رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، در دیدار با مسئولان قوه قضائیه، نقشه دشمن را برای نابودی نظام و تجزیه کشور براساس شورشهای داخلی معرفی فرمودند که براساس محاسبات آنان، پس از حمله به مراکز حساس و ترور شخصیتها و فرماندهان که موجب تضعیف قدرت شود، گروههای خفته برانداز مثل منافقین، سلطنتطلبها و اراذل و اوباش به خیابانها آمده و شورش را کلید خواهند زد. شورشی که موجب تحریک مردم شده و با گسترش در غیبت نیروهای مدافع نظام یا خلأ قدرت، میتواند کار را تمام کند.
اما برخلاف این محاسبه، با آشکار شدن اهداف خبیثانه دشمن، یعنی شورش و جنگ داخلی و تجزیه کشور، واقعیت برعکس شد و خداوند این نقشه را باطل کرد. مردم وارد میدان شدند و افراد با جهتگیریهای سیاسی گوناگون و گاهی متقابل، با وزنهای سیاسی متفاوت در کنار هم ایستادند و این وحدت بزرگ را، این اتحاد عظیم ملی را بهوجود آوردند.
امام خامنهای که خود در خنثیسازی نقشه شوم دشمن نقش محوری را داشته و شجاعت و تدابیر او انسجام و ایستادگی مردم را تقویت کرده، حکیمانه توصیه میفرماید: «حرف من این است که این را (اتحاد و انسجام ملی) حفظ کنید؛ همه این را نگه دارند.» سپس ایشان به کارهای لازم و مضر در این موضوع اشاره داشته و در عین حال که بر تبیین و حتی حفظ شور و هیجان بهخصوص برای جوانها تأکید میکنند، اما بهمیان کشیدن ایرادهای غیرلازم و بحث کردن بر روی مسائل کوچک و جنجال کردن و غلیظ کردن اختلافنظرها و دامن زدن به اختلافات جناحی را مضر میدانند.
همچنین بیصبری و سماجت بر اینکه چرا نکردید، چرا اقدام نشد یا همان مطالبهگری افراطی و اعتراضات بدون برآورد مقدورات و امکانات یا ناشی از بیاطلاعی را نیز مضر دانستند.
گرچه نقد و مطالبه منطقی و آنهم برآمده از اطلاع و آگاهی را باید از موارد فوق تفکیک کرد و در مواردی هم حتی شکل آشکار و لحن تلخش را تحمل کرد، اما مواردی که رهبر معظم انقلاب آن را مضر دانستهاند از جمله مصادیق اقداماتی است که متأسفانه گاه با ادعای تبیین در هفتههای اخیر و آنهم در سطح رسانهای انجام شد. اقداماتی، چون تشکیک در قطع جنگ و مقصر جلوه دادن مسئولان داخلی در آن، حمله به هرگونه ایده مذاکره و کاربرد دیپلماسی، پررنگ کردن عوامل داخلی در بهراه افتادن جنگ و بهحاشیه بردن نقش دشمن غدار، تبدیل مسئله نفوذ به یک مجادله و میدان متهمسازی مسئولان داخلی تا حد تبرئه نفوذیها و دشمن در آن و... که به نظر میرسد، علاوه بر هیجان و ناآگاهی چند عامل و دلیل دیگر نیز در این مسئله نقش دارند. عواملی چون:
۱. غفلت از ادامه جنگ و تصور قطع جنگ به پایان جنگ که طمع تقسیم غنایم یا فرصتطلبی برای کسب منافع حقیر جناحی و سیاسی را دامن میزند.
۲. ترجیح اهداف و منافع حقیر جناحی بر مصالح نظام و منافع ملی که از هر فرصتی برای حذف رقیب و جلب آرا برای انتخابات یا تسویهحسابهای سیاسی فارغ از دغدغههای ملی، بهره میگیرند.
۳. عدم درک نسبت به جایگاه و نقش وحدت و انسجام ملی در خنثیسازی نقشه پیچیده و خطرناک دشمن و صیانت از نظام اسلامی و وطن عزیزمان و یا بیتوجهی و شاید عدم فهم نقشه دشمن که بیاعتنایی به انسجام ملی را در تراز یک مؤلفه اساسی اقتدار از سوی برخی بازیگران سیاسی موجب میشود.
حال با توجه به اینکه جنگ پایان نیافته و احتمال ازسرگیری دوباره آن وجود دارد و دشمن زبون به اختلافات داخلی چشم دوخته و او را برای جنایت به وسوسه انداخته و نقشه او برای سوءاستفاده و کشاندن کشور به شورش داخلی بهعنوان مقدمه تجزیه کشور نیز لو رفته است و صیانت از انسجام و اتحاد ملی بهعنوان یک رکن بازدارندگی را رهبر حکیم و فرزانه انقلاب امری لازم دانسته و همگان را باوجود تفاوتهای سیاسی و حتی مذهبی به رعایت آن فراخواندهاند، پاسداشت انسجام و اتحاد ملی و اجتناب از عمل و گفتار مغایر آن را میتوان یک شاخص عقلانیت سیاسی و همچنین اطاعت از ولایت و پایبندی به منافع ملی و مصالح نظام دانست.
شاخصی که با توجه به شفافیت موضوع و همچنین موقعیت جنگی کشور، عدم پایبندی به آن، فراتر از بیاطلاعی یا گرایش احساسی و افراطی، نشانهای از بیاعتنایی به منافع و حتی امنیت ملی به حساب آمده و طرح موضوع در جمع مسئولان قضایی توسط رهبری، پیگیری و برخورد با آن را به عنوان ارتکاب به عمل مجرمانه زمان جنگ ضروری میسازد.