اما با ابايد بپذيريم كه هر چه از مبدأ نزول يك فرهنگ، مكتب و دين از نظر زماني دورتر ميشويم احتمال دخل و تصرف يا حتي تغيير بيشتر ميشود. جاي خوشحالي است كه اسلام تنها ديني است كه خود خداوند وعده داده است كه منبع و مبدأ دستوراتش يعني قرآن را از هرگونه تغيير و غرضورزي حفظ كرده است ين وجود هنوز برخي از نگاهها و حساسيتهايي كه در منظر قرآن مهم به شمار ميرفته با گذشت زمان در بين ما اهميت خودش را از دست داده يا بالعكس. وادي اسلام آن هم در عصر و زمان امروز درست به مثابه مسيري است كه از هر طرف هجمهها براي تغيير مسير مسافر آن در حال ورود است و از طرف ديگر راهنما و هدايت كننده عيني مثل رهبر معظم انقلاب دارد كه در واقع با سخنان و راهنمايياش ميتواند مسيرياب خوبي براي گمشدگان باشد.
نمونه اين مسيرگشاييها در مسئله زن، حضور اجتماعي او و نگاه مردم نسبت به اين جنس مخلوقات است كه در سخنرانيهاي رهبري به وضوح ميتوان به مسير اصلي و شاهراههاي دستيابي به اين هدف دست پيدا كرد.
دكتر مريم آريامنش، محقق و كارشناس حوزه زنان يكي از محققاني است كه در زمينه جايگاه زن در اسلام و پيش از آن، در بين كشورهاي اسلامي و غيراسلامي تحقيقات بسياري انجام داده است. مريم آريامنش در اين باره ميگويد: برخي جوامع اسلامي تفسيرهاي جانبدارانهاي از برخي تعاليم قرآني را پيش پاي جامعه خود ميگذارند. اين تفاسير در كشورها و قبايل مسلماني كه در قبال زنان خود رسوم سختگيرانه و سركوبگرانهاي را وصله كذايي دين خود ميكنند، مشهودتر است.
ازدواجهاي زودهنگام براي دختراني كه هنوز به بلوغ فكري كامل نرسيدهاند و تعصبهاي بيجاي خانوادگي در پارهاي موارد باعث ميشود نه تنها چهره آرام و موردپسندي از اسلام در ميان جوامع دنيا شكل نگيرد بلكه به نوعي زمينه اسلام هراسي را هم براي جنس زن فراهم كند. همه اينها در حالي است كه دستورات اصلي اسلام در مورد زن چيزي كاملاً متفاوت با آنچه در برخي جوامع اجرا ميشود است و نكته در تفاوت راهنما يا همان رهبر است چون اين راهنماي هر جامعه اسلامي است كه ميتواند با بيان تفسير و برداشت خود از اسلام به تفكر و رفتار مردم در زندگي جهت بدهد.
نمونه عيني اين معضل دختراني هستند كه بر اساس قانوني نانوشته در سنين پايين به ورطه ازدواج اجباري كشيده ميشوند و از سطحيترين حقوق انسانيت بيبهرهاند و از اسلام چهرهاي خشن را جلوي چشمهايشان مجسم ميبينند. بسياري از رسانههاي غربي اوضاع و شرايط زنان در اسلام و دوران ابتدايي ظهور آن را اسفبار ميخوانند اين در حالي است كه در دوران ظهور اسلام نه تنها شرايط زنان عرب بلكه شرايط زنان جهان به هيچ وجه تعريفي نداشت.
تيشه به ريشه اسلام نزنيم
كافي است شما يك محقق تاريخي يا حتي پژوهشگر مسائل زنان باشيد تا ببينيد چطور ميشود با يك جست و جوي ساده به منابع مكتوبي دست پيدا كرد كه تفاوتهاي نگرشي و رفتاري نسبت به زنان را پيش از ورود اسلام و بعد از آن به برخي كشورها ببينيد.
نمونههاي عيني و ذكر شده در كشوري مبدأ مثل عربستان بيشمار است چه رسد به كشورهاي حاشيهاي و دور از حساسيت. زيادهروي سمت و سو دار برخي جوامع تندرو مسلمان در القاي تفاسير بد از قرآن و چسباندن وصله ناجور اين جوامع به ساير جوامع متعادل اسلامي كه عموماً حربه غرب است تصوير اسلام امروز را از تصوير اسلام واقعي دور كرده است.
در برخي از نقاط جهان، شيوههاي اسلامي و نحوه برخورد با زنان يا از بين رفته يا مورد تحريف قرار گرفته است. جالب است كه در اين جوامع زنان مسلمان به برجستهترين نماد اسلام تبديل ميشوند! در عصر كنوني چه بلايي بر سر پيام برابري حضرت محمد (ص ) آمده است؟ پيامي كه به واسطه سوء تفسير برخي تندروان مسلمان طعمه را به دست جوامع غربي سپرده تا آنها از اسلام به عنوان سركوبگرترين و زن ستيزترين دين جهان ياد كنند!
واقعا كجاي رفتار ما اشتباه بوده است كه امروز بايد شاهد اين باشيم ديني مثل اسلام كه پيامبرش جلودار جبهه رفتارهاي محبت آميز به زن، ارزش قائل شدن براي جنسيت زن و دختر و تكريم آنها بوده است امروز به چنين وادي ورود كند؟ شما در كدام دين و در رفتار كدام فرستادهاي پيش از حضرت محمد(ص) ميتوانيد نمونههاي عيني و قابل الگوبرداري تكريم زن را ببينيد؟ كدام ديني مثل اسلام توانسته با ارائه يك الگوي مشخص مثل حضرت زهرا(س) از زن يك شخصيت كامل و مورد ستايش ارائه دهد؟
الگوي عيني كه هيچ وقت كهنه نميشود
تنها و تنها در اسلام است كه ما شخصيتي مثل حضرت زهرا(س) را داريم كه از طرفي به خاطر جنسيت، از طرفي ديگر به خاطر دختر پيامبر بودن و از جهتي ديگر به دليل همسر اولين امام بودن در مركز توجه است و سيره زندگي او همچنان دست نخورده از نسلي به نسل ديگر قابل تعليم است.
وقتي حضرت محمد (ص) جلوه اسلام را پيش روي سرزمين اعراب گشود، فرهنگ عرب در قهقراي زنستيزي و تبعيض جنسيتي فرو رفته بود. هر چند كه تبعيض جنسيت ميراث جامعه عرب نيست؛ جالب است كه در قرن هفتم ميلادي مساوات و برابري جنسيت در هيچ جامعهاي ولو پيشرفتهترين جوامع فرهنگي نيز برقرار نبود.
در طول تاريخ جهان، تقريباً تمام جوامع بشري درگير متدها و ايدئولوژيهاي مردسالارانه بودند؛ جوامعي كه در آن زنان براي برابري و بهرهمند شدن از بديهيترين حقوق بشر تلاش و تقلا ميكردند اما در پايان حتي به اندازه يك انسان كامل نيز مورد اعتنا قرار نميگرفتند. رفتارهاي زننده در برههاي از زمان تا آنجا براي زنها آزار دهنده و توهين آميز پيش رفت كه ديگر نتوانستند تحمل كنند و جنبشي به اسم فمنيسم شكل دادند.
بر اساس نقل قولي از آكويناس، زن يك مرد ناقص است. جهان غرب بر پايه ايده ضرورت گرايانهاي از تفاوتهاي بيولوژيكي ميان زن و مرد به عنوان عاملي براي اولويت دادن مردان بر زنان ياد ميكرد.
هجوم روايات درهمتنيده شده و افراطگرايانه فمنيستها درباره برابري زن و مرد يادآور عمق ريشه ميراث بر جاي مانده از دوران كهن در برخي نقاط جهان است.
ناگفته نماند من معتقدم بسياري از آثار سطح پايين، بيپشتوانه علمي و فاقد اهميتي كه از سوي برخي زنان نويسنده مسلمان صرفا براي آزاد كردن خودشان از قيد و بند تعصبات جامعهشان نوشتهاند هم در شكل گرفتن اين ذهنيت سهم زيادي داشته است. اين زنان كه در جوامع محدود و تحريف شده به قولي اسلامي زندگي كردهاند هميشه در كتابهايشان عنوان ميكنند محدود بودهاند و به جاي آنكه سراغ عرف و تعصبات بيجايي بروند كه مختص جامعه خودشان است انگشت اتهام را به روي اسلام نشانه گرفتهاند.
در واقع لفاظي متخاصمانه بسياري از نويسندگان ناآگاه در قبال اسلام، ترس و پيشداوري درباره اين دين آسماني را دستخوش تغييرات بسياري كرده است. اما اين نوشتهجات شخصي به هيچ وجه آموزههاي صحيح و واقعي اسلام را منعكس نميكنند. درباره هيچ ديني نبايد صرفاً بر اساس اعمال پيروانش قضاوت كرد بلكه بايد دين را بر اساس منشور منابعش سنجيد و مورد قضاوت قرار داد.
اسلامي كه تاريخ انقضا ندارد
از دوران استعمار گفتمان منفي درباره زنان مسلمان در ميان جوامع غربي نفوذ پيدا كرد. حكم استعماري كه زنان مسلمان سركوب ميشوند از سوي نخبگان جوامع مسلمان مورد استقبال قرار گرفت؛ اين روشنفكران عمدتاً بر اين باور بودند كه غرب ذاتاً جامعه برتر و اسلام به مراتب ديني پست است. آنها بيوقفه با زدن برچسب «تاريخ انقضا گذشته» بر برخي اعمال اسلامي آنها را لغو ميكردند؛ اقدامي كه به ايجاد خلئي در ميان اقليت نخبه و اكثريت غير نخبه انجاميد.
اما كمي به گذشته برگرديم. پيام حضرت محمد(ص) صريح و روشن بود؛ زنان و مردان برابر اما متفاوت از يكديگرند. قرآن تأكيد ميكند مردان و زنان در پيشگاه خدا با يكديگر برابرند و تنها ملاك تشخيص آنها از يكديگر تقواست. «و هر كس عمل صالح انجام دهد چه مرد باشد و چه زن، مؤمن است. مؤمنان به بهشت وارد ميشوند و هيچ بيعدالتي در قبال آنها صورت نميگيرد.»
براي بسياري از مسلمانان، برابري در محضر خداي بزرگ بر مسائل زميني كه به تفاوتهاي جنسيتي ميان زن و مرد دلالت دارد، مقدمتر است.
حضرت محمد(ص) به زنان آزادي ميداد. زنان مسلمان در اولين جوامع اسلامي به مسجد ميرفتند؛ در سخنرانيهاي حضرت محمد(ص) شركت ميكردند و در امور سياسي و عمومي جامعه مشاركت داشتند. همسران حضرت محمد(ص) به او ايدههاي سياسي ميدادند و پيامبر اسلام نيز بعضي از اين ايدهها را به اجرا ميگذاشت. زنان هم به اندازه مردان در شكلگيري حكومت، پيمان بستن با رهبر و هدايت مسئوليتهاي مهم در دستگاه پيامبر(ص) و حضرت علي(ع) سهم داشتند.
حدود 2 هزارو 210 روايت از رسول اكرم (ص) وجود دارد كه راه و روش زندگي اسلامي را به مردم انتقال ميدهد. يك زن مسلمان حق مالكيت مستقل دارد. زن در اسلام ملزم به دنبال خود كشيدن نام همسرش نيست و ميتواند هويت و نام خانوادگي خود را حفظ كند. زن مسلمان حق ادامه تحصيل و حق انتخاب همسر آينده خود را دارد. به جرأت ميتوانم بگويم برخلاف تصور بسياري از دشمنان، اسلام در بسياري موارد نه تنها بيطرف عمل نكرده بلكه جانبداري و حقگيري بسيار واضحي نسبت به زنان از خود نشان داده است.
آن دسته از آموزههاي قرآني كه از آن به عنوان نابرابري زن و مرد ياد ميشود، مباحثي چون نحوه تقسيم ارث ميان زن و مرد، شهادت و ازدواج است؛ بعضي از اين تعاليم براي توجيه ناعادلانه بودن رفتار اسلام با زنان به صورت تعمدي بد تفسير ميشوند. برخي در كمال كوته فكري، روشهاي متفاوت طرح شده در قرآن درباره مسائل مختلف را به منزله رفتار ناعادلانه و نابرابري ميان زن و مرد در اسلام ميانگارند.
دستوراتي كه با بد اجرا شدن بلاي جانمان شدهاند
آنجا كه قرآن ميان زن و مرد تمايز قائل شده به آن معنا نيست كه مردها را بر زنان ارجحيت داده است بلكه قوانين اسلامي حفاظت از منافع زنان را در اولويت ميبيند. براي مثال، تفاوت در ميزان ارث منطبق بر مسئوليتهاي مالي زن و مرد در زندگي است. در اسلام يك زن حتي اگر صاحب ثروت بزرگي باشد هيچ مسئوليت مالي در قبال زندگي خود ندارد؛ در مقابل مرد ملزم به فراهم كردن شرايط لازم براي رفاه همسر، فرزندان و بستگان زن نزديك به خود است.
حتي در آنجا كه مسئله سرپرستي بچه بعد از فوت پدرش عنوان ميشود اين سرپرستي به قيم خانواده پدري واگذار ميشود تا زن هم از نظر اجتماعي آزادي تغيير شرايط خودش را داشته باشد و هم هزينههاي اقتصادي بچه از روي دوش او «شرعاً» و «عرفاً» برداشته شود.
بر اين اساس ميزان ارثيه يك مرد دو برابر ميزان ارثيه يك زن است. هر چند كه اين قانون به هيچ وجه مطلق نيست و در برخي موارد و موقعيتها زن و مرد ارثيه يكساني را دريافت ميكنند. يا زماني كه مسئله ديه مطرح ميشود پيش از آنكه به اين فكر كنيد كه چرا ديه مرد دو برابر زن است به اين فكر كنيد كه اگر مرد يك خانوادهاي بميرد مسئوليت اقتصادي بر دوش چه كسي ميافتد؟ مشخص است مادر و زن خانواده؛ دقيقاً به همين دليل است كه ديهاي كه بابت مرد به زن خانواده ميدهند دو برابر است چون اين پول قرار است به زن پرداخته شود در حالي كه ديهاي كه از بابت مرگ يك زن به شوهرش پرداخته ميشود نصف اين مبلغ است. در اين بين براي رسيدن به آزادي زنان و محقق كردن آن نبايد هدف رقابت با مردان يا تقليد از آنان را دنبال كرد، گاهي لازم است تفاوتهاي جنسي ميان زن و مرد را بپذيريم؛ زنان بايد ويژگيهاي زنانگي خود را به عنوان خصيصههايي كه منحصر به فرد و ويژه است گرامي بدارند.
قرآن ذاتاً مردسالار نيست؛ پيامهاي حضرت محمد (ص) هم مردسالارانه نبوده است. رسانههاي غربي تصويري تحريف شده و جانبدارانه از زنان مسلمان را به نمايش ميگذارند كه برگرفته از تصوراتي غلط با ريشههايي عميق هستند. اين اقدام ناعادلانه رسانههاي غرب منجر به شكلگيري تصويري نادرست از زنان مسلمان شده است.
از سوي ديگر درك اين موضوع مهم است كه نمايش تصاوير منفي از زنان مسلمان صرفاً زاييده تخيل غرب نيست. زنان مسلمان براي برابريهاي جنسيتي مبارزه ميكنند و گاه اين مبارزات در برخي از نقاط جهان سركوب ميشود. اين سوءبرداشتها در برخي موارد ناشي از جهل عميق نسبت به اسلام و تفسير جهتدار برخي مسلمانان از قرآن است؛ تفسيرهايي كه در راستاي توجيه سركوب جنسيتي، نابرابري و مردسالاري صورت ميگيرند اما حقيقت اين است كه بايد اسلام را از دريچه منابع اصلي خود آن درك كرد نه از طريق روشهاي فرهنگي تفاسير زن ستيزانه و كليشهسازي رسانههاي غربي! براي اين كار بايد مو را از ماست بيرون كشيد.