اين راننده خوش مشرب شمالي تا رسيدن به مقصد درد دلش باز شد و با بيان اينكه سبد كالا شامل حال او نشده، سخن را آغاز كرد و گفت كه هر روز اساماس ميزند به مركز شامل شدن سبد كالا و هر روز جواب شامل نشدن سبد كالا را ميگيرد.
در همان لحظه حس مشتركي با او داشتم. برنامه آموزشي گمرك بسيار پربار بود و هزينه بسيار زيادي صرف هتل و استفاده از امكانات براي خبرنگاران فراهم كرده بود و تجربهاي فراموش نشده براي من رقم زده بود. اما به دليل در نظر نگرفتن ساير هزينهها چنانچه خبرنگاري خارج از سه وعده غذا تشنه ميشد بايد هزينه آب خود را ميپرداخت و همين باعث شد تا برخي خبرنگاران از اين وضعيت بهرغم آن همه هزينه و برنامههاي آموزشي مفيد گلايه داشته باشند. با خود گفتم: دولت به منظور تقويت سبد كالاي مردم و كمك به معيشت آنها هزينه بسياري متحمل شده اما با عدم تخصيص كالا به برخي مردم نيازمند و سؤالاتي كه هنوز براي بسياري از مردم پاسخ داده نشده، اثرگذاري و ميزان رضايتمندي شهروندان از اين طرح عظيم اقتصادي متناسب با هزينه صورت گرفته از سوي دولت نيست.
او خانهاي در حوالي مهرآباد داشت اما از بد روزگار برادرخانمهايي داشت كه بساز بفروش بودند و به گفته وي علاوه بر چندين آپارتمان در تهران عايدي باغهاي دماوندشان بيشتر از درآمد سالانه او بود. با اين حال سبد كالا شامل برادر خانمهاي متمولش شده بود كه براي چندمين بار به مكه رفته بودند و او براي خوشامدگويي مجبور بود اين روزها بيشتر كار كند اما شامل اين راننده نشده بود و در پي جستوجوي دليل و چرايي عدم تخصيص سبد كالا به او بود. او به تنها دليلي كه فكر ميكرد بيمهاش بود چراكه ميگفت: برادر خانمهاي من از طريق پدر خانمم بيمه كارگري شدهاند اما چون من كسي را نداشتم و اكنون 24 سال سابقه دارم مجبور به بيمه «اختياري» شدهام. ميگفت: درست است كه من در زمان حاضر كارگر نيستم اما واقعاً با هزينههاي سرسامآور امسال همان يك كيسه برنج، يك شانه تخممرغ، دو ليتر روغن و دو قالب پنير هم برايم كمك بزرگي است! آيا واقعاً دليل حذف اين راننده همان كارگر نبودن بوده؟ آيا مكانيزم تخصيص سبد كالا درست بوده است؟ كاش مكانيزمي بود تا چنين جا افتادگان از سبد كالا را شناسايي ميكرديم و متمولين بساز بفروش را حذف!