درباره جنگ ۱۲ روزه تحمیلی رژیم صهیونیستی و امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران روایتهای فراوانی گفته و نوشته شده است که هر یک از آنها قابل تأمل و ارزیابی است. نکته مشترک همه تحلیلها، اما این است که این جنگ به دلیل پیچیدگیهایی که داشت، اگرچه رویکرد نظامی آن پررنگتر بود، اما ابعاد دیگری هم داشت که اگر درست بازنمایی نشود، میتواند برای آینده امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و تصمیمگیران و تصمیم سازان چالشهای عمیق ایجاد کند. بنابراین اکنون که درست دو ماه از توقف جنگ میگذرد، برای هیچ ناظری تردیدی باقی نمانده که جنگ ۱۲ روزه ماهیتی کاملاً ترکیبی داشت که بر اساس برخی ارزیابیهای امنیتی عقبه و طراحی آن به سه سال قبل بازمیگردد. دشمنان جمهوری اسلامی ایران در طراحیهای خود، اگرچه حملات نظامی را پیشانی این جنگ قرار داده بودند، به موازات آن، با گسیل گروهکهای ضد انقلاب از جمله سلطنت طلبان، منافقین، تجزیهطلبان و اشرار مسلح در شرق و غرب کشور، جنگ گستردهای را تدارک دیده بودند. آنها حتی در یکی از کشورهای اروپایی دولت در تبعید تشکیل داده بودند که رضا پهلوی، فرزند دیکتاتور مخلوع در رأس آن قرار داشت. تصور بسیاری از تحلیلگران غربی و اپوزیسیون خارجنشین این بود که حمله نظامی به ایران، مردم را به خیابانها خواهد کشاند و به بهانه این تجمعات، گروههای مسلح و تجزیه طلب از این فرصت استفاده کرده و وارد صفوف مردم خواهند شد، تا علاوه بر اقدامات انتحاری و تروریستی، کشور را از درون هم وارد یک فتنه و چالش کنند، اما آنچه رخ داد، برخلاف تصورات و پیش بینیهای دشمن، ظهور و بروز انسجام، آرامش و دفاع ملی بود. این یادداشت میکوشد نشان دهد که چرا دشمن در شناخت رفتار مردم ایران به خطا رفت و چگونه تحلیل غلط، به سیاست غلط منتهی شد.
۱- نارضایتی را با دشمنی اشتباه گرفتند
دشمنان فرض را بر این گذاشته بودند که مردم ایران، به دلیل مشکلات اقتصادی یا برخی محدودیتها، آمادهاند با هر اقدام ضدحاکمیتی همراه شوند. در حالی که جامعه ایران نشان داد میتوان هم معترض بود، هم مدافع نظام و تمامیت ارضی کشور. این مرزبندی دقیق، همواره از ویژگیهای خاص ایرانیان در بزنگاههای تاریخی بوده است که دشمنان در شناخت آن عاجزند.
۲- تصویر تحریفشده با رسانه فارسیزبان خارج
اتکای افراطی دستگاههای غربی به رسانههایی مانند «ایراناینترنشنال»، «بیبیسیفارسی» و «منوتو» که همگی از یک آبشخور تغذیه میشوند، باعث شکلگیری تصویری ناقص و غیرواقعی از ایران شده است. این رسانهها، صدای شبکهمحور و محدود کاربران مجازی را بهعنوان صدای کل جامعه ایرانی جا زدند، حال آنکه در روز حادثه، آنچه در سرتاسر ایران دیده شد، نه اعتراض، که همبستگی و انسجام ملی بود.
۳. فراموشی غرور ملی ایرانیان
جامعه ایران در بزنگاههای تاریخی، مانند جنگ تحمیلی، تحریمهای شدید، یا حمله نظامی، رفتاری متفاوت از زمانهای عادی نشان داده است. مردم ایران و حتی منتقدان حاکمیت در برابر تجاوز خارجی، احساس هویت و غیرت ملی دارند و آن را بر اختلافات داخلی مقدم میدانند. این ویژگی سیاسی و فرهنگی، هم از چشم دشمنان پنهان مانده است.
۴. تحلیل بدون میدان و مردم
تحلیلگران خارجی، سالهاست که بدون ارتباط واقعی با لایههای اجتماعی ایران، در اتاقهای شیشهای تصمیمسازی میکنند. آنها نه با بازاری، نه با طبقه متوسط مذهبی و نه با اقشار کمبرخوردار تماس مستقیم ندارند، بلکه جامعه ایران را از شبکههای اجتماعی نظیر توییتر و اینستاگرام تحلیل میکنند و این، بزرگترین خطای راهبردی آنهاست.
۵. شرطبندی روی اپوزیسیون بیریشه
در جریان واکنشها به حمله دشمن، بخشی از اپوزیسیون نهتنها از انسجام ملی ایران علیه دشمن متجاوز خارجی حمایت نکرد، که از اقدام امریکا و رژیم صهیونیستی استقبال کرد. همین رفتار، آنها را در افکار عمومی ایران بیش از پیش بیاعتبار کرد. دشمنان جمهوری اسلامی نشان دادهاند، در بزنگاهها، پیدرپی بر اسب بازنده شرط میبندند. برخلاف اپوزیسیون وطن فروش، اما بودند اپوزیسیون نجیبی که در پارهای جهات منتقد و بلکه مخالف حاکمیت ایران بودند، اما آنجا که پای منافع ملی، تمامیت ارضی کشور و خطر تجزیه کشور به میان آمد، علیه دشمن و دنبالههای آن شوریدند.
بنابراین دشمنان جمهوری اسلامی، در همه رویاروییهای چهلواندی ساله از جمله همین جنگ ۱۲ روزه در تحلیل رفتار مردم ایران، گرفتار چندخطای همزمان شدند: الف: سادهسازی بیش از حدجامعه پیچیده ایران ب: بزرگنمایی فضای مجازی ج: نادیده گرفتن ریشههای فرهنگی و هویتی د: استفاده از تحلیلگران انتزاعی و دور از میدان واقعی جامعه ایرانی.
آنها تصور کردند مردم ایران، در لحظه تهدید، حاکمیت را تنها میگذارند؛ اما مردم نشان دادند که دشمن خارجی را هرگز تحمل نمیکنند. انسجامی که در لحظات خطر شکل گرفت، سرمایهای گرانبهاست؛ اما حفظ این سرمایه از ایجاد آن به مراتب مهمتر است. باید قدر آن را دانست و در تقویت آن کوشید. برخی سازها و تریبونهای ناموافق که این روزها شاهد آن هستیم، اگرچه اقلیت، اما سرمایه سوز و فرصت سوزند. آنها دانسته یا نادانسته در زمینی بازی میکنند که امریکا و رژیم صهیونیستی طراحی و فراهم کرده است؛ لذا باید مراقب باشند در این دام نیفتند که تاریخ درباره آنها قضاوتهای سختی خواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران، در کنار توانمندی دفاعی و رهبری دوراندیش و حکیمش، با مردمانش قوی است. توجه به این مردم، تنها راه استمرار انسجام ملی است.