از سال‌ها پيش كه نسل امروز گزارشگران مسابقات فوتبال در رسانه ملي به روي كارآمدند، هر از چندگاهي اخباري مبني بر بحث و جدل اين گزارشگران به گوش مي‌رسيد، جواد خياباني، عادل فردوسي‌پور، مزدك ميرزايي، سرهنگ عليفر و پيمان يوسفي از اصلي‌ترين افراد اين نسل بودند.
اختلافاتي كه از همان اوايل بوددر اين سال‌ها كم و بيش اختلافات داخلي اين نسل از كارمندان سيما رسانه‌اي مي‌شد، جواد خياباني مدعي بود كه خودش از فردوسي‌پور تست گزارش گرفته و فردوسي‌پور هم بدون پاسخي در اين زمينه در طول گزارش‌هاي مسابقات فوتبال با دادن اطلاعات جزئي از بازيكنان به عرض اندام با منتقدان خود مي پرداخت، از علائق بازيكنان تا زندگينامه آنها و غذاي مورد علاقه‌شان و كلاً اطلاعاتي كه بيشتر شبيه اخبار مجلات زرد بود تا اطلاعات فني، لازمه دانستن تمام اين مباحث تسلط متوسط به زبان انگليسي بود كه عادل، خود استاد آن بود. كيفيت خوب گزارشات عادل فردوسي‌پور و لحن متفاوتش به مرور باعث مطرح شدن و بعضاً پيشي گرفتنش از هم‌نسلي‌هاي خودش مي‌شد، سهم بالاي عادل از گزارشات فوتبالي سيما، آن هم مسابقات تيم‌هاي مطرح و همچنين اجراي برنامه فوتبالي 90، كه براي سال‌ها در تلويزيون ادامه‌دار شد، همه اين موارد باعث نارضايتي همكاران رسانه‌اي او شد، حال اين موضوع از روي حسادت حرفه‌اي باشد يا اين اعتراض، خروجي يك بي‌عدالتي رسانه‌اي و بحق بوده باشد. البته حواشي مربوط به اين نسل فقط منحصر به فردوسي‌پور نيست، در اجراي برنامه «آقاي گزارشگر» در نوروز سال گذشته، رفتار بيش از حد سختگيرانه و بعضاً با غرور جواد خياباني با شركت‌كنندگان جوان برنامه به گونه‌اي بود كه اعتراضات زيادي را در پي داشت، منتقدان معتقد بودند مو را از ماست بيرون كشيدن آقاي خياباني در برابر يك داوطلب گزارشگري جوان و بي‌تجربه با گاف و اشتباهات مشهور و معمول خودشان در تناقض است و بيشتر يك بام و دو هواست.
جوان بوشهري همه‌چيز را شروع كرداما آقاي «عليفر» يكي از گزارشگران نسبتاً كم‌حاشيه رسانه ملي بود كه در اواخر سال گذشته با انتشار دابسمش‌هاي برخي جوانان از گزارشات ايشان در شبكه‌هاي مجازي بيش از پيش وارد اخبار شد. اين موضوع و برخورد مثبت آقاي عليفر با اين پديده و همچنين شركت ايشان در برنامه «خندوانه» باعث رسانه‌اي‌تر شدن هر چه بيشتر او شد تا در مورد آخر و حين گزارش بازي لهستان ـ ايرلند، عليرضا عليفر نام معمار استاديوم را «امير دولاب» معرفي كرد و پس از مدت كوتاهي مشخص شد جوان بوشهري به همين نام، به صفحه ويكي‌پدياي ورزشگاه مورد نظر رفته و نام معمارش را به اسم خود تغيير داده است. اينكه به گفته خود اين جوان، او از قبل از احتمال گزارش بازي توسط سرهنگ عليفر خبر داشته و اينكه هدفش از اين اقدام چه بوده و همچنين ضعف ويكي‌پديا در تزريق اطلاعات غلط توسط كاربران، همه موضوعاتي قابل تأمل است. اينكه گزارشگران ورزشي سيما از بستر فضاي مجازي كه منبع قابل اعتمادي نيست، جهت ارائه اطلاعات به مخاطبان استفاده مي‌كنند به خودي خود پديده دلچسبي نيست، اما بايد توجه داشت كه اين اتفاق منحصر به آقاي عليفر نبوده و اين اقدام احساسي جوان بوشهري بيشتر شبيه تلاشي براي ديده شدن بوده، هرچند بيانيه تند و شديداللحن بعدي عليرضا عليفر اين گمانه‌زني را تقويت مي‌كند كه اقدام امير دولاب تنها به‌دليل شهرت‌طلبي نبوده و ممكن است دست‌هايي از همكاران عليفر در پشت‌پرده باشد و اين موضوع دامي مجازي براي سرهنگ بوده است!
فردوسي‌پور؛ متهم اصليبيانيه عليرضا عليفر و اعتراض رضا جاوداني به انحصار استفاده از نام شبكه‌هاي مجازي براي برخي بي‌عدالتي در اين زمينه و پس از آن انتشار بيانيه شديداللحن ديگري، اين بار توسط جوادخياباني كه گفته بود: «حضرات تخم دو زرده مي‌كنند كه رنگ زير پوش فلان مربي را مي‌گويند؟!»، به صورت غيرمستقيم ذهن‌ها را به سمت دوست و همكار ديرينه جواد خياباني، يعني عادل فردوسي‌پور مي‌كشاند، عادل هم در ابتداي گزارش بازي انگليس- ولز با تيكه‌اي مربوط به معمار ورزشگاه اين بازي و اينكه «اصلاً كاري هم نداريم معمار ورزشگاه چه كسي است!»، آتش دعواي گزارشگران را بيش از قبل شعله‌ور كرد. آخرين واكنش هم مربوط به مازيار ناظمي است. او با متني در اينستاگرام خود از عليفر دفاع كرد.
تيكه‌پراني مجريان شبكه 3و ورزشالبته اين بحث‌ها فقط محدود به افراد نيست و اخيراً هم تيكه‌پراني‌هاي دو ويژه‌برنامه مربوط به جام ملت‌هاي اروپا از شبكه سوم و شبكه ورزش هم به بازي فوق اضافه شده‌اند، اينكه انتقادات و تيكه‌پراني‌هاي گزارشگران سيما به يكديگر تا كجا ادامه مي‌يابد و اينكه در اين دعوا حق و ناحق وجود دارد يا خير، جاي بحث ديگري است، اما موضوع نگران‌كننده، رسانه‌اي شدن بحث‌ها و حواشي نازل اين جماعت حقوق‌بگير رسانه ملي در فضاي عمومي جامعه است؛ دعوايي كه به‌صورت غير مستقيم به آنتن تلويزيون هم كشيده مي‌شود و بايد پرسيد اين بحث‌ها و گله‌گذاري‌هاي شخصي چه ارتباطي به مخاطب تلويزيون دارد و اصولاً چرا بايد آنتن گرانبهاي رسانه ملي هزينه دعواهاي خاله‌زنكي رسانه‌اي شود.
