رئيسجمهور ديروز دو ساعتي در مجلس از وزراي كابينه دوازدهم دفاع كرد و اگرچه به اقتضاي حال و مقال از هر دري سخن گفت اما در سرجمع سخنان اقتصادي خود، مشكلات بحرانزاي كشور را ـ كه بيشتر آن را به گذشته نسبت داد ـ در كنار آنچه كه «درآمد كم نسبت به گذشته» ناميد، رديف کرد تا نتيجه بگيرد كه «بايد توقعات جامعه را متناسب با درآمدهاي كمتر از 50ميليارد دلار نفت باز تنظيم كنيم»، زيرا «ديگر از درآمدهاي 100ميليارددلاري خبري نيست» و «بايد تغييرات بنيادي در شيوه اداره منابع كشور داد.» به اين ترتيب رئيسجمهور از ايدهآليسم افسونگرانه روزهاي تبليغات انتخاباتي به رئاليسم جادويي روزهاي كار و پاسخگويي گذر كرد تا به همه دنيا بگويد براي اداره دولت دوازدهم كار مشكلي پيش رو دارد.
فهرستي از آنچه رئيسجمهور درباره اوضاع اقتصادي بحرانزا پيش چشم همه توصيف كرد، از اين قرار است:
«كشور ما امروز با مشكلاتي از قبيل بودجه دولت، نظام بانكي، صندوقهاي بازنشستگي، آب و محيط زيست مواجه است. بيتوجهي به اين مسائل ميتواند دستاوردهاي بزرگ نظام جمهوري اسلامي ايران را در عرصههاي گوناگون با آسيب مواجه كند.
بهرغم همه اقدامات خوبي كه دولتهاي قبلي ايجاد كردهاند، حل مشكلات ساختاري كمتر مورد توجه بوده است.
شكاف بزرگ ميان سطح رفاه مورد انتظار مردم و مشكلات بزرگ ساختاري را همواره درآمدهاي ناپايدار نفت پر كرده است. همين باعث شده است كه ما نتوانيم ضعفهاي بزرگ سياستگذاري خود را مشاهده كنيم و از آنها درس بگيريم.
اولين نكتهاي كه بايد مدنظر قرار دهيم اين است كه بايد فضاي جامعه را و توقعات جامعه را متناسب با درآمدهاي كمتر از 50 ميليارد دلار نفت باز تنظيم كنيم.
ما داراييهاي خود را به جاي آنكه حفظ كنيم و افزايش دهيم، مصرف كردهايم. بخش بزرگ از اين داراييها در مرز هشدار قرار دارد.
دولت دوازدهم به دو دليل چارهاي ندارد جز آنكه تغييرات بنيادي در شيوه اداره منابع كشور را به عنوان مهمترين اولويت در دستور كار خود قرار دهد.
بايد توجه داشت كه اصلاحات اقتصادي منوط به حمايت و پشتيباني مردم است. تجربه نظام جمهوري اسلامي ايران نشان داده است كه اگر مردم بدانند و ببينند كه دولت منتخب آنها صادقانه براي اصلاحات امور و بهبود زندگي خود آنها در پي انجام اصلاح اقتصادي است، در كنار دولت خواهند بود.
انجام اصلاحات تنها با بودجه دولت نميشود بلكه ترازنامه بانكهاي كشور نيازمند چنين اصلاحاتي است.
ثبت مؤسسات بانكي و گسترش مؤسسههاي غيرمجاز، سياستهاي نادرست تأمين دولت از بانكها، رونق كاذب در بخش مسكن و انتقال بخشي از داراييهاي شبكه بانكي به اين حوزه و بنگاه داري بي ضابطه از سوي بانكها در دهههاي گذشته سبب شده است كه امروز نظام بانكي كشور با مشكلاتي عديده روبهرو باشد.
تجميع اين مشكلات امروز خود را به صورت نرخ بالاي سودهاي وامهاي بانكي و كاهش توان تسهيلات دهي بانكها بروز كرده است.»
پارادوكس وزير زن
شايد خيال راحت روحاني از رأي اعتماد مجلس به اكثريت وزراي پيشنهادي موجب شده بود كه الزام چنداني در به كارگيري واژهها نداشته باشد، چنانكه يكي از نمايندگان بعداً به عنوان مخالف متذكر شد كه چطور رئيسجمهور در ساعت 9 و 20 دقيقه ميگويد: «براي انتخاب كابينه تحت فشار هيچ كس نبوده» و در ساعت 9 و 40 دقيقه ميگويد:«ميخواستم حداقل سه وزير زن بگذارم اما نشد!» البته روحاني در همين سخنراني تأكيد كرد: «مردم شفافيت ميخواهند» ولي توضيح نداد كه چرا در نخستين سخنراني رسمي خود به عنوان رئيس دولت دوازدهم موضوع خالي بودن كابينهاش از وزير زن را در هالهاي از سخنان متضاد و پنهانكاري ميبرد و جواب شفافيتخواهي مردم را نميدهد. ممكن است حاميان دولت مدعي شوند كه رئيسجمهور دقيقاً گفت: «تحت فشار هيچ حزب و جناحي نبوده» و نه «تحت فشار هيچ كس» و مثل بيبيسي نتيجه بگيرند كه رئيسجمهور براي انتخاب وزير زن تحت فشار علماي قم بوده است، دراين صورت نيز بايد به اين پارادوكس پاسخ دهند كه چگونه دولت نهم كه مورد حمايت علماي قم بود، با انتخاب وزير زن مشكلي نداشت!؟
آيا نظر روحاني درباره امريكا عوض شده است؟
رئيس دولت دوازدهم در سخنراني خود يك سخن صريح داشت: «امريكا نه شريك خوبي است، نه يك طرف مذاكره قابل اعتماد.» اين سخن دكتر روحاني اگر جدي باشد، براي او نوعي تغيير از حالتي است كه در آغاز دولت يازدهم از امكان مذاكره با امريكا در همه امور اعم از هستهاي و غيرهستهاي سخن ميگفت و در طول دوره دولت يازدهم بر موضع «برد ـ برد» كه نوعي شراكت در نتايج يك مذاكره است، تأكيد ميكرد.
هرچند منتقدان دكتر روحاني و دولت او، اين چيزها را زياد به رخ او نميكشند و حاميان و موافقان او نيز به روي خود نميآورند.
با زنان چرب زباني بهتر!
رئيسجمهور در همين سخنراني آغازين يك سخن كاملاً احساساتي با خانمها در ميان گذاشت و از جانب «دل»اش چنين گفت: «خيلي دلم ميخواست حداقل سه وزير زن داشته باشيم و گزينههاي آن نيز انتخاب شده بود، اما نشد.»!
سخن از حداقل سه وزير زن ـ نه يكي و نه دو تا و نه حتي سه تا بلكه «حداقل سه تا» ـ در حالي است كه وعده دو روز پيش دولت براي اينكه «هر وزيري بايد حتماً معاون زن داشته باشد» در همين سخنراني نقض و تبديل شد به اينكه: «به همه وزرا در دولت دوازدهم ابلاغ خواهيم كرد كه از جوانان و زنان در سمتهاي مختلف معاون وزير و مديركل و دستيار و مشاور عالي استفاده كنند.» حالا اينكه دقيقاً در چه سمتي استفاده كنند حتماً به عهده خود وزيران گذاشته خواهد شد!
روحاني ول كن احمدينژاد نيست!
رئيس دولت دوازدهم حالا هم كه «دولت قبل» دولت خودش است، نتوانست بيخيال احمدينژاد شود. او وقتي اقتصاد كشور را «بيمار» توصيف كرد و از جانب مردم شعار قشنگي داد كه «مردم مصالح بلندمدت خود را به منافع اقتصادي ناپايدار ترجيح ميدهند»، نتوانست يادي از احمدينژاد و دولت او نكند: «درآمدهاي 100ميليارددلاري نفتي گذشته ديگر در دسترس نيست، بايد توقعات جامعه را با 50 ميليارد دلار بازتنظيم كنيم.»
آيا اين هشدار رئيسجمهور به معني افول قدرت خريد مردم در آينده نسبت به دهه 80 است؟!
چماقي كه هميشه هست!
اگرچه صاحبنظران بسياري بارها به روحاني تذكر دادهاند كه سايه جنگ را مردم، مقاومت و قدرت نظامي از سر كشور كنار زده است، با اين حال روحاني ديروز نيز دوباره حرف از چماقي زد كه بالاي سر مردم بود: «حربهاي امريكا در دست داشت بالاي سر ملت ايران و البته اين حربه را نميتوانستند استفاده كنند و مردم، سپر مدافع خود را داشتند اما هر وقت نگاه ميكردند به آسمان ميديدند يك چماقي بالاي سرشان به حركت در ميآيد.»
هرچند به گفته رئيسجمهور اين چماق كنار رفته است اما روحاني دوست دارد هر بار يادي از اين چماق بكند تا براي مردم تداعي شود و سايه چماقي را كه كنار رفته است، دوباره بر سر مردم بيندازد! اگرچه شايد به خاطر همين تذكرات صاحبنظران، روحاني اين بار برخلاف دفعات قبل پذيرفت كه «مردم سپر مدافع خود را داشتند و امريكا نميتوانست از اين چماق استفاده كند.»
يك وزير و 300 هزار شغل؟!
روحاني در معرفي وزير ارتباطات گفت كه از او خواسته است سالانه 300 هزار شغل ايجاد كند. اين درخواست عجيبي نيست اما روحاني و مكمل او جهانگيري در تبليغات انتخاباتي ابتدا وعده رقباي خود را كه سالي يك ميليون شغل براي همه دولت و همه وزارتخانهها بود، نشدني و كذب خواندند اما وقتي ديدند اقتصاددانان آن را شدني ميدانند و اصلاً اين وعده عيناً در برنامه ششم آمده است، حرف خود را عوض و وعده رقيب را شعار خود كردند.
قياس معالفارق در اخلاق اينترنتي رئيسجمهور
رئيسجمهور بنا دارد در هر سخنراني يك حال اينترنتي به مخاطبان شبكههاي اجتماعي كه حالا بيشتر مردم ايران هستند، بدهد. به همين خاطر در سخنراني ديروز نيز دوباره خود را طرفدار فضاي مجازي و «برخيها» را مخالف آن دانست: «برخي نظرشان درباره اينترنت مثل اين است كه اگر كسي در اتوبان تصادف كرد، قاضي ميتواند اتوبان را براي هميشه ببندد. در فضاي مجازي را نميتوان قفل زد. اين قفل را روحاني باز نكرده، مردم باز كردهاند.»
قياس فضاي مجازي با اتوبان البته كه معالفارق است اما چون رئيسجمهور از اين قياسها در فضاي عمومي، زياد به كار ميبرد، بايد آن را تحمل كرد!