امري ضروري است؛ اما در آپارتمان‌هاي كنوني قلمرو پذيرايي از مهمانان، قلمرو زندگي دختران و پسران خانواده تا حدي در هم تنيده شده و تفكيك نشده كه مطلوبيت اين نوع مسكن را از نظر فرهنگي كاهش مي‌دهد. در گذشته خانه براي خانواده طراحي و ساخته مي‌شد؛ در حالي كه امروز خانواده بايد خود را با شرايط خانه هماهنگ كند.
 
 ارتباط با همسايگان در زندگي آپارتماني
در فرهنگ آپارتمان‌نشيني اغلب ساكنان يك آپارتمان از حال و روز سايرساكنين آن بي‌اطلاع هستند و ارتباط همسايگي ندارند. همين ناآشنايي و غريبگي و بي‌اهميتي اوضاع و احوال آنان كه گاه به عنوان يك فرهنگ خود را نشان مي‌دهد ضمن كاهش تعاملات مثبت با همسايگان موجب مي‌شود كه ساكنين هر واحد ترجيحاً فقط در مورد مسائل خود و خانواده خود بينديشند و به نيازهاي اطرافيان بي‌توجه باشند. همچنين به جهت آنكه همسايگان را نمي‌شناسند در مورد رفت و آمدها و افرادي كه به اين واحدها آمد و شد دارند، بي‌تفاوت هستند؛ همين موضوع مي‌تواند دامنه جرم و آسيب‌هاي فرهنگي اجتماعي را به جهت كاهش نظارت اجتماعي غير مستقيم، كاهش دهد.
 
 آسيب‌هاي آپارتمان‌نشيني در كلانشهرها
عدم شناخت صحيح از مقوله انبوه‌سازي بلندمرتبه و نبود آگاهي‌هاي عمومي در اين خصوص، ضعف قوانين و مقررات و عدم رعايت همين قوانين ضعيف توسط سازندگان و نبود فرهنگ زيستي در اينگونه ساختمان‌ها، از چالش‌هاي پيش رو در اين خصوص است. اقتباس اين الگوي سكونتي از غرب و عدم فرهنگ‌سازي و تعامل آن با شرايط جامعه اين شيوه سكونتي را با تنش مواجه ساخته است. آسيب‌هايي كه ناشي از تراكم زياد جمعيت با ناهمگوني‌هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي در مجتمع‌هاي آپارتماني است و ساكنان را در معرض ناهنجاري‌هاي اجتماعي چون تضاد، درگيري عدم رعايت حقوق ديگران و عدم پذيرش قوانين و مناسبات آپارتمان‌نشيني قرار داده است. سكونت در آپارتمان چون با معيارهاي فرهنگي و سنتي جامعه همخواني ندارد، با مشكلاتي مواجه شده است؛ مشكلاتي كه نه تنها ناشي ازكمبود و نبود قوانين روشن و دقيق، بلكه ناشي از فقدان فرهنگ آپارتمان‌نشيني بوده است. كساني كه سكونت در آپارتمان را فقط به عنوان سرپناه و از روي اجبار پذيرفته‌اند، هيچ تمايل و انگيزه‌اي در رعايت حقوق ديگران ندارند. اختلافات ساكنين آپارتمان‌ها معمولاً در موضوعاتي نظير رعايت بهداشت محيط، تصرف مشاعات و فضاهاي عمومي به نفع خود، تصرف پاركينگ و انباري ساير ساكنين، آلودگي‌هاي صوتي، تغيير نما و شكل ظاهري آپارتمان، برگزاري مهماني‌هاي خلاف عرف و شئون تا ديرهنگام، شارژ ماهانه، هزينه‌هاي عمومي و استهلاك ساختمان، مصرف انرژي عمومي آپارتمان، ارائه اطلاعات خصوصي و خانوادگي ساكنين به افراد غريبه، عدم رعايت انضباط، مشاجرات خانوادگي و مزاحمت‌هاي همسايگي است. با اين تفاسير مي‌توان گفت رتبه‌ها و مرتبه‌ها و شاخص‌هاي كيفي زندگي ما در بلندمرتبه‌ها نه تنها ارتقا پيدا نكرده بلكه به شدت پايين آمده است، اما براي مواجهه با اين وضعيت چه بايد كرد؟
 راهبردهايي براي كاهش آسيب‌هاي فرهنگي- اجتماعي آپارتمان‌نشيني
آپارتمان‌نشيني پديده‌اي رو به رشد و تحت تأثير عواملي چون رشد جمعيت، مهاجرت، پيشگيري از گسترش افقي شهر، گسترش صنعت و تكنولوژي است. عدم آشنايي مردم با فرهنگ خاص اين نوع سكونت سبب بروز مشكلات عديده گرديده است. آپارتمان‌نشيني امروزه به جزئي لاينفك از زندگي شهري تبديل شده و گريزي از آن نيست، لذا تنها راه برقراري آرامش در خانه‌هاي نه چندان وسيع آپارتماني و بهتر زيستن در اين فضا، كنار آمدن با همسايگان و در يك كلام فرهنگ و تبعيت از قوانين نوشته يا نانوشته آپارتمان‌نشيني است. از سوي ديگر به نظر مي‌رسد جهت كاهش آسيب‌هاي فرهنگي- اجتماعي آپارتمان‌نشيني لازم است رسانه‌هاي جمعي و نهاد‌هاي تربيتي در ارتقاي فرهنگ آپارتمان‌نشيني نقش فعال‌تري ايفا كنند و قوانين مسكن و شهرسازي با ملاحظات و پيوست فرهنگي تهيه و تصويب شود. آموزش اخلاق‌مداري، رعايت حقوق ديگران، آداب آپارتمان‌نشيني و احترام به ارزش‌ها و هنجارهاي اسلامي – ايراني جزو سرفصل‌هايي است كه مي‌بايست از سوي رسانه‌هاي مكتوب، شبكه‌هاي اجتماعي و برنامه‌هاي رسانه ملي مورد توجه قرار گيرد تا ساكنين آپارتمان‌ها ضمن احترام به يكديگر، دچار بي‌تفاوتي اجتماعي نسبت به وضعيت و شرايط يكديگر نشوند و با تعامل و ارتباط همسايگي، فضاهاي زندگي شهري را بهبود بخشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر