کشورمان پتانسیلهای طبیعی بینظیر برای تولید انرژیهای پاک و تجدیدپذیر دارد، اما این ظرفیتها هنوز به طور کامل شکوفا نشدهاند جوان آنلاین: کشورمان پتانسیلهای طبیعی بینظیر برای تولید انرژیهای پاک و تجدیدپذیر دارد، اما این ظرفیتها هنوز به طور کامل شکوفا نشدهاند. از آفتاب درخشان و بیوقفه کویرها گرفته تا بادهای مستمر شمال و شرق کشور از جمله این ظرفیتها هستند. با این حال، سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی کشور کمتر از ۲درصد است و بخش عمده برق ایران همچنان با سوختهای فسیلی تأمین میشود. این وضعیت مانع از کاهش آلودگی هوا و مصرف سوختهای فسیلی میشود و فرصتهای اقتصادی، اشتغال و پیشرفت فناوری را نیز محدود میکند.
تابش خورشیدی در کشور ما یکی از بالاترین مقادیر آن در جهان است. مناطق کویری و مرکزی کشور سالانه بین هزار و ۷۰۰ تا ۲ هزار و ۲۰۰ کیلوواتساعت بر مترمربع انرژی خورشیدی دریافت میکنند؛ معادلی که به معنای امکان تولید برق به مقدار زیاد با کمترین هزینه سوخت است. بهعلاوه بادهای شدید و مداوم در شمال کشور، همچنین در استانهای خراسان شمالی و رضوی و برخی مناطق جنوب و غرب ظرفیت نصب توربینهای بادی تا حدود ۳۴گیگاوات را فراهم کرده است. بنابراین کشورمان در مقایسه با بسیاری از کشورهای توسعهیافته که اکنون سهم بزرگی از برق خود را از انرژی تجدیدپذیر تأمین میکنند چه فرصتهای بزرگی در اختیار دارد.
با وجود این پتانسیلها، میزان نصب نیروگاههای خورشیدی و بادی هنوز ناچیز است. گزارشهای رسمی شرکت توانیر نشان میدهد، مجموع ظرفیت نصب شده انرژی خورشیدی و بادی کمتر از ۱/۵ درصد از کل تولید برق کشور را تشکیل میدهد، این در حالی است که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان با شرایط مشابه، بین ۱۵ تا ۳۰ درصد برق خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین میکنند؛ تفاوت اصلی در سیاستگذاری، سرمایهگذاری و زیرساختهای شبکه است.
یکی از چالشهای اصلی توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، فقدان سرمایهگذاری پایدار و بلندمدت است. ساخت نیروگاههای خورشیدی و بادی نیازمند سرمایهگذاری اولیه قابل توجه است، اما بازده اقتصادی آن در بلندمدت و با کاهش هزینه تولید انرژی نسبت به سوختهای فسیلی چشمگیر خواهد بود.
زیرساختهای شبکه برق نیز یک مانع دیگر است. تولید انرژی تجدیدپذیر نیازمند شبکهای انعطافپذیر است که بتواند تولید پراکنده را مدیریت و نوسانات طبیعی انرژی خورشیدی و بادی را کنترل کند. در کشور ما شبکه برق هنوز برای پذیرش مقیاس بزرگ انرژی تجدیدپذیر آماده نیست و بسیاری از پروژهها با محدودیتهای اتصال و پایداری شبکه مواجه میشوند.
علاوه بر مسائل فنی و اقتصادی، سیاستگذاری انرژی نیز نقش بسیار تعیینکنندهای دارد. تمرکز طولانیمدت بر انرژیهای ناشی از سوختهای فسیلی به همراه حمایت ناکافی از پروژههای کوچک و متوسط تجدیدپذیر، باعث شده توسعه این حوزه کند پیش برود، در حالی که کشورهای همسایه با سرمایهگذاری هدفمند، ظرفیت تجدیدپذیری خود را در کمتر از یک دهه به چند گیگاوات رساندهاند و ایران همچنان در آغاز مسیر قرار دارد.
مزیت توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نه تنها اقتصادی و زیستمحیطی است، بلکه اجتماعی و امنیتی نیز است. کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی وارداتی، کاهش آلودگی هوا و گازهای گلخانهای، ایجاد فرصتهای شغلی جدید و توسعه فناوریهای نوین، تنها بخشی از مزایای این مسیر هستند.
نمونههای موفق در کشورهای دیگر نشان میدهد که سرمایهگذاری هدفمند و حمایتهای دولتی میتواند صنعت انرژی تجدیدپذیر را به سرعت رشد دهد. برای مثال، چین و هند طی دهه گذشته با برنامهریزی و تخصیص مشوقهای مالی، ظرفیت انرژی خورشیدی و بادی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دادهاند، بدون آنکه شبکه برق دچار بحران شود. تجربه جهانی نشان میدهد کشور ما نیز با استفاده از همان اصول میتواند به سرعت به ظرفیت واقعی خود دست یابد.
از طرف دیگر، کشور ما سالهای متمادی است که با معضل آلودگی هوا دست و پنجه نرم میکند و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر علاوه بر مزایای اقتصادی، نقش بسیار مهمی در کاهش آلودگی هوا دارد. کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان و مشهد هر سال با بحرانهای آلودگی مواجه هستند که بخش قابل توجهی از آن ناشی از سوختهای فسیلی است. استفاده گسترده از انرژی خورشیدی و بادی میتواند فشار روی نیروگاههای گازی و حرارتی را کاهش دهد و کیفیت هوا را بهبود بخشد، بدون اینکه به تولید برق آسیب برسد.
با توجه به تمام این نکات، روشن است که ایران بستر و منابع کافی برای تبدیلشدن به یک قطب تولید انرژی پاک را دارد. مشکل نه کمبود منابع طبیعی، بلکه فقدان سیاستگذاری هدفمند، سرمایهگذاری مناسب و زیرساختهای نو است. در این زمینه، دولت، بخش خصوصی و جامعه علمی کشور باید با همکاری یکدیگر، مسیری شفاف و بلندمدت طراحی کنند که امکان استفاده حداکثری از این منابع را فراهم آورد.
در نهایت، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نه یک انتخاب صرفاً زیستمحیطی، بلکه یک ضرورت اقتصادی و اجتماعی است. تا زمانی که تمرکز تنها بر انرژیهای فسیلی باقی بماند و برنامههای بلندمدت و عملیاتی برای انرژی تجدیدپذیر شکل نگیرد، این فرصتها دستنخورده باقی خواهند ماند. بنابراین، زمان آن فرارسیده است که با نگاه واقعبینانه و سیاستگذاریهای مدبرانه از ظرفیتهای طبیعی خود استفاده و انرژی پاک را به بخش جداییناپذیر توسعه پایدار کشور تبدیل نماییم. تحقق این هدف نه تنها با کمی درایت امکانپذیر است، بلکه یک مسیر عقلانی و منطقی برای تضمین آینده انرژی و رفاه مردم به شمار میآید.