کودکان از گروه های در معرض خطر هستند که باید در جریان بحرانها هم نسبت به صیانت از آنها مهارتهای لازم به کار گرفته شود. کودکان به دلیل ناتوانی در درک کامل شرایط و نداشتن مهارتهای کافی در مدیریت هیجانات در برابر فشارهای روانی ناشی از بحرانهایی مانند جنگ، آسیبپذیرتر هستند. این فشارها میتواند منجر به بروز اختلالات رفتاری، هیجانی و حتی جسمی در کودکان شود که در صورت تداوم، آثار بلندمدتی در روند رشد عاطفی و اجتماعی آنها بر جای خواهد گذاشت. نشانههای روانی جنگ در کودکان به سه دسته تقسیم میشود. نخست، نشانههای جسمی است که شامل سردرد یا دلدردهای مکرر، اختلال در خواب و خستگی دائمی بدون علت مشخص پزشکی میشود. دوم، نشانههای رفتاری نظیر گریههای مکرر، بیقراری، پرخاشگری یا کنارهگیری از جمعهای اجتماعی است و در نهایت، نشانههای هیجانی مانند ترس، نگرانی بیش از حد، وابستگی شدید به والدین، تحریکپذیری و احساس ناامنی را شامل میشود. اولین و مهمترین اقدام برای کاهش اثرات این فشار روانی، حفظ آرامش والدین در خانه است. کودکان، حتی اگر اطلاعات دقیقی از شرایط نداشته باشند، اضطراب، نگرانی و استرس والدین را بهوضوح حس میکنند. بنابراین آرامش روانی پدر و مادر، زیربنای امنیت روانی کودک خواهد بود.
لازم است والدین گفتوگوهای اضطرابآور، اخبار ناگوار و واکنشهای هیجانی خود را دور از چشم فرزندان انجام دهند. اگر نیاز به گریه یا تخلیه روانی وجود دارد، بهتر است این کار در فضای خصوصی انجام شود تا فضای خانه از لحاظ عاطفی آرام و پایدار باقی بماند. بچهها متوجه تغییرات محیطی هستند. نادیده گرفتن این موضوع، آنها را در بلاتکلیفی و اضطراب بیشتری قرار میدهد، اما لازم است نحوه انتقال اطلاعات متناسب با سن کودک باشد. برای کودکان زیر ۱۰ سال توصیه میشود اطلاعات با زبانی ساده، محدود و بدون جزئیات بیان شود. استفاده از کلمات سنگین و منفی مثل «جنگ»، «مرگ» یا «موشک» نهتنها کمکی به درک بهتر نمیکند، بلکه اضطراب کودک را افزایش میدهد. به جای آن میتوان از واژههایی مثل «شجاعت»، «عدالت» و «دفاع از مظلوم» استفاده کرد که بار عاطفی مثبتتری دارند.
باید به کودکان اطمینانخاطر داد که خانواده کنار آنهاست و امنیتشان حفظ میشود. همچنین پاسخ به سؤالات کودک باید با صداقت، اما همراه با آرامش داده شود. گفتن عباراتی مثل «نه، اتفاقی نیفتاده»، میتواند اعتماد کودک را خدشهدار و او را در ترس و بلاتکلیفی رها کند. در گروه سنی بالای ۱۰ سال و نوجوانان باید اطلاعات دقیقتر و شفافتری ارائه داد. نوجوانان باید بتوانند مفاهیمی مانند عدالت، استقلال، تمامیت ارضی و مسئولیتپذیری اجتماعی را درک کنند. گفتوگو با آنها باید بر پایه قدرت و تابآوری باشد، نه ترس و ضعف.
عباراتی مانند «ما قوی هستیم» یا «ما از حق خود دفاع میکنیم»، حس غرور، امید و امنیت را در نوجوان تقویت میکند و به سلامت روان او کمک خواهد کرد. همچنین تشویق به پیگیری اخبار از منابع معتبر و تفکر نقادانه نسبت به مسائل برای این گروه سنی ضروری است. در آغوش گرفتن کودکان، بازی با آنها، نقاشی، آواز خواندن، مطالعه کتاب و فعالیتهای هنری از جمله راهکارهای ساده و مؤثری هستند که به کودکان کمک میکند تا احساسات خود را تخلیه و مدیریت کنند. در کنار این اقدامات، آموزش مهارتهای مقابلهای مثل تنفس عمیق، تمرکز ذهن و تصمیمگیری در موقعیتهای سخت میتواند هم برای والدین و هم برای کودکان مفید باشد.
پیگیری اخبار مربوط به جنگ در ساعات مشخص و در فضایی آرام، بدون حضور کودک یا با صدای بسیار پایین از دیگر اقدامات مهم در مدیریت این وضعیت است. همچنین حفظ روتینهای روزمره مانند زمان خواب، تغذیه منظم، بازیهای بدنی و تفریحهای ساده در فضای باز ایمن، نقش مهمی در حفظ تعادل روانی کودک دارد.
*عضو هیئت علمی گروه علوم شناختی دانشگاه البرز