جنگ اخیر نشان داد جغرافیا و برنامهریزی شهری نقش تعیینکنندهای در امنیت ملی دارند. پهناوری سرزمینی ایران به عنوان یک سپر طبیعی عمل کرد و پراکندگی حملات دشمن را بیاثر ساخت. این وسعت امکان جابهجایی امکانات حیاتی به مناطق امن را فراهم آورد، در حالی که کوهها و عوارض طبیعی به عنوان پناهگاههای خودکار، کمبود پناهگاههای شهری را تا حدی جبران کردند، با این حال این مزیت جغرافیایی نباید ما را از مقاومسازی مراکز حیاتی در کلانشهرها غافل کند.
معماری شهری نیز یکی از چالشهای امنیتی است که در این جنگ خود را نشان داد. شهرهای افقی با تراکم جمعیت پایینتر، امکان تخلیه سریعتر و آسیبپذیری کمتر زیرساختی را ارائه میدهند، در حالی که شهرهای عمودی با آسمانخراشهای بلند به دامهای مرگبار تبدیل میشوند. فروپاشی شبکههای حیاتی مانند آب و برق در چنین شهرهایی نهتنها تلفات انسانی را افزایش میدهد، بلکه بحران روانی را نیز تشدید میکند. راهحل این است که در شهرهای پرخطر، محدودیتهای ارتفاعی اعمال و استانداردهای پدافندی در ساختوسازها به صورت جدی رعایت شود.
کلانشهرهای پرجمعیت، اهداف استراتژیک برای دشمنان محسوب میشوند. یک حمله واحد به چنین شهرهایی میتواند خسارتی ملی به بار آورد. برای کاهش این آسیبپذیری، باید به سمت تمرکززدایی حرکت کرد. ایجاد شهرهای جدید صنعتی و مسکونی در فاصله مناسب از نقاط بحرانی، احیای روستاها با توسعه زیرساختهای ارتباطی، امنیتی و ارائه مشوقهای اقتصادی برای مهاجرت معکوس به شهرهای کوچک، راهکارهای عملی برای کاهش خطرات هستند.
در جنگهای مدرن، جادهها به شریانهای حیاتی تبدیل میشوند، در حالی که خطوط هوایی و ریلی معمولاً اولین اهداف حملات هستند، جادههای متنوع و موازی میتوانند قابلیت تحرک و تدارکات را حتی در شرایط محاصره هوایی حفظ کنند. نقش جادهها تنها به انتقال نیرو و تجهیزات محدود نمیشود، آنها در تأمین آذوقه، دارو و ایجاد کریدورهای امن برای تبادلات تجاری نیز حیاتی هستند، بنابراین ایمنسازی پلها و تونلهای استراتژیک، احداث جادههای اضطراری و استتار مسیرهای حساس باید در اولویت قرار گیرد.
جنگ ۱۲روزه چند درس کلیدی برای آینده به همراه داشت: اول، جغرافیا میتواند به عنوان یک سپر دفاعی عمل کند، اما باید با پناهگاههای شهری تکمیل شود. دوم، شهرهای افقی نسبت به شهرهای عمودی تابآوری بیشتری در برابر حملات دارند. سوم، تمرکز جمعیت در کلانشهرها خطر تلفات گسترده را افزایش میدهد و تمرکززدایی یک ضرورت استراتژیک است. چهارم، جادهها به عنوان شریانهای حیاتی، باید تقویت و محافظت شوند. این درسها نهتنها راههای دفاع در برابر تهدیدات هستند، بلکه میتوانند به عنوان ابزاری برای بازدارندگی در برابر جنگهای آینده عمل کنند.