کد خبر: 1305989
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۰
تقابل وجودی امریکا و ایران، از توهم هسته‌ای تا فرصت‌های نظم چند قطبی 
پازل جنگ شناختی دشمن را با خطای محاسباتی کامل نکنید دلیل اصلی خصومت امریکا و رژیم صیونیستی با ایران، وجودی و بنیادین است و محدود به چالش‌هایی که اکنون مطرح می‌کنند، نیست. این خصومت که در سال‌های اخیر افزایش یافته تابعی از رویکرد ضدامپریالیستی، استقلال‌طلبی و تسلط‌ناپذیری ایران و همچنین تغییرات سرنوشت‌ساز در نظام بین‌الملل همانند فروپاشی نظام تک‌قطبی است. 
فائزه‌سادات یوسفی

جوان آنلاین: برخی به اشتباه تصور می‌کنند که نزاع کنونی رژیم‌صهیونیستی و امریکا با ایران بر سر مسائل هسته‌ای یا به طور گسترده‌تر شامل دیگر مؤلفه‌های قدرت ایران یعنی دانش موشکی و جبهه مقاومت است. این دیدگاه غلط که منشأ خطا‌های محاسباتی بسیاری در حوزه سیاست‌ورزی برخی جریان‌های سیاسی شده است، تنها پازل جنگ شناختی دشمن را تکمیل می‌کند. در واقع، امریکا طبق راهبرد اصلی خود در منطقه غرب آسیا، خواستار تضعیف بنیادین محور مقاومت و به دنبال آن محو قوای مقاومت است و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بخشی از آن را تشکیل می‌دهد. 
تبیین چرایی جنگ تحمیلی یکی از مهم‌ترین عناصر آگاهی‌بخش در ورطه جنگ نرم‌افزاری جبهه غربی و صهیونیستی است، آنها اکنون از طرق مختلف تلاش دارند روایت اهداف جعلی خود را با پروپاگاندای رسانه‌های وابسته خود غالب کنند و ایران را با بهانه دانش هسته‌ای تهدیدزا مورد تهدید قرار دهند. در واقع، امریکا تلاش می‌کند نیات شومش در مورد ایران را در کالبد خطر هسته‌ای ایران قرار دهد و با برچسب‌زنی، حملات جبهه خود به خاک کشورمان را توجیه کند. 

 «مذاکره» آدرس غلط امریکا
دلیل اصلی خصومت امریکا و رژیم صیونیستی با ایران، وجودی و بنیادین است و محدود به چالش‌هایی که اکنون مطرح می‌کنند، نیست. این خصومت که در سال‌های اخیر افزایش یافته تابعی از رویکرد ضدامپریالیستی، استقلال‌طلبی و تسلط‌ناپذیری ایران و همچنین تغییرات سرنوشت‌ساز در نظام بین‌الملل همانند فروپاشی نظام تک‌قطبی است. 
به گفته رهبر معظم انقلاب، دنیا در حال تغییرات اساسی، اما تدریجی است و ایران نیز در درون یک پیچ تاریخی مهم قرار گرفته است. 
گذار نظم بین‌الملل از نظم تک‌قطبی به چندقطبی و فروریختن هژمونی امریکا تغییر مهمی است که جهان با آن مواجه است، ایران نیز به دلیل داشتن رویکرد ضدامریالیستی، نه تنها توانسته است قدرتی مطرح در مقابله با سلطه‌جویی امریکا باشد که کانون الهام‌بخش برای جنبش‌های ضداستعماری در منطقه و جهان شده است، از این رو خطر جدی برای امریکا محسوب می‌شود. 
از سوی دیگر، امریکا تلاش وافری برای جلوگیری از تغییرات مهم نظام بین‌الملل و افول هژمونیسم به خدمت گرفته است. در این میان، ایران هم از نظر ایدئولوژی و هم به طور عملی، مانع مهمی به شمار می‌آید که از منظر امریکا باید رفع شود. 
بر همین اساس، تهدیدات و فشار‌های امریکا علیه ایران همزمان با تضعیف نفوذ آن در غرب آسیا و حتی در جهان، افزایش یافته و مبدأ بسیاری از تنش‌ها بوده است. به عبارت دیگر، امریکا در پی ناکامی از اعمال تهدیدات و فشار‌ها اکنون خود را بالاجبار در میدان رویارویی با ایران قرار داده است تا آخرین حربه‌های خود را علیه کشورمان خرج کند، اما در عمل، به اعتراف بسیاری از تحلیلگران دستاورد‌های امریکا از افزایش تنش‌های منطقه‌ای و جهانی علیه ایران در تضاد با منافع امریکا قرار دارد، بنابراین اختلافات ظاهری بر سر پرونده هسته‌ای یا فعالیت‌های منطقه‌ای، تنها نمود‌های سطحی این تقابل عمیق ایدئولوژیک و استراتژیک هستند، در نتیجه دشمنی امریکا و رژیم‌صهیونیستی با ایران، پدیده‌ای مقطعی یا قابل حل از طریق مذاکره صرف بر سر مسائل فرعی نیست. 
مذاکره به مثابه ابزاری است که امریکا برای کاهش هزینه‌هایش علیه ایران استفاده می‌کند و کارکردی برای تأمین منافع ایران و حتی رفع تهدید امریکا ندارد؛ موضوعی که باید سرفصل تعاملات بین‌المللی ایران با جهان قرار گیرد. 

 «ائتلاف‌های منطقه و جهانی» جایگزین هژمونی امریکا
اراده جمعی کشور‌های جهان برای ایجاد ائتلاف‌هایی خارج از ساختار تحمیلی غرب در جهان، نشان‌دهنده عزم جهانی برای استقلال‌جویی در برابر هژمون امریکاست؛ امری که برای نظام تک‌قطبی مخاطره‌آمیز بوده است و روند تغییر نظم بین‌المللی را تسریع می‌کند.
بسیاری از نظریه‌پردازان غربی بر این باورند که ایالات‌متحده روندی رو به افول را آغاز کرده که در گذر زمان و رخداد تحولات جدید تشدید شده است. 
تشکیل سازمان‌هایی، چون بریکس و شانگهای، ظرفیت بسیاری برای طرد نظام اقتصادی و حتی سیاسی ایجادی غرب در جهان و در نتیجه استقلال سیاسی دارد. 
تمرکز بر کنش‌های درون‌گروهی و تأمین نیاز‌های کشور‌های عضو از طریق مبادلات تجاری و همکاری‌های امنیتی و نظامی می‌تواند کنترل ساختار جهانی از سوی امریکا را به چالش بکشد. به عنوان نمونه، ثروت بریکس از ثروت گروه ۷ بیشتر است، بنابراین می‌تواند ظرفیت‌های جدید اقتصادی و سیاسی را در اختیار اعضای آن بگذارد. 
گسترش و تقویت ائتلاف‌های منطقه‌ای و جهانی که در تضاد با غرب روندی را طی می‌کنند، حتی اگر انگیزه مقابله در آنها مستتر باشد، تهدید جدی برای هژمونیسم امریکا تلقی می‌شود و راهبرد‌های آن را با شکست مواجه می‌سازد. 
از طرفی، کشور‌های جهان با درک واقعیت تغییر نظم بین‌المللی رفتار‌های خود را تغییر داده‌اند چراکه در دوران گذار کنونی هوشمندی تصمیم‌گیران کشور‌ها در تدوین هوشمندانه استراتژی کلان یا غفلت از این امر می‌تواند سرشار از فرصت برای ارتقای جایگاه یا افول آن کشور در مناسبات بین‌المللی باشد. 
بر همین اساس، نقش‏های مختلف کنشگران دولتی در نظم بین‏المللی تغییر و مواضع را دستخوش تحولات عمیق کرده است. به عنوان نمونه، ترکیه به دنبال ایجاد جایگاه جدید در نظم بین‌الملل است و عربستان با روسیه و چین (رقیب جدی امریکا) روابط مطلوبی برقرار ساخته است، با ایران عادی‌سازی و برای امریکا شروطی را تعیین می‌کند؛ اقداماتی که حدود ۱۰سال پیش دور از ذهن بودند. از این رو در این مقطع حساس جمهوری اسلامی که به عنوان یک دولت ضداستعماری، هژمونی امریکا را در غرب آسیا به چالش کشیده است، باید به طور فعالانه کنشگری خود را برای شکل‌گیری تدریجی ساختار‌های مالی و پولی موازی جهانی و ایجاد فضای جدید برای تعاملات اقتصادی، تجاری و نهایتاً سیاسی معطوف کند، به معنایی دیگر، جدای از عضویت، ایران باید ایده تأسیس چنین سازمان‌ها و ائتلاف‌های مستقلی را ترویج دهد، از سوی دیگر ایران باید خود را برای رویارویی با انواع تهدیدات و افزایش عدم‌قطعیت‌ها و پیچیدگی‌ها در محیط راهبردی خود آماده کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار