ورزشهای پایه سهم زیادی در مدالآوری کشورهای موفق در عرصه ورزش دارند و به همینخاطر سرمایهگذاری در آنها هر روز بیشتر و بیشتر میشود. دوومیدانی از مهمترین رشتهها در بازیهای المپیک و آسیایی است و تعداد مدالهای توزیع شده در این تورنمنتها آنقدر زیاد است که کشورهای مدعی، فرصت درو کردن مدالهای دوومیدانی را از دست نمیدهند. در ایران، اما شرایط کاملاً برعکس است و به جای آنکه شاهد ارتقا و رشد دوومیدانی باشیم باید افت زیاد ملیپوشان و حواشی زیاد آن را به نظاره بنشینیم.
موفقیت در دوومیدانی به سادگی اتفاق نمیافتد و ورزشکاران در رشتههای متنوع دوومیدانی باید سالها سختیها و تلاش شبانهروزی را به جان بخرند. تازه این تلاشها در صورتی به ثمر خواهد نشست که یک مدیریت صحیح و برنامهریزی اصولی در کار باشد و همه ملیپوشان به صورت یکپارچه، حرفهای و هدفمند مورد حمایت قرار گیرند. با اینکه ورزشکاران ما بارها ثابت کردهاند در اوج بیتوجهی، کمبود و تبعیضها حاضرند هر سختی را به جان بخرند، اما مدیریت حلقه گمشده ورزش حرفهای ماست و از این حیث بسیاری از فدراسیونها لنگ میزنند. تنها یک سال از روی کار آمدن احسان حدادی در فدراسیون دوومیدانی میگذرد و با اینکه انتظار میرفت آمدن رئیسی از جنس این رشته و با مدال المپیک در کارنامه، تحولی در ورزش مادر ایجاد کند، عملاً دوومیدانی در گرداب حواشی گیر افتاده و دود آن مستقیماً به چشم ورزشکاران این حوزه میرود. از همان شروع فعالیت حدادی، منتقدان زیاد او انتخابش را به ضرر این فدراسیون میدانستند. منتقدان کارنامه پرحاشیه و البته دوتابعیتی بودن حدادی را عامل نابودی دوومیدانی معرفی کرده و میکنند. حدادی پیش از این هم ادعاهای منتقدانش را تکذیب و اعلام کرده بود برخلاف ادعاها، تابعیت هیچ کشوری به غیر از ایران را ندارد. اخیراً هم که داستان پرونده جنجالی غیراخلاقی برخی ملیپوشان در کرهجنوبی جنجالبرانگیز شد و متهمان ایرانی همچنان در این کشور زندانی هستند. در عین حال انتقادهایی نیز در خصوص رفتار حدادی با ملیپوشان قدیمی و تصمیمات بحثبرانگیزش مطرح است و بسیاری او را به رفتارهای دیکتاتوری متهم میکنند؛ بنابراین هم منتقدان از حرفشان برنگشتهاند و هم حدادی روی مواضعش تأکید کرده است. مهم نیست چه حرفهایی زده یا چه مصاحبههایی برای تکذیب ادعاها منتشر میشود، اصل ماجرا این است که دوومیدانی ایران با همین حواشی و با این مشکلات مدیریتی در سراشیبی سقوط افتاده و با شیب تند از موفقیت فاصله گرفته است. در همین رقابتهای قهرمانی آسیا در کرهجنوبی، دو مدال طلا و نقره ارزشمند به ارمغان آمد، ولی شدت حواشی غیراخلاقی آنقدر بالا بود که این سه مدال حتی به چشم خانواده و فعالان دوومیدانی نیز نیامد. از طرفی رکوردهای ملیپوشان و عملکرد آنها تعریفی ندارد و اگر کمی دقیقتر به آن نگاه شود، مشخص است که بسیاری از آنها حتی برای رسیدن به رکورد ورودی مسابقات جهانی توکیو نیز کار دشواری پیشرو خواهند داشت. رنکینگهای دوومیدانیکارانمان هم تعریفی ندارد و آنها برای ارتقا در ردهبندی فدراسیون جهانی باید علاوه بر حضور در مسابقات مهم خارجی، نتایج درخوری کسب کنند تا جایگاهشان در رنکینگ بهبود پیدا کند. اینکه ملیپوشان دوومیدانی ایران نتوانند رکورد ورودی مسابقات جهانی را که شهریورماه برگزار خواهد شد، کسب کنند یا تنها یکی، دو نفر موفق به این کار شوند، یک ناکامی بزرگ خواهد بود و زنگ خطری برای ورزش ایران. دوومیدانی ما در حال حاضر نه امکانات درست و حسابی و قابل تعریفی دارد و نه مدیریتی بیحاشیه و کارآمد که از پس مشکلات و چالشها برآید. در عینحال عدم حمایت مسئولان از رشتههای غیرفوتبالی را هم باید به دغدغهها اضافه کرد. در این شرایط اهالی دوومیدانی و دلسوزان ورزش حق دارند که نسبت به آینده این ورزش مادر ابراز نگرانی کنند و انتظار اقدامی جدی از سوی وزارت ورزش را داشته باشند.