جوان آنلاین: لیلا وصالی، دکترای علوم ارتباطات، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیرعامل انجمن سواد رسانهای در گفتوگو با «جوان» معتقد است در زمانهای بحرانی، دشمن با شلیک رگباری پیامهای جعلی در شبکههای اجتماعی، ذهن ما را هدف میگیرد. اینجا جایی است که سواد رسانهای کارکرد خود را نشان میدهد. نه فقط دانش رسانهای، بلکه تکرار و تمرینی که به مهارت منجر شود و از مهارت به بینش برسد، ما را توانمند میکند. این بینش همان قدرت تشخیص واقعیت از دروغ است. متن گفتوگو را در ادامه میخوانید.
جنگ ترکیبی و نقش سواد رسانهای در حفظ استقلال کشور
جنگ رسانهای در فضای مجازی چگونه ارزشهای فرهنگی و دینی جامعه ایرانی را هدف قرار میدهد؟
امروزه در دنیای جنگهای ترکیبی، رسانهها به یکی از بازوان اصلی جنگ تبدیل شدهاند؛ از جنگ سایبری و شناختی گرفته تا روایتسازی و عملیات روانی. دشمنان تلاش میکنند با استفاده از ابزار رسانهای، افکار عمومی را مهندسی کرده و باورها و فرهنگها را تغییر دهند. در این میان، میزان سواد رسانهای مردم تعیین میکند تا چه اندازه در برابر این هجمهها مقاوم بمانند. سوادی که باید در زمانهای آرام پرورش داده شود تا در بحرانها بتوان از میوهاش بهره برد و پیام درست را از نادرست، منبع دشمن را از دوست تشخیص داد. تاریخ نشان داده است ایران بهدلیل موقعیت استراتژیک و منابع غنی همواره مورد طمع قدرتهای استعماری بوده است، اما تفکر اسلامی و فرهنگ مقاومتمحور مردم ایران، سد محکمی در برابر این زیادهخواهیها بوده؛ فرهنگی برخاسته از ارزشهای عاشورایی و اصل ذلتناپذیری. دشمن میداند تا زمانی که این فرهنگ در میان مردم زنده باشد، امکان سلطه و غارت منابع ایران برایش فراهم نخواهد بود. به همین دلیل امروز دشمن در جنگ نرم تلاش میکند با تضعیف باورها، تغییر ذائقه فرهنگی و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت، این خط مقاومت را درهم بشکند. هدف نهایی دشمن، ایرانی بیهویت و تهی از باورهای عمیق دینی است؛ ایرانی که بیهیچ مقاومتی در برابر خواستههای استکباری تسلیم شود.
تغییر تدریجی ارزشها از مسیر رسانه
هشداری برای خانوادهها
نقش رسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی در تحریف ارزشها چیست و چه مصادیقی از تحریف ارزشها در این فضا قابل شناسایی است؟
رسانهها بهویژه شبکههای اجتماعی خارجی مانند اینستاگرام، نقش مهمی در تغییر تدریجی ذائقه، سبک زندگی و ارزشهای دینی مردم ایفا میکنند. آنچه در گذشته برای ما ارزش دینی محسوب میشد مانند دقت در وضو، پرهیز از خودنمایی یا رعایت حریمهای شرعی امروز به واسطه عادیسازی در شبکههای اجتماعی، کمرنگ و حتی بیاهمیت جلوه داده میشود. نمونههایی مانند کاشت ناخن یا نمایش سبک زندگی غیر دینی و بیپروا به مرور حساسیت ما را کاهش میدهد و ما را به «تماشاگر عادیشده منکرات» تبدیل میکند. این روند برنامهریزیشده با هدف استحاله آرام باورهای دینی و جایگزینی ارزشهای وارداتی صورت میگیرد. در این میان، تولیدات رسانهای تحت سلطه سه تفکر اصلی - سرمایهداری، اومانیسم و مسئولیت اجتماعی - نیز نقش دارند. وقتی محتوای اومانیستی یا سرمایهداری را در کشوری با فرهنگ مسئولیت اجتماعی مصرف میکنیم، دچار تضاد و تزلزل در باورها میشویم. نمونه بارز آن فرهنگ مصرفگرایی است که از طریق الگوریتمهای شبکههای اجتماعی ما را به خرید مداوم و نارضایتی همیشگی سوق میدهد. اینجاست که تغییر فرهنگی نه با زور یا گلوله، بلکه از راه تغییر ذهن، عادت و باور رخ میدهد. وقتی ما دچار تغییر ارزش شویم و ارزشهایمان از ارزشهای اسلامی خودمان و از ارزشهای مبنایی جامعهمان فاصله بگیرد، کمکم شبیه میشویم به آنچه دشمن از ما انتظار دارد. این جنگ ۱۲ روزه به ما نشان داد که مردم ما چگونه زیر پرچم امام حسین (ع) با هم متعهد شدند و در مقابل دشمن ایستادند. اما اگر تفکرات اومانیستی بر ما غالب شود و کمکم نسل جدید ما با تفکرات اومانیستی که خودمحور است یا تفکرات سرمایهداری که صرفاً به نفع خود میاندیشد، تربیت شود، آنگاه است که در زمان بحران، فرد تنها به نجات خودش فکر خواهد کرد و دغدغهای برای افراد جامعه یا ملت خود نخواهد داشت. دقیقاً همان چیزی که دشمن به دنبالش است. چنین فردی ممکن است صرفاً به فکر نجات خودش و خانوادهاش باشد، مثلاً با رفتن به مسافرت یا پناه بردن به مکانهای امن. حتی ممکن است برای فرار از موقعیت، امتیازات بسیاری را به دشمن بدهد. اینجاست که ممکن است افراد به دولت خود فشار بیاورند: «حالا هر چه دشمن میخواهد، به او بدهید، فقط دست از سر ما بردارد.» خب، این «هرچه» ممکن است بخشی از خاک کشور ما باشد یا بخشی از توان و امکانات کشورمان. امروز میبینیم که رژیم صهیونیستی و ترامپ، انرژی اتمی و هستهای ما را دستمایه حملات خود قرار دادهاند. تصور اینکه اگر امروز ما از انرژی اتمی صرفنظر کنیم، دشمن از ما دست برمیدارد، یک تصور کاملاً غلط و اشتباه است. دشمن به دنبال گرفتن استقلال ما و دستیابی به تمام منابعی است که ما امروز در اختیار داریم و تا زمانی که به این منابع نرسد، دست از دشمنی برنمیدارد. برای دستیابی به همه این منابع، دشمن در درجه اول، گرفتن تفکرات ارزشی ما را در اولویت قرار داده است. آنچه امروز بهعنوان جنگ با ارزشها در فضای شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میبینیم، صرفاً جنگ با عقیده نیست، بلکه جنگ با ابزاری است که مانع دستاندازی دشمن به منابع کشور ما میشود.
سواد رسانهای واکسنی برای روزهای بحران
سواد رسانهای چگونه میتواند در شرایط حساس به ما کمک کند؟
سواد رسانهای یک علم میانرشتهای است؛ علمی که از موضوعات مختلف به اندازه نیاز بهره گرفته تا در زمانهای بحرانی بهصورت ناگهانی قابل فهم و استفاده باشد. سواد رسانهای از جنس واکسن است، نه دارو، یعنی قرار نیست هنگام بحران تجویز شود، بلکه باید قبل از بحران مصرف شده باشد تا در شرایط خاص اثرگذار شود. تشخیص پیام درست از نادرست، واقعی از جعلی، فقط در شرایطی ممکن است که پیش از بحران، تمرین، آموزش و تکرار کافی داشته باشیم. در زمانهای بحرانی، دشمن با شلیک رگباری پیامهای جعلی در شبکههای اجتماعی، ذهن ما را هدف میگیرد. اینجا جایی است که باید مراقب باشیم و سواد رسانهای کارکرد خود را نشان میدهد. نه فقط دانش رسانهای، بلکه تکرار و تمرینی که به مهارت منجر شود و از مهارت به بینش برسد، ما را توانمند میکند. این بینش همان قدرت تشخیص واقعیت از دروغ است. هرچند کتاب «تفکر و سواد رسانهای» چند سالی است وارد پایه دهم شده، اما هنوز تربیت رسانهای واقعی نیازمند جدیت خانوادهها و مطالبهگری آنها از مدارس است. بچهها هم درست میگویند: این آموزش دیر به ما رسیده، اما هنوز هم مغتنم است. همانطور که برای آموزش خواندن و نوشتن به کودک کلاس اولی حداقل یک سال وقت میگذاریم، برای آموزش سواد رسانهای هم باید زمان، برنامه و دبیر تخصصی داشته باشیم. متأسفانه، چون این درس جزء کتب کنکور نیست، مدارس و خانوادهها آن را جدی نگرفتهاند. در برخی مدارس دبیرانی کاملاً نامرتبط مثل دبیر علوم یا امور تربیتی برای آموزش آن گذاشته شدهاند، در حالی که ما از یک علم تخصصی صحبت میکنیم. اگر بخواهیم سواد رسانهای در کشور نهادینه شود، راهی جز آموزش رسمی از مسیر آموزشوپرورش نداریم. باید کاری کنیم این علم چنان در بطن جامعه برود که دیگر به آموزش مستقیم نیازی نباشد و تبدیل به فرهنگ عمومی شود.
ضرورت آموزش همزمان والدین و فرزندان
در حوزه سواد رسانهای
خانوادهها چگونه میتوانند نقش تربیتی خود را در عصر دیجیتال ایفا کنند، در حالی که فرزندانشان در معرض حجم عظیمی از اطلاعات قرار دارند؟
برای نهادینهسازی سواد رسانهای، آموزش همزمان والدین و فرزندان ضروری است. والدین باید از مدیران مدارس مطالبه کنند تا جلسات علمی و مستمر آموزش سواد رسانهای برای خانوادهها برگزار شود. آموزش این حوزه باید از سوی متخصصان تحصیلکرده و دارای صلاحیت از مراکز معتبر مانند انجمن سواد رسانهای ایران انجام شود، چراکه سواد رسانهای دانشی میانرشتهای است که به علوم ارتباطات، روانشناسی، سیاست، پزشکی و جامعهشناسی مرتبط است. سپردن تدریس آن به افراد غیرمتخصص میتواند موجب آموزشهای سطحی و نادرست شود و از تأثیر واقعی آن بکاهد.
وحدت ملی بهعنوان سنگری در برابر دشمن
راهکار پیشنهادی شما برای تقویت اتحاد اجتماعی در برابر جریانهای تفرقه افکن در فضای مجازی چیست؟
تفاوت فکری، اختلاف عقیده و تفاوت در زاویه نگاه، پدیدهای کاملاً طبیعی و حتی تأکیدشده در قرآن کریم است. خداوند میفرماید انسانها را با قبایل، رنگها و زبانهای متفاوت آفریدهام. حتی زمانی که پیامبر گلهای مطرح میکند، خداوند در پاسخ تأکید میکند مأمور ابلاغ حق هستی، نه نتیجهبخشی. اگر خداوند میخواست همه انسانها را یکسان میساخت. این نشاندهنده تجلی اراده و حکمت الهی است؛ نشانهای که وجود تفاوت سلیقه و زاویه نگاه را در جامعه ضروری میسازد تا رشد و بالندگی حاصل شود. در مدیریت علمی، بررسی میشود که چه زمانی تفاوت دیدگاهها عامل رشد سازمان و چه زمانی تبدیل به مانع رشد میشود. زمانی تفاوتها مؤثرند که همه اعضا در هدفگذاری مشترک باشند، یعنی هدف، رشد جامعه اسلامی و استقلال از بیگانگان باشد و اصول بنیادی در جامعه یکسان باشند. در چنین شرایطی اختلاف زاویهها بهجای اختلاف سلایق سیاسی موجب تنوع و ارتقای مسیر فکری میشود. وقتی فردی زاویه متفاوتی دارد، میتواند نردبان نگاه ما را تکمیل کند ولی برای تأثیر مثبت باید این تفاوتها در چارچوب هدف وحدت ملی و اسلامی مطرح شوند. مردم عزیز ما در دفاع ۱۲روزه نشان دادند حتی با وجود تنوع سیاسی یا نگرشهای متفاوت درباره موجودیت نظام، وقتی پای حفظ کشور و تمامیت ارضی در میان باشد، همه کنار هم میایستند. دشمن، اما با دامن زدن به اختلافات و تفاوتها، در پی ایجاد روزنه برای نفوذ است همانگونه که ضربالمثل میگوید: «موش از سوراخ وارد میشود» در شرایط بحرانی، وحدت ملی و استحکام در مقابل دشمن مهمترین ضرورت است. تفاوت سلایق و رقابت دیدگاهها، وقتی خطر بیرونی وجود ندارد، نهتنها قابل تحمل بلکه مفید است، اما وقتی دشمن در پی ضربه به کشور ماست باید در کنار هم باشیم- از شیعه و سنی تا معتقدان و غیرمعتقدان- همه باید در دفاع از استقلال و یکپارچگی کشور متحد عمل کنیم.
مکث ۳۰ ثانیهای برای باز ارسال هر پیام و سخن آخر؟
در گام اول، به منبع اصلی (اولین بار) ارسال هر پیام در شبکه اجتماعی فکر کنیم و تغذیه اقتصادی آن را بشناسیم. یافتن رابطه اقتصادی با هر پیام، نفع و ضرر آن را مشخص خواهد کرد. در گام دوم در صورت دریافت پیام و ارسال مجدد برای دیگران از قانون مکث ۳۰ ثانیهای در سواد رسانهای استفاده کنیم. در این زمان فرصت پاسخ به پنج پرسش اصلی سواد رسانهای یعنی چه کسی، با چه هدفی، کدام گروه هدف، چه تکنیک و ابزار و میزان تأثیر نهایی بر جامعه، برای ما فراهم میشود.