جوان آنلاین: در سپتامبر ۲۰۲۵، آفریقا به عنوان قارهای که بیش از ۱/۴ میلیارد نفر را در خود جای داده، نه تنها به دلیل ظرفیت اقتصادی عظیمش، بلکه به عنوان عرصهای کلیدی برای رقابتهای ژئوپلتیک جهانی در کانون توجه قرار گرفته است. با پایان یافتن دوران پساکرونا و تشدید تنشهای جهانی، آفریقا از یک حاشیهنشین ژئوپلتیک به یک میدان نبرد استراتژیک تبدیل شده است. چین با ابتکار «کمربند و جاده» (BRI) که تاکنون بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در زیرساختهای آفریقایی را جذب کرده، در حال تثبیت نفوذ اقتصادی خود است. در مقابل، ایالات متحده، تحت فشار رقابت با پکن تلاش میکند با تمرکز بر امنیت، دموکراسی و دسترسی به منابع حیاتی مانند لیتیوم و کبالت که برای گذار به انرژی سبز ضروریاند، جایگاه خود را حفظ کند. قدرتهای منطقهای مانند ترکیه، امارات متحده عربی و هند نیز وارد این معادله شدهاند و با سرمایهگذاریهای هدفمند در شاخ آفریقا و غرب قاره، تعادل قدرت را پیچیدهتر میکنند.
این رقابت که برخی آن را «اسکرمبل یا وضعیت هشدار جدید برای آفریقا» مینامند، ریشه در تحولات سالهای اخیر دارد. جنگ اوکراین، تنشهای دریای جنوبی چین و انتخابات امریکا در ۲۰۲۴ که منجر به بازگشت ترامپ به کاخ سفید شد، آفریقا را به یک «نقطه تعادل» برای قدرتهای بزرگ تبدیل کرده است. ترامپ با سیاست «اول امریکا» بر کاهش وابستگی به چین در زنجیره تأمین جهانی تأکید دارد و آفریقا را به عنوان منبع جایگزین مواد معدنی حیاتی میبیند. در همین حال، چین با افزایش صادرات خود به آفریقا که در سال ۲۰۲۵ به ۶۰ میلیارد دلار مازاد تجاری رسیده در حال پر کردن خلأ ناشی از کاهش تجارت با غرب است.
اما این رقابت تنها اقتصادی نیست؛ جنبههای امنیتی و زیستمحیطی آن نیز برجسته است. در ساحل آفریقا، رشد گروههای تروریستی مانند بوکو حرام و القاعده، امریکا را وادار به افزایش حضور نظامی کرده، در حالی که چین با ابتکار «امنیت جهانی» (GSI) خود، آموزشهای امنیتی به کشورهایی مانند سومالی ارائه میدهد. این پویاییها، آفریقا را در موقعیتی دوگانه قرار میدهد: از یکسو، فرصت برای جذب سرمایه و فناوری و از سوی دیگر، خطر وابستگی و درگیریهای نیابتی. با توجه به انقضای قانون رشد و فرصت آفریقا (AGOA) در سال ۲۰۲۵ که دسترسی ترجیحی آفریقاییها به بازار امریکا را فراهم میکرد، قاره باید استراتژی جدیدی برای تجارت اتخاذ کند. این انقضا نه تنها روابط تجاری را بازتعریف میکند، بلکه آینده آفریقا را در یک جهان چندقطبی شکل میدهد.
از استعمار تا رقابت مدرن
رقابت برای آفریقا ریشه در دوران استعمار دارد، جایی که قدرتهای اروپایی قاره را به مناطق نفوذ مختلفی تقسیم کردند. پس از استقلال کشورهای آفریقایی در دهه ۱۹۶۰، جنگ سرد این قاره را به عرصهای برای رقابت امریکا و شوروی تبدیل کرد: واشینگتن از رژیمهای ضدکمونیستی حمایت میکرد، در حالی که مسکو به جنبشهای آزادیبخش کمک میرساند. با پایان جنگ سرد، آفریقا به حاشیه رفت، اما از دهه ۲۰۰۰، چین با مدل «برد- برد» وارد شد. ابتکار کمربند و جاده در سال ۲۰۱۳، با تمرکز بر زیرساختها، آفریقا را به شریک کلیدی پکن تبدیل کرد. تا ۲۰۲۵، چین بیش از ۴هزار و۷۰۰ شرکت در آفریقا دارد و تجارت دوجانبه به ۲۹۵ میلیارد دلار در ۲۰۲۴ رسیده است. در ژوئن ۲۰۲۵، اجلاس چین- آفریقا در پکن با حضور بیش از ۳۰ هزار شرکتکننده بر «همکاری مشترک» تأکید کرد و قراردادهایی برای معادن کنگو و بنادر کنیا امضا شد. در مقابل، امریکا با ابتکار «مشارکت برای پیشرفت جهانی» در سال ۲۰۲۲، تلاش کرد نفوذ چین را خنثی کند، اما اکنون ترامپ با تمرکز بر جداسازی از چین، آفریقا را هدف قرار داده است. در آگوست ۲۰۲۵، توافق اولیهای برای تمدید «قانون رشد و فرصت آفریقا» که یک برنامه تجاری ترجیحی ایالات متحده با کشورهای این قاره است، با شرطهای سختگیرانهتر در زمینه حقوق بشر امضا شد، اما منتقدان میگویند این تنها پوششی برای دسترسی به منابع است.
قدرتهای منطقهای نیز نقش فزایندهای ایفا میکنند. ترکیه با سرمایهگذاری ۶ میلیارد دلاری در سومالی و اتیوپی، پایگاههای نظامی در شاخ آفریقا ایجاد کرده و به عنوان «بازیگر مستقل» ظاهر شده است. امارات با تمرکز بر بنادر جیبوتی و اریتره، نفوذ خود را در دریای سرخ گسترش داده است، در حالی که هند با خط اعتباری ۱۰ میلیارد دلاری بر فناوری و کشاورزی سرمایهگذاری میکند. روسیه هرچند ضعیفتر از طریق گروه واگنر در مالی و سودان حضور دارد.
آینده آفریقا در رقابت چین و امریکا
رقابت چین و امریکا در آفریقا را میتوان در سه بعد بررسی کرد: اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک. از نظر اقتصادی، چین غالب است. صادرات چین به آفریقا در سال میلادی جاری ۶۰ میلیارد دلار مازاد، عمدتاً در بخشهای ساختمانی و فناوری ایجاد کرده است. پروژههایی مانند راهآهن مومباسا- نایروبی در کنیا یا سدهای اتیوپی، زیرساختها را تحول دادهاند. امریکا با تمرکز بر مواد معدنی حیاتی در فوریه ۲۰۲۵ کنفرانسی در واشینگتن برگزار کرد تا سرمایهگذاری در معادن زامبیا و تانزانیا را افزایش دهد. با این حال در سال ۲۰۲۴ حجم تجارت امریکا- آفریقا در مقایسه با ۲۹۶ میلیارد چین تنها ۱۰۵ میلیارد دلار بوده است. در بعد امنیتی، امریکا برتری دارد. با بیش از ۶هزار نیرو در جیبوتی و عملیات در سومالی. چین با آموزش ۲هزار افسر امنیتی آفریقایی در ۲۰۲۵، مدل «امنیت غیرمداخلهجویانه» را ترویج میدهد برخلاف رویکرد مداخلهگر امریکا. روسیه و ترکیه نیز وارد شدهاند؛ واگنر در مالی معادن طلا را کنترل میکند و ترکیه پهپادهای بایرکتار را به اتیوپی فروخته است. از منظر دیپلماتیک، چین با عدم شرط گذاری حقوق بشر، حمایت آفریقا در سازمان ملل را جلب کرده به نحوی که ۵۴ رأی آفریقایی اغلب با پکن همسوست.
در نهایت، رقابت ژئوپلتیک برای آفریقا، قاره را در آستانه یک تحول بنیادین قرار داده است، جایی که نفوذ اقتصادی چین، تمرکز امنیتی امریکا و نقش تنوعبخش قدرتهای منطقهای مانند ترکیه و امارات، فرصتهایی بیسابقه برای بهرهبرداری هوشمندانه ایجاد کردهاند. آینده آفریقا تا سال ۲۰۳۰، نه در وابستگی به قدرتهای خارجی، بلکه در دستان رهبران محلی و ابتکاراتی مانند منطقه آزاد تجاری قارهای و اتحادیه آفریقا نهفته است؛ جایی که میتواند با تقویت دیپلماسی چندجانبه، بدهیهای خارجی را کاهش دهد، فناوریهای سبز را توسعه بخشد و ثبات سیاسی- اقتصادی را تضمین کند. در سناریوی پایدار، آفریقا به عنوان رهبر جهانی در صادرات مواد معدنی سبز و انرژی تجدیدپذیر ظاهر خواهد شد، در حالی که در مسیر تقسیمشده، خطر افزایش نابرابری و درگیریهای نیابتی افزایش مییابد، بنابراین سیاستگذاران آفریقایی باید قدرتهای بزرگ را به سرمایهگذاریهای عادلانه و پایدار وادار کنند تا قاره نه به عنوان قربانی رقابتها، بلکه به عنوان بازیگری مستقل و قدرتمند در نظم جهانی نوین آیندهای روشن را رقم بزند.