کد خبر: 1302260
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۳:۴۰
روایتی از حضور زندگی‌بخش صنایع دستی
خانه‌ای با رنگ و بوی اصالت در را که باز می‌کنم، اولین چیزی که حس می‌شود، بوی خوش چوب، ادویه و پارچه‌های دستباف است؛ بویی آشنا و گرم که بیشتر به خانه مادربزرگ‌ها می‌ماند تا یک آپارتمان مدرن در دل شهر، بویی که انگار بلافاصله تو را از صحنه‌های روزمره و آهن و بتن جدا می‌کند
 نیره ساری

 جوان آنلاین: در را که باز می‌کنم، اولین چیزی که حس می‌شود، بوی خوش چوب، ادویه و پارچه‌های دستباف است؛ بویی آشنا و گرم که بیشتر به خانه مادربزرگ‌ها می‌ماند تا یک آپارتمان مدرن در دل شهر، بویی که انگار بلافاصله تو را از صحنه‌های روزمره و آهن و بتن جدا می‌کند و می‌برد به جایی دیگر؛ جایی که زمان آرام‌تر می‌گذرد و آدم‌ها هنوز با دست، با دل، چیز می‌سازند، ولی اشتباه نکنید، این خانه نه در دل روستا یا شهر و شهرستانی کوچک، بلکه در یکی از محله‌های آرام شمال شهر پایتخت قرار دارد؛ خانه‌ای متعلق به زوجی با سبک زندگی متوسط رو به بالا که زیبایی را نه در اشیای لوکس و پرزرق و برق، بلکه در سادگی، معنا و اصالت جست‌و‌جو کرده‌اند. اینجا هر چیز قصه‌ای دارد، هر شیء خاطره‌ای و هر گوشه، نشانی از سفر، عشق یا انتخابی از سر باور. 
خانم رضایی با لبخند گرم و روسری نخی گل‌ریز و دامن چین‌چینی به استقبالم می‌آید و تعارفم می‌کند داخل. از همان لحظه ورود، خانه بوی گذشته می‌دهد، اما نه گذشته‌ای کهنه و فراموش‌شده؛ گذشته‌ای زنده، جاری و حاضر. کف خانه با فرش‌های دستباف کوچک و بزرگ پوشیده شده، هرکدام از شهری آمده‌اند: یکی از تبریز، یکی از کرمان، یکی هم سوغات سفر ۱۵ روزه به شمال غرب کشور است. 
«من از وقتی دختر بودم عاشق نقش‌های قالی بودم. حس می‌کردم قصه دارن، مث کتاب. همیشه با خودم فکر می‌کردم رج به رج بافتن یعنی لحظه به لحظه عشق. دوست داشتم از نزدیک تلاش قالیباف‌ها رو نظاره‌گر باشم. هنوز هم برام جذابه. الانم هر بار که اینها را نگاه می‌کنم، انگار برمی‌گردم به سفر‌هایی که رفتم، به دست‌های کسانی فکر می‌کنم که با عشق تار و پود گره می‌زنند.»
این را خانم رضایی می‌گوید و دست می‌کشد روی حاشیه فرش قرمز رنگی که گوشه اتاق پهن شده است. طرح نقش ماهی بیجاری دارد، با رنگ‌هایی زنده و تاروپودی که هنوز محکم است. پشمی که مملو از انرژی است و تمام امراض بدن را از پا بیرون می‌کشد. نگاهش پر از دلبستگی است، همان‌طور که دستش با نرمی و دقت از روی گره‌ها می‌گذرد، گویی دستی بر دل یک خاطره می‌کشد. 
نگاهم به دیوار‌های خانه می‌افتد. قابی با دو بشقاب میناکاری شده از اصفهان، دو کوزه سفالی لعاب‌دار فیروزه‌ای و چند گلیم کوچک که به‌جای تابلو نصب شده‌اند. ترکیب رنگ‌ها جسورانه، اما دلنشین است، آبی، قرمز، خاکی، سبز لجنی. نور آفتاب از پنجره‌ای با پرده‌های تور سفید رد می‌شود و با عبور از گلدان‌های سبز سفالی روی قالی بازی می‌کند، حتی نور هم در این خانه انگار نرم‌تر و آرام‌تر و دلچسب‌تر است. آقای شریفی، مرد خانه، با لباس ساده و صمیمی وارد می‌شود. به شوخی می‌گوید: «ما دیگه تو خونه‌مون نمایشگاه صنایع‌دستی داریم، البته با مدیریت خانم!»
چای در فنجان میناکاری سفالی که دست‌ساز مردمان هنرمند لاله جین همدان است، سرو می‌شود، حتی فنجان‌ها هم حرف دارند، با نقش‌های سنتی. قندان هم با همین فنجان‌ها همسان شده و سینی زیر چای، مس قلم‌زنی اصفهان است. در اتاق نشیمن، کتابخانه‌ای چوبی با قفسه‌هایی پر از کتاب و چند کوزه سفالی با طراحی‌های سنتی چیده شده‌اند. میز پذیرایی از چوب گردو است، ساده، اما خوش‌تراش و کناره‌های آن منبت‌کاری شده است. روی آن یک سینی فیروزه‌کوبی قرار دارد که لیوان‌های رنگارنگ شیشه‌ای رویش چیده شده‌اند. زیر لیوانی‌ها، بافته‌های کوچکی از حصیر و نمد هستند، بعضی گرد، بعضی مربعی، با نخ‌های رنگی و طرح‌های هندسی. 
می‌پرسم: «همه اینا رو خودتون خریدید؟»
خانم رضایی با افتخار سر تکان می‌دهد: «بله. هربار که سفر می‌ریم، یه چیزی می‌خریم که یادگار باشه. نه اینکه فقط بخوایم دکور کنیم، برای ما یه جور سبک زندگیه. مثلاً این قوری سفالی و فنجان‌ها رو از لالجین خریدیم یا این آیینه نقره‌کوب رو از بازار یزد. هرکدومشون یه خاطره است.»‌
می‌گوید از وقتی تصمیم گرفتند خانه‌شان را با صنایع دستی پر کنند، نوع سفرهای‌شان هم عوض شد. حالا دیگر مقصد سفرشان فقط طبیعت یا تفریح نیست، بلکه تجربه فرهنگ و هنر بومی هم بخشی جدایی‌ناپذیر از آن است. آنها نه تنها خرید می‌کنند، بلکه با صنعتگر‌ها حرف می‌زنند، کارگاه‌ها را می‌بینند، درباره روش‌های ساخت و جنس‌ها می‌پرسند و حتی گاهی سفارش خاص می‌دهند. در آشپزخانه، قفسه‌ای چوبی با ظروف سفالی لعاب‌دار- در رنگ‌هایی از لاجوردی تا سفید ترک‌دار- جای کابینت‌های معمولی را گرفته است، حتی نمکدان‌ها هم سفالی هستند. خانم خانه می‌گوید ترجیح می‌دهد غذا را در قابلمه‌های مسی بپزد، چون معتقد است «طعم غذا عوض می‌شه، یه جورایی اصیل‌تر می‌شه.»
آقای شریفی اضافه می‌کند: «اوایل برام عجیب بود، ولی الان، وقتی توی کاسه‌های سفالی دوغ می‌خوریم یا از پارچ سفالی آب می‌ریزیم، حس می‌کنم داریم یه جور احترام می‌ذاریم به فرهنگمون. مخصوصاً وقتی مهمون میاد، خیلیا تعجب می‌کنن که این چیزا هنوز هست.»
او تعریف می‌کند که یکی از دوستان‌شان بعد از دیدن همین خانه، به جای خرید کابینت‌های مدرن، با یک نجار محلی صحبت کرده تا قفسه‌هایی با در‌های حصیری برای آشپزخانه‌اش بسازد. گویا الهام گرفتن از این سبک زندگی به‌نوعی در حال گسترش است؛ موجی آرام، اما معنادار در برابر جریان‌های پرسرعت مصرف‌گرایی. خانه پر از جزئیاتی است که شاید در نگاه اول به چشم نیاید: میز سینی قلم‌زنی پایه‌دار در کنار مبل‌ها، یک سبد حصیری کنار شومینه، یک صندلی قدیمی با پشتی گلیم‌بافت، لوستر‌های حصیربافی‌شده و چند عودسوز کوچک با نقش‌های بته‌جقه‌ای. هیچ‌چیز اینجا تصادفی انتخاب نشده، حتی آیینه بالای کنسول هم با قاب خاتم‌کاری شده، قصه خودش را دارد. خانم رضایی با لبخند می‌گوید: «من فکر می‌کنم زندگی فقط داشتن چیزای قشنگ نیست، داشتن چیزاییه که برات معنا دارن. اینا فقط وسیله نیستن، برامون خاطره‌ان، فرهنگن، هنر دست مردمی که هنوز با دل کار می‌کنن.»
در این خانه، گذشته و حال باهم آشتی کرده‌اند، بدون تجمل، بدون زرق و برق اضافی؛ جایی که صنایع دستی، نه فقط برای دکور که بخشی از زندگی روزمره‌اند؛ خانه‌ای که هر گوشه‌اش بوی عشق، خاطره و احترام به ریشه‌ها را می‌دهد. بیرون که می‌آیم، بوی چوب هنوز در مشامم مانده و تصویر قندان‌های خراطی شده با چوب گردو هنوز در پیش چشمم زنده است. ذهنم پر شده از رنگ و طرح و بافت. از ریشه‌هایی که هنوز می‌توان به آنها برگشت، اگر بخواهیم. از خانه‌ای که بیش از آنکه ساخته شده باشد، «پرورش یافته» است، با دقت، با مهر، با انتخاب‌های هوشمندانه. شاید هنر زندگی در دنیای مدرن، همین باشد: اینکه بتوانی بخشی از گذشته را با خود بیاوری، بی‌آنکه در آن گیر کنی که از زیبایی‌های ساده و اصیل، پناهگاهی بسازی در دل شلوغی‌ها و در میان وسایل زندگی‌ات، هنوز رد دست یک انسان، یک داستان، یک لبخند دیده شود.

برچسب ها: سوغات ، قالیباف ، کرمان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار