در حالیکه منطقه هنوز در غبار خون، آوار و بحرانهای بهجامانده از سیاستهای جنگطلبانه امریکا و همپیمانانش بهسختی نفس میکشد، روزنامهای داخلی با تیتر «تسهیلگر صلح» تصویری ایستاده و تمامقد از دونالد ترامپ در صفحه نخست خود منتشر میکند و چنین القا مینماید که ایران برای تحقق صلح در منطقه، باید در کنفرانس شرمالشیخ شرکت کند. القایی که با نگاهی دقیقتر، بیش از آنکه بوی صلح دهد، بوی تبرئهنامهای برای عاملان اصلی آشوب و ویرانی و وقوع جنایت منطقه را در خود دارد. گویی که ایران مانع بزرگ برقراری صلح در منطقه است و تسهیل صلح جز با تغییر سیاستهای ایران ممکن نیست!
آنچه در چنین روایتهایی پنهان میشود و به آن اشارهای نمیشود، نقش مستقیم و غیرقابل انکار امریکا و رژیم صهیونیستی در ناامنی و بیثباتی در منطقه است. اسرائیل به عنوان سگ هار بیقلاده و امریکا و در رأس آن شخص ترامپ به عنوان حامی و تسلیحگر جنگهای منطقه جنوب غرب آسیا. همانانی که امروز با چهرهای بزکشده، در قامت «میانجی صلح» ظاهر میشوند، دیروز با بمبهای هوشمند و جنگندههای غولپیکر شعله جنگ را در پیکر ملتهای منطقه دمیدند و تا ماهها پس از آن در تمام سخنرانیهایشان بمباران زیرساختهای صلحآمیز هستهای را از افتخارات خود شمردند. اکنون نیز با برگزاری نشستهایی از نوع شرمالشیخ، نه برای خاموش کردن آتش، بلکه برای تقسیم خاکستر آن گرد هم آمدهاند.
در این میان، رسانهای که باید چشم بیدار جامعه باشد، اگر با غفلت یا تمایل سیاسی، روایت مطبوع مهاجمان را بازتاب دهد، در حقیقت نه تسهیلگر صلح، بلکه تسلیحگر جنگ است؛ میدان جنگ، تنها با اسلحه و بیدو اداره نمیشود، بلکه با قلمها و تیترهایی که حقیقت را وارونه نشان میدهند، ادامه مییابد. بازنمایی چهرهای صلحطلب از کسانی که مسئول مستقیم خونهای ریختهشده در یمن، عراق، سوریه، ایران و فلسطیناند، خود شکلی از مشارکت در تداوم همان جنگ است.
ایران، برخلاف این تصویر تحریفشده، سالهاست که برای ثبات منطقه هزینه دادهاست؛ از مهار گسترش تروریسم در مرزهای غربی و شرقی گرفته تا حمایت از ملتهایی که در برابر تجاوز ایستادند. هر بار که آتشی توسط تسلیحگران جنگ افروخته شد، این ایران بود که با منطق گفتوگو و سیاست بازدارندگی، مانع از فراگیر شدن بحران شد. در حالیکه مدعیان صلح، کاروانهای سلاح و دلار را به سمت گروههای متخاصم روانه میکردند، ایران به دنبال حفظ تمامیت سرزمینی دولتها و بازگرداندن آرامش به ملتهای زخمی منطقه بود.
از جنگ ۱۲ روزه تا بحرانهای پیدرپی در شام و صنعا و قدس، ردپای همان دولتهایی دیده میشود که امروز برای خود نقش داور و صلحساز تعریف کردهاند. چگونه میتوان باور کرد کسانی که تسلیحاتشان شهرها را ویران کرده و سیاستهایشان دولتهای منطقه را فروپاشانده و تروریستهای دستنشانده را حاکم کرده، اکنون دغدغه بازسازی و صلح و آشتی دارند؟ کنفرانسهایی از این دست، جز تلاشی برای مشروعیتبخشی به همان سیاستهای شکستخورده و نمایش و صلحبازی نیست؛ کنفرانسهایی که در ظاهر نام صلح بر خود دارند، اما در باطن، استمرار سلطه و اعمال سیاستهای خود بر منطقه را دنبال میکنند.
ایران، اگر قرار است در هر گفتوگوی منطقهای حضور یابد، تنها در صورتی وارد میشود که هدف آن عدالت، احترام متقابل و امنیت واقعی ملتها باشد؛ نه اجرای سناریوی از پیش نوشتهشدهای برای سفید کردن چهره طراحان جنگ و نه به دعوت عاملان تداوم و تسلیح جنگ. دولت جمهوری اسلامی به درستی و با تصمیم تاریخی صحیح خود از حضور و ایفای نقش در زمین بازی ستیزهجویان و مستکبران سر باز زد و زمین جدیدی برای خود تعریف کرد.
در پایان باید گفت صلح، نه در قاب تصویر ترامپ در صفحه نخست و نه در نشستهای پرزرق و برق شرمالشیخ متولد میشود، بلکه در صداقت گفتار و به رسمیت شناختن استقلال و تصمیم ملتها معنا پیدا میکند. آنان که سالها آتشافروختهاند، نمیتوانند امروز مصلح جهانی باشند؛ و رسانهای که صدای آنان را پژواک میدهد، نه پیامآور صلح، که شیپورچی تزویر است.
بهتر آن است که برخی رسانههای داخلی فارغ از تمایلات فکری و سیاسی خود، دست از عوض کردن جای جلاد و شهید کشیده و با توصیههای اخلاقی از این دست مبنی بر تغییر آنچه «محدودیتهای خودخواسته در عملکرد سیاست خارجی» نامیدهاند، سعی در منفعل نشان دادن دستگاه سیاست خارجه نظام در برقرای صلح نکنند. صلح پایدار، حاصل نقشآفرینی و گفتوگوی صادقانه کشورهای منطقه خواهد بود نه ارمغان و تحفه طرفهای جنگافروز خارجی!