اين روزها تا دلتان بخواهد حاشيه و خبر پيرامون تيمملي است، قاعدتاً در واپسين روزهاي باقيمانده تا شروع رقابتهاي جام جهاني بايد از تيمملي و برنامههاي آن حمايت كرد اما حرفهاي جمعه كارلوس كرش با يكي از خبرگزاريها حكايت از دلسردي مردي داشت كه قرار است مليپوشان ايران را در بزرگترين آوردگاه فوتبال دنيا رهبري كند.
به طور حتم كارلوس كرش كارنامه پربار خود را تحت تأثير اختلافات با رؤسا و مديران فدراسيون فوتبال خراب نميكند و تا بازي آخر ايران در جام جهاني تمام همت و توان خود را براي موفقيت تيمش به كار ميگيرد اما اينكه ما از او چگونه بهره ببريم و چگونه با او كار كنيم و ادامه دهيم نكته مهمي است كه گويا از ذهن آقايان فدراسيوننشين كاملاً دور مانده است. البته چنين طرز تفكري از عدهاي مثلاً مدير كه از جامجهاني تنها سفر به برزيل را خوب ياد گرفتهاند بعيد نيست. آنها طوري با سرمربي رفتار و دلسردش ميكنند كه او از همين حالا قيد ادامه همكاري با فوتبال ايران را بزند.
كارلوس كرش ميگويد به پايان همكاري خود با فوتبال ايران نزديك ميشود و همين مسئله ما را نگران ميكند؛ نگران تيمي كه قرار است پس از كرش چگونه كار كند و چگونه آماده حضور در رقابتهاي مهم جامملتهاي آسيا شود.
كارلوس كرش از پايان همكاري خود با فوتبال ايران ميگويد. ما نگرانيم، هستند عدهاي از اهالي فوتبال هم كه بابت اين قطع همكاري ابراز نگراني كردهاند و آن را عاقلانه توصيف نكردهاند اما همه خوب ميدانيم كه وقتي كرش اين حرف را زد خنده بر لبان مديران فوتبال نقش بست، كفاشيان خندههايش چند برابر شده، نبي در اتريش زيركانه و از ته دل خوشحالي ميكند، تاج اينجا با خيال راحت برنامه مندرآوردي براي ليگ چهاردهم ميريزد و بقيه هم از عزيزمحمدي گرفته تا عليپور و حسنزاده هركدام به نوعي با خيال راحت نفس ميكشند، راستي چرا؟ چرا بايد رفتن معروفترين و معتبرترين مربي خارجي كه تاكنون به ايران آمده براي اهالي فدراسيون اينقدر خوشحالكننده باشد؟
طبيعي است مربي بعدي هركه ميخواهد باشد در برابر اين آقايان حرفي براي گفتن ندارد، او دست پرورده همينهاست، پس مو به مو دستورات و برنامههاي آنها را اجرا ميكند. كرش بايد برود چون فوتبال ما با آدمهاي غيرحرفهاي و بيتدبيرش جايي براي او ندارد، او كه ميخواهد ليگ درست برنامهريزي شود، ميخواهد تيمملي درست سرپرستي شود، ميخواهد تيمملي چيزي بر تن داشته باشد كه شايسته ايران و ايراني باشد و ميخواهد... .
پس كرش بايد برود، خودش اينقدر حرفهاي هست كه اين موضوع را درك كند و همه هم در آخرين حضور او در تهران وقتي با بيميلي به سمت كفاشيان دست دراز كرد اين را درك كردند و ديدند. پس او بايد برود و ميرود ولي سؤال اينجاست كه سرنوشت اين فوتبال به كجا ختم ميشود. كرش ميرود مثل ولاسكو و به طور حتم فوتبال كه از حيث مديريت به گردپاي واليبال نيز نميرسد همچون واليبال در تعيين جانشين براي او به مشكل برميخورد هرچند شنيده ميشود جايگزين او مشخص است اما همه ميدانند كه گزينه مورد نظر فدراسيوننشينان نه در حد و اندازههاي تيمملي است و نه ميتواند كاري در فوتبال ملي از پيش ببرد.