مجلس نمایندگان امریکا به انتشار اسناد اپستین رأی بیسابقه ۴۲۷ در برابر یک، داد؛ یعنی بیسابقهترین اجماع دو حزب. ظاهر کار تلاشی برای حفاظت از قربانیان و پاسخگویی به جامعه است، اما تحلیل چنین حرکتی در کنگره امریکا قطعاً پیچیده است و ملاحظات زیادی دارد. گاهی آدمهای سادهدل و مخلص در اطراف من میپرسند این ترامپ یا آن کلینتون با چنین اتهامات و رسوایی ارتباط با دختران زیر سن قانونی، چطور میتوانند بر سر کار بمانند و چشم در چشم مردمشان بیندازند و خود را در معرض دید قرار دهند! میدانم که در میان افراد پاک و بیآلایش این حس زیاد تقویت میشود که چرا سران غرب از بیآبرویی نمیهراسند. پاسخ ساده و سرراست من به این سادهدلان معمولاً این بیت از بیدل دهلوی است «آفات دهر بیدل تنبیه غافلان نیست/ طبع خر آنقدرها ننگ از کتک ندارد»! این خران، عار و ننگی ندارند که بتوان آنان را با چیزی تنبیه کرد؛ و جهان وقتی گرفتار ناکسانی میشود که از هیچ چیز شرم نمیکنند، داستانی شرمگین دارد.
وحدت کامل امریکا در موضوع جنجالی اپستین، در رسانههای خود امریکا چنین تحلیل میشود که نشانهای جدی از فشار عمومی بهویژه از طرف بازماندگان قربانیان و اجماعی اخلاقی و سیاسی برای شفافسازی است. اما سناریوی قدیمی سیاستمداران امریکا در این نمایش نیز احتمال اجرا دارد. در امریکا گاهی وقتی لیبرالیسم امریکا و آزادیهای رسانهای عرصه را بر سیاستمداران و دو حزب اصلی تنگ میکند، همگان سراغ یک سناریوی قدیمی میروند: «نمایش شفافیت»! در این سناریو اوج شفافیت و صدقجویی و حقیقتطلبی به نمایش گذاشته میشود. وقتی افکارعمومی به رأی بیسابقه مجلس نمایندگان، احساس «شفافیت در اوج» پیدا کرد، آرامش ذهنی و اعتماد قوی به سیاستمداران خود پیدا میکند. در نهایت سناریو کاملاً در دست دو حزب و به اجرادرآوردن آن در انحصار دولت و مجلس قرار میگیرد.
قبل از نمایش، ترامپ ابتدا موضع مخالفت داشت، اما بعد اعلام کرد «چیزی برای پنهان کردن ندارند» و حالا گفته است اگر لایحه به دستش برسد آن را امضا میکند. این یعنی دقیقاً روند مراجعه به سناریو! سخنگوی مجلس نمایندگان، اما حالا گفته که رأی را «نمایشی سیاسی» میداند و معتقد است مجلس سنا باید اصلاحاتی برای حفاظت از قربانیان اضافه کند. این را هم باید نوعی ورود افراد به ظاهر منتقد با تکرار همان ادبیات «این کار، نمایشی است» و با هدف زدودن هر نوع شکاکیت درباره نمایشیبودن ماجرا دانست. احتمالاً در روزهای آتی برخی از افراد مشهور دو حزب درخواست خواهند داد که تمامی اطلاعات حساس و محرمانه باید به شکلی کامل و بیسانسور فاش شود. اما دقیقاً سکانس حساس سناریو همینجاست. آنچه باید افشا شود و میشود، چیست و تا چه اندازه افشا میشود؟ چه چیزها پنهان میماند و هرگز آشکار نمیشود؟ و پایان ماجرا از همه مهمتر است: ماجرای آلودگی جنسی رئیسانجمهور امریکا در یک نظام لیبرال باید به کجا ختم شود و چه دستاوردی برای چنین نظامی داشته باشد و حالا با اجماع خود این نظام برای افشای اسناد، آیا به آن سرنوشت خواهد رسید یا در نظامی مثل امریکا میتوان تعاریف را در بزنگاهها عوض کرد و ماجرا در دست سیاستمداران تغییر میکند و به گونهای دیگر روایت میشود؟!
«حواسپرتی ارتباطی» یا «انحراف استراتژیک در ارتباطات سیاسی» بخش جداییناپذیر سیاست در امریکاست. پس یک احتمال منطقی وجود دارد که اجماع ایالاتمتحده بر سر پرونده رسوایی جنسی رهبران امریکا بخشی از تاکتیک سیاسی «انفجار کنترلشده» افشاگری باشد، به گونهای که اعتبار سیاسی رهبران حفظ شود، و بخشهای خیلی حساس پرونده همچنان محافظت شود یا بخش مهمی از اسناد برای همیشه به تیغ حذف یا سانسور برود. وانگهی رأی اجماعی نمایندگان باید از سنا بگذرد و بعد امضای رئیسجمهور لازم است که خود اگرچه اکنون گفته است امضا میکند، اما ممکن است ترفندی در آستین اپستینی خود داشته باشد.
در جهان دوستان و دشمنان امریکا البته بسیار هستند کسانی که ملاحظات سیاسی و حقوقی را در امریکا بسیار معنادار و بدون پشتصحنه میدانند، اما همانها باور دارند و تجربههای بسیار دیدهاند که چهبسا در چنین کارزارهایی برخی اسناد محرمانهتر، بحثبرانگیزتر یا به ضرر افراد با نفوذ، به شکلی محدودتر منتشر شود یا پس از انتشار، به علت اصلاحات یا ادعاهای حفاظت قربانیان، بخشهای مهمی از آن حذف شود. بله در لیبرالیسم امریکا نمیتوان همهچیز را در همه زمانها پنهان نگه داشت، ولی نباید سادهانگارانه تصور کرد که همه چیز کامل و بیسانسور و مطابق انتظار جامعه فاش خواهد شد.
در پایان این سناریو احتمالاً قربانیان دوباره سیاهیلشکر نمایش خواهند شد، زیرا بنیان آن ابتذالی که رهبران امریکا را وامیدارد بهرغم تأهل و امکان روابط قانونی دیگر، به سراغ روابط غیرقانونی و بعضاً بسیار روانشناختی بروند، باقی است و ارادهای نیست که بخواهد چنین اصلاحاتی به وجود بیاورد، چون باوری به آن وجود ندارد.
| سردبیر