جوان آنلاین: انتصاب اسماعیل سقاب به ریاست سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی با حکم پزشکیان که اصلاحطلبان او را از قبیله خود نمیدانند، چنان آشوبی در میان آنان ایجاد کرد که یک سند محکم در اثبات سه دهه ادعای منتقدان اصلاحات درباره قبیلهگرایی آنان است. هرچند اینبار این رفتار با ادبیاتی بسیار شرمآور از جمله اینکه «سقاب کسی است که در مرگ رئیسی گریه کرده است»، و با تلاشهایی برای لغو حکم پزشکیان همراه شد که دیگر از قبیلهگرایی فراتر رفت و نوعی نژادپرستی مذموم قرونوسطایی را به نمایش گذاشت. گویی بردهای مقابل اربابان، به مسئولیتی منصوب شده و اربابان خشم گرفتهاند تا او را سر به نیست کنند! این رفتار قبیلهای تا آنجا پیش رفت که یکی از خود اصلاحطلبان نوشت «این بحثی گمراهکننده و تا حدی هم خجالتآور است، چون کل ماجرا را نزد مردم، جنگ بر سر مناصب و مکاسب نشان میدهد». روزنامه جوان هیچ دفاعی از شخص منصوب رئیسجمهور ندارد، زیرا اصولاً شناختی از او ندارد. اما قبیلهگرایی اصلاحطلبان که سه دهه است با ادبیات روشنفکری، واژههای آزادی، وفاق، مردمداری، عدالت و حقوق شهروندی را به مردم ایران همچون رؤیا فروختهاند، سزاوار سرزنش و تقبیح است. نمیتوان ادعای لیبرالیسم و دموکراسی داشت و همزمان در واکنش به یک انتصاب هر دو را کنار گذاشت، وقتی نه به دموکراسی باور داشته باشید و نه به لیبرالیسم، دیگر یک فاشیست هستید. خود دانید!
حکم اسماعیل سقاب اصفهانی به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی، چنان اصلاحطلبان مدعی حمایت از دولت را برآشفته و عصبانی کرده است، که گویی دکتر پزشکیان مرتکب ذنب لایغفر شده و تصمیمی ابلیسی گرفته است. آن هم تنها به این دلیل که منصوب رئیسجمهور، جوانی به قول اصلاحطلبان «برکشیده از دولت شهید رئیسی» است! همین قدر وقیح، قبیلهگرا، نژادپرستانه و بیپروا. آنها نه تنها جانب احترام به تصمیم دکتر پزشکیان را نگرفتند که بعضاً به نشانه اعتراض به این تصمیم، از مناصب دولتی استعفا کردند. فیاض زاهد عضو حقیقی شورای اطلاع رسانی دولت و از اشخاص حاضر در تعیین ترکیب کابینه دکتر پزشکیان از جمله آنها بود. فیاض زاهد زمان انتخابات در گفتوگویی حمایت خود را از پزشکیان اعلام و چندینبار برای او بغض کرد و به گریه افتاد، اما حالا اصلاحطلبان گریه برای رئیسی را جرم معاون جدید رئیسجمهور میدانند!
فیاض زاهد در توییتی نوشت: «دردناک است در روزی که... از فشار روزگار خودکشی کرد، مدیر برکشیده رئیسی معاون رئیسجمهورمان شد. اسم این هرچه باشد وفاق نیست. کجتابی است. به سهم خودم شرمندهام.»
علی اصغر شفیعیان مشاور معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور، اما در واکنش به انتقاد فیاض زاهد نوشت: «شورای اطلاعرسانی دولت نیاز به اصلاح جدی دارد؛ این تنها یک نمونه است. با توجه به کارهای مهم پیش رو، شورا باید همراه و همدل با تصمیمات دولت و رئیسجمهور باشد. اظهار شرمندگی یک عضو از یک انتصاب رئیسجمهور و برخی گفتار و رفتارهای دیگران، واقعاً تأسفبار است». برخی استعفای فیاض زاهد را صوری و در پی عزل او با دستور عارف میدانند.
انتقاد به تصمیم رئیسجمهور در برخی واکنشها چنان سخیف و مبتذل بود که نوشتند «سقاب اصفهانی منصوب پزشکیان، همانی است که با شنیدن خبر فوت [شهادت]سیدابراهیم رئیسی، برای او زار زار گریه کرده و نبود او را برای کشور خسارتی بزرگ توصیف کرده است».
روزنامه سازندگی ارگان حزب سازندگی هم در یادداشتی باذکر این نکته که درباره شایستگی سقاب اصفهانی برای این مأموریت، اطلاعات دقیقی از سوابق تخصصی او در حوزه انرژی در دسترس نیست، نوشت: «آقای سقاب اصفهانی که از دوران تصدی ابراهیم رئیسی بر آستان قدس با او همراه بود، در اوایل سال ۱۴۰۲ با حکم او به عنوان دبیر ستاد راهبردی تحول و مسئول رصد و پایش سند تحول دولت سیزدهم منصوب شد. این همراهی نشان از اعتماد زیاد مرحوم رئیسی به آقای سقاب اصفهانی داشت و همین فرد اکنون با حکم مسعود پزشکیان وظیفه سیاستگذاری درباره بهینهسازی مصرف سوخت را بر عهده گرفته است.» گویی اعتماد زیاد مرحوم رئیسی به سقاب اصفهانی را باید به حساب ضعف و شایستهنبودن او گذاشت. این روزنامه در جای دیگری از این یادداشت منطق متعالی خود را اینگونه بروز داده و نوشته است: «تا اینجا مشخص است که آقای سقاب اصفهانی نزدیکی زیادی با رئیسی داشت چنانکه در یک برنامه تلویزیونی در فراق او اشک ریخت»!
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات هم که این روزها جریان متبوع او، بیشترین هجمههای رسانهای پیدا و پنهان به دولت پزشکیان دارد، در توییتی خطاب به رئیسجمهور نوشت: «جناب دکتر پزشکیان، کجای آموزههای نهجالبلاغه و مرامنامه اصلاحطلبانه آمده است با افراد منتسب به ضعیفترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی ایران، برخلاف رأی مردم و عهد انتخاباتیتان این چنین تعامل کنید؟ به زخم همراهان انتخاباتیتان نمک نپاشید».
دیروز، اما الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت بدون اشاره صریح به هجمههای سازمانیافته به دولت، پاسخ حامیان قبیلهگرای دولت را اینگونه داد: «از همان روز نخست، تلاشهای گستردهای آغاز شد تا دولت را ناکارآمد نشان دهند، بیدولتی و بیتصمیمی را تبلیغ کنند. این روند از شبکههای بیرونی استارت خورد و متأسفانه برخی از دوستان منتقد ناانصاف در داخل نیز، ناخواسته به آن دامن زدند».
البته وقتی تایملاین به این موضوع اختصاص یافت، میتوان فهمید که نژاد و قبیله چگونه میتواند آشوب به پا کند.
در این میان البته بودند اشخاصی با پایگاه فکری اصلاحطلبی که علیه قبیلهگرایی جریان اصلاحات برآشفته شدند و هجمهها علیه دولت و شخص رئیسجمهور را دعوایی کاسبکارانه توصیف کردند. محمدجواد آذری جهرمی وزیر اسبق ارتباطات در مطلبی کنایهآمیز در کانال تلگرامی خود و در حمایت از تصمیم رئیسجمهور نوشت: «جوان با دانش و انگیزهمند و مخالف ما در انتخابات، شرف و ارجحیت دارد بر پیرمردهای بیخاصیت و ظاهراً هم جهت با ما در انتخابات، که با کسب زوری کرسیهای مدیریت کلان، دولت را منفعل و ناکارآمد کردند! کشور را کارآمد اداره کنید نه بیخاصیت»!
اعتراض و انتقاد احمد زیدآبادی، اما صریحتر از آذری جهرمی بود. او هم در حمایت از تصمصم دکتر پزشکیان نوشت: «اعتراضها عمدتاً بدین دلیل است که آقای سقاب را برکشیده مرحوم سید ابراهیم رئیسی میدانند. به نظرم این نوع نزاعهای سیاسی هم گمکردن راه و هم گمراهکردن جامعه است! در واقع از همان ابتدای تشکیل دولت آقای پزشکیان، بحث بر سر انتصابهای دولتی شروع شد و به تدریج بالا گرفت. این بحثی گمراهکننده و تا حدی هم خجالتآور است، چون کل ماجرا را نزد مردم جنگ بر سر مناصب و مکاسب نشان میدهد... اصولاً طاعونسازی از گرایش جناحی افراد، هم غیراخلاقی و هم مغایر حقوق شهروندی است. دستگاه دولت، دستگاه کاریابی برای ستادهای انتخاباتی رؤسایجمهور نیست و به صرف حضور در ستاد یک کاندیدا و تبلیغ و رأی دادن به او نباید انتظار انتصاب به پستهای دولتی را به دنبال داشته باشد. پستها باید بر اساس لیاقت شهروندان و همراهی آنان با استراتژی رئیسجمهور تعیین شوند».
عوغاسالاری جریان اصلاحات علیه تصمیم رئیسجمهور در حالی است که انتصاب سقاب اصفهانی به سمت معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی نه یک عنوان و پست سیاسی که یک جایگاه کاملاً فنی و علمی است. سازمانی که عملکرد آن ارتباط مستقمی با مدیریت یکی از چالشهای مبتلابه کشوری در حوزه ناترازی انرژی است، بنابراین برای تصدی چنین جایگاهی، باید دولت اینقدر عاقل و دوراندیش باشد که کسی را برای این مدیریت برگزیند که دارای کارنامه قابل قبولی در این حوزه باشد و دست دولت را بعداً در حنا نگذارد.
اگر پژوهشی درباره این هجمه بیسابقه به رئیسجمهور برای یک انتصاب صورت بگیرد، و ادبیات نوشتهها درنظر گرفته شود، سندی محکم درباره تفکر اصلاحطلبی در ایران خواهد بود که خود را لیبرال و طرفدار دموکراسی میدانند، اما دقیقاً در برهههایی از قدرتطلبیشان بوی فاشیسم میآید! اگر کسی قواعد لیبرالی را در مقطعی کنار بگذارد و اصول دموکراسی را هم نادیده بگیرد، دقیقاً تعریف فاشیسم را در همان مقطع زنده کرده است و این کاری است که در دو روز گذشته اصلاحطلبان از روی دست هم مرتکب شدند.