اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، همانگونه که از عنوان آن هویداست، شهیدان سید عبدالحمید دیالمه و دکتر سیدحسن آیت را در چند پرده به مشاهده مخاطبان برده است جوان آنلاین: اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، همانگونه که از عنوان آن هویداست، شهیدان سید عبدالحمید دیالمه و دکتر سیدحسن آیت را در چند پرده به مشاهده مخاطبان برده است. این پژوهش از سوی رضا اکبری آهنگر و وحید خضاب انجام شده و انتشارات سوره مهر آن را روانه بازار کتاب کرده است. تارنمای ناشر در اشارت به مضمون و محتوای این کتاب، نکات ذیل آمده را از نظر دور نداشته است: «کتاب شهیدان دیالمه و آیت در چند پرده به قلم رضا اکبری آهنگر و وحید خضاب، جلد هفتم از مجموعه آنچه گذشت در چهار مقاله جمعآوری شده و به مواضع و زندگی شهید عبدالحمید دیالمه و سیدحسن آیت پرداخته است. در طول نهضت امامخمینی و به ویژه بعد از تثبیت نظام جمهوری اسلامی، تاریخ انقلاب اسلامی شخصیتهایی را به خاطر سپرده که کارنامه درخشانی را از خود به یادگار گذاشتهاند که متأسفانه به علتهای مختلف برای نسلهای بعدی، بازخوانی نشده، بنابراین اسم این شخصیتها کمکم به دست فراموشی سپرده شده است. کتاب حاضر در مقاله اول، به بررسی مفصلی از زندگی و مواضع شهید دیالمه از تولد تا شهادت پرداخته است و بیشتر منابع این مقاله برگرفته از مصاحبههایی است که آقایان حجت احمدی و محمدمهدی خالقی با خانواده و دوستان شهید انجام دادند. دومین مقاله اختصاص دارد به بررسی خلاصهای از زندگی دکتر سیدحسن آیت. این مقاله به صورت مروروار به بررسی مهمترین نقاط زندگی سیدحسن آیت پرداخته تا بتواند تصویری کلی از روند زندگی این شخصیت در ذهن شما ایجاد کند....»
در بخشی از این تحقیق و در مقام بازشناسی پیشینه شهید دکتر سیدحسن آیت، این عبارات را میخوانیم: «در سوم تیر ۱۳۱۷، در نجفآباد به دنیا آمد. هم پدرش سید بود و هم مادرش. گرچه خانواده فقیرشان با درآمد کشاورزی پدر سر میکرد، ولی جد مادریاش از علمای به نام بود و همین رگهای از جویندگی علم را در این خانواده نهادینه میکرد. شاید به همین جهت بود که سیدحسن نوجوان حاضر میشد تا از خرج روزانه و پول توجیبی اندکش مقداری را پسانداز کند تا بتواند روزنامه بخرد! طرفه آنکه برخی از روزنامهها در آن دوران به نجفآباد نمیآمدند و او با اصرار از کسانی که به اصفهان رفت و آمد داشتند، میخواست آن روزنامهها را برایش بخرند. گرچه در دوره نهضت ملی بسیار سن کمی داشت و تا پایان دوره دبیرستان هم در همان شهر کوچک نجفآباد ماند، ولی با ذهن دقیق و پشتکار مثالزدنیای که داشت، چنان جریانهای سیاسی را خوب شناخته بود که وقتی در دانشگاه قبول شد و به تهران آمد، تکلیفش با خودش روشن بود و میدانست باید خط سیاسی آیتالله کاشانی را دنبال کند. وقتی که آیت به تهران آمد، در اواخر دهه ۳۰ همزمان بود با رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری در امریکا و بعد، انتخاب کندی به ریاستجمهوری آن سامان. در داخل ایران هم برخی احزاب و اشخاص ملیگرای پایبند به قانون اساسی مشروطه و قائل به مبارزات پارلمانتاریستی، فرصت را غنیمت شمرده و با توجه به فشار کندی به شاه برای دادن فضای باز سیاسی (در جهت جلوگیری از نفوذ کمونیسم)، اقدام به تأسیس جبهه ملی دوم کرده بودند....»