صالح مخدومی: بازی با استرالیا توفیقی اجباری بود
فدراسیون در چند سال گذشته برنامه ویژهای را برای جایگزین کردن بازیکنان جوان و پر کردن جای خالی ستارههای قدیمی دنبال میکرده و از آن بهعنوان پوستاندازی، تغییر نسل و جوانگرایی یاد میشود. اجراییکردن این برنامه نیازمند صبر و حوصله بود و خوشبختانه فدراسیون این صبوری را در جامجهانی، بازیهای آسیایی هانگژو و بازیهای انتخابی کاپ آسیا به خرج داد. با ادامه این روند شرایط قطعاً بهتر خواهد شد چراکه تیم جوانی داریم و در سالهای آتی به رشدشان ادامه خواهند داد. سومی در آسیا عملکردی بسیار خوب از تیمملی بود و جامعه بسکتبال ایران به این موفقیت نیاز داشت، بهویژه که با قرعه خوبی هم مواجه شدیم، ولی در اصل تیم ما با هوشمندی از این فرصت استفاده کرد و پیروزی مقابل نیوزیلند جای هیچ نقدی را باقی نگذاشت. نیوزیلند تیم بسیار خوبی است و ملیپوشان ما برابر این تیم فوقالعاده ظاهر شدند. عملکرد دفاعی تیمملی در این دوره تفاوت بسیار فاحشی با گذشته داشت و سرمربی برای ایجاد این تغییرات تلاش زیادی کرده است. خوشبختانه مانولوپولوس توانسته ایدههای دفاعیاش را در تیم به خوبی پیاده کند و برای اجرای اهدافش از بهترین ابزارها استفاده کرده است. بابت این پیشرفت دفاعی باید ممنون سرمربی یونانی باشیم. در بسکتبال بین دفاع و حمله یک تعادل وجود دارد. اگر تیمتان جوان است یا ابزار و شرایط لازم را برای حملات قوی ندارید، میتوانید روی دفاع بیشتر کار کنید و پیشرفت دفاعی به زمان کوتاهترین نسبت به پیشرفت حمله نیاز دارد. تمرکز روی دفاع باعث میشود به همان اندازه که کمتر گل بخورید به پیروزی نزدیکتر شوید. وقتی زمان کم است تمرکز روی دفاع و دریافت گلخورده، مؤثر خواهد بود. در طولانیمدت بازیکنان جوانی، چون سینا واحدی، امینی، جعفری و متین آقاجانپور، فضای بیشتری برای حضور در میادین بینالمللی پیدا و تجربه کافی را کسب خواهند کرد. همه حرف از نسل طلایی میزنند و شخصاً خیلی به این مسئله اعتقادی ندارم چراکه نسل طلایی گذشته صرفاً به بازیکنان خلاصه نمیشد بلکه مجموعهای از بازیکنان، باشگاهها و مدیریت این نسل را ساختند. در موفقیتها نمیتوان فقط یک بعد را بولد کنید و اینگونه آسیب خواهید دید. در نسل طلایی قبل ستارههایی، چون حدادی، نیکخواه و کامرانی حضور داشتند، ولی به این نکته توجه کنید که در همان دوران باشگاههایی بودند که با مدیریت خوب شرایط را برای پیشرفت آنها در لیگ مهیا میکردند. همچنین مربیان خوبی هم در همان باشگاهها فعال بودند، مربیان خارجی خوبی به ایران میآمدند و مدیریت خوبی هم وجود داشت. مجموعهای از این موارد موفقیتها را رقم زدند. یک تفاوت مهم وجود دارد و آن این است که بسکتبال ایران یک شخصیت قهرمانی و قابل احترام در بسکتبال قارهکهن به حساب میآید. شاید چند سالی است که از اوجمان دور شدهایم ولی با اعتمادبهنفسی که داریم میتوانیم دوباره به اوج برگردیم. این اوج برای خیلی از تیمها اتفاق افتاده، از جمله تیم چین که در فینال با استرالیا بازی کرد و ۱۰ سال بود چینیها رنگ فینال آسیا را به خود ندیده بودند. این نوسان در همه تیمهای بزرگ دنیا دیده میشود. اسپانیا با نسل طلاییاش چند سالی میدرخشد، بعد فرانسه جای این تیم را میگیرد و حالا صربستان با یک نسل درخشان میدرخشد. این مسائل طبیعی است و هرچقدر پشتوانهسازی بهتری انجام دهیم عمق این نوسان را کاهش میدهیم. کاهش فاصله با استرالیا آرزوی دستنیافتنی نیست. استرالیا یکی از بهترین تیمهای جهان است ولی چین توانست مقابل این تیم بدرخشد. با نگاه واقعبینانه باید بگویم الان بسکتبال ایران با استرالیا فاصله دارد، اما با هدفگذاریو برنامهریزی میتوانیم سال به سال این فاصله را کاهش دهیم. اگر هدفمان رقابت با استرالیا باشد قطعاً میتوانیم. ایران یکی از کشورهای آسیایی است که از نظر شخصیت قهرمانی، فیزیک بدنی و هوش بازیکنان، با برنامهریزی بلندمدت میتواند به سطح استرالیا برسد. در پیشرفت تیمها و بسکتبال ملی دو عامل بسیار مهم دخیل هستند؛ اول، در بحث آموزش به تیمهای پایه نیازمند یکسانسازی هستیم تا دانش بازیکنان نوجوان و جوان را بالا ببریم. این نسل نیازمند توجه و برنامهریزی ویژه هستند و نباید سرسری از کنار ظرفیت شان عبور کنیم. وقتی بازیکن ۱۸ ساله به تیمملی بزرگسالان میرسد باید دانش کافی را داشته باشد تا بتواند در این سطح بازی کند. مورد دوم باشگاهها و سرمایهگذاری آنهاست. اگر لیگ باکیفیتی داشته باشیم، این مسئله نیز در ارتقا و پیشرفت نسلجوان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. لیگ باکیفیت مکمل برنامهریزی، بازی تدارکاتی و مربی خوب است و با این فاکتورها میتوانیم به پیشرفتمان ادامه دهیم.
علی آرزومندی: بازی با استرالیا توفیقی اجباری بود
مقام سومی آسیا برای بسکتبال کشورمان لازم بود. باتوجه به تغییراتی که در ترکیب تیم ایجاد شد، بازیکنان جوان به تیم آمدند و بهنام یخچالی لژیونر کشورمان نیز در این رقابتها غایب بود، حضور در کاپآسیا تجربهای بزرگ و مهم برای تیم ایران بود تا ملیپوشان بیش از پیش باهم هماهنگ شوند. این مسئله به تیم ما کمک کرد که بازی به بازی عملکرد تیمی بهتر شود و هماهنگی و نظم تیمی ارتقا یابد. یکی از نکات مهم کسب این موفقیت اتحاد و یکدلی تیمملی در این دوره کاپآسیا بود. این اتحاد باعث شد مدال برنز آسیا به ایران برسد و اتفاق بزرگی برای ما رقم بخورد. بسکتبال ایران پس از سالها در آسیا صاحب عنوان شد و از کنار آن نباید ساده گذشت. سومی آسیا این روزنه امید را ایجاد کرده که در آینده نسل خوبی در تیمملی خواهیم داشت و اگر بیشتر از اینها به تیمملی بها دهیم، میتوانیم منتظر پیشرفتهای بیشتر باشیم. هنوز برخی از چهرههای باتجربه در کنار تیمملی حضور دارند و از ظرفیت آنها استفاده میکنیم. ارسلان کاظمی برای تیمملی یک نعمت است، آرمان زنگنه از تجربهاش در زمین استفاده میکند و بازگشت یخچالی نیز قطعاً به تیمملی کمک خواهد کرد. در تورنمنتهای بزرگ و مهم تجربه این بازیکنان کمک شایانی به تیمملی خواهد کرد. در کنار باتجربهها، اضافه شدن بازیکنان جوان یک ترکیب خوب و ایدهآل برای تیمملی ایجاد میکند و این اتفاق در کاپآسیا رخ داد. این انتظار میرود که روند جوانگرایی در تیمملی تداوم یابد و حتی میتوان از دیگر نفرات مستعد شاغل در لیگبرتر در کنار ستارههایی، چون محمد امینی استفاده کرد. برای بهرهگرفتن از ظرفیت این جوانان باید از آنها در تورنمنتها و مسابقات خارجی استفاده شود تا در میادین مختلف کسب تجربه کنند و تأثیرگذاریشان در تیمملی افزایش یابد. موفق شدن یک تیم در اثر عملکرد خوب همه عوامل آن است و مسلماً سرمربی تیمملی، کادرفنی، بازیکنان و دیگر عوامل تیم برای رسیدن به این موفقیت تلاش زیادی کردهاند. قطعاً حضور سوتیریس مانولوپولوس روی نیمکت تأثیر بسزایی در کسب برنز آسیا داشته است. این موفقیت بسیار بزرگ و ارزشمند برای ما بوده ولی نباید در باد این موفقیت خوابید بلکه سومی آسیا باید نقشه راه ما در ادامه مسیر موفقیت باشد. به جوانان بیش از پیش بها داده شود، برگزاری بازیهای تدارکاتی با تیمهای بزرگ در دستور کار قرار گیرد و به این موفقیت قانع نشویم. در مقابل هیچکدام از حریفانمان بد بازی نکردیم و روند خوبی را طی کردیم. در این بین شرایط تیم استرالیا با دیگر حریفان تفاوت داشت، با اینحال معتقدم توان بازیکنان ما مقابل استرالیا بیشتر از این حرفها بود ولی نتوانستند تواناییشان را در زمین به نمایش بگذارند. علتش این است که تیمملی در طول سال باید با تیمهای بزرگ و همسطح استرالیا بازی کند تا هم سوپرایز نشویم و هم تجربه کافی برای مصاف با تیمهای مطرح را داشته باشیم. سطح بسکتبال استرالیا کاملاً متفاوت است و جزو بهترینهای دنیا به حساب میآید. بازیهای تدارکاتی طی سال با تیمهای سطح بالا این فرصت را به ما خواهد داد تا در جدال با تیمهایی، چون استرالیا بازی و عملکردی بهتر ارائه کنیم. تصمیم حضور استرالیا در جمع آسیاییها، دست تیمها نیست و این شرایط برای همه رقبا یکسان است، ولی در کل حضور این تیم به پیشرفت بسکتبال آسیا کمک میکند. در عین حال رویارویی با این تیم درجه یک و تقابل با تاکتیکها و سطح فنی بازیکنان استرالیا، یک تجربه و فرصت برای تیم ماست. مایی که نمیتوانیم با تیمهای بزرگ دنیا بازی دوستانه داشته باشیم، بازی با استرالیا توفیقی اجباری است، با وجود این در فینال چین سد راه این تیم شد و استرالیا با یک امتیاز اختلاف توانست قهرمان کاپ آسیا شود. نیوزیلند هم تیم خوبی است. همچنین ایران نیز اگر به صورت مداوم بازیهایی در این سطح داشته باشد و بازیهای دوستانه بزرگ تدارک دیده شود، ما هم میتوانیم با استرالیا رقابت کنیم. محمد امینی در لیگ فرانسه و بهنام یخچالی در لیگ آلمان عملکرد بسیار خوبی دارند. هرچه تعداد دیدارهای دوستانه در سطح اول جهان بیشتر باشد، پیشرفتمان سرعت بیشتری پیدا میکند. علاوهبر این بازیکنان ما مستعد درخشش و پیشرفت هستند و این بازیها به آنها فرصت شکوفایی میدهد. بر این باورم که تیمهای پایه و تیمبزرگسالان ما بیشتر از اینها باید درگیر بازیهای بزرگ باشند. اینکه در غرب آسیا شرکت کنیم و نهایتاً به کاپآسیا اعزام شویم خیلی به ما کمک نخواهد کرد. بازیها و اردوها باید مستمر باشند تا تأثیر آن در همه ردههای ملی دیده شود.