پرونده قتل الهه حسیننژاد، آخرین پرونده جنجالی نیست. جنجال بر سر این اتفاق به دلیل بیتوجهی به ساختارهایی رقم خورد که توجه به آن از ضرورتهای پیشگیری آسیب به شمار میرود، از جمله اینکه خانواده الهه وقتی متوجه شدند تلاش پلیس اسلامشهر برای پیدا کردن الهه ثمری ندارد، دست به دامن شبکههای اجتماعی شدند. قدرت شبکههای اجتماعی خیلی زود درخواست پیدا شدن الهه را به مطالبه عمومی تبدیل کرد و با ورود پلیس آگاهی تهران پرونده خیلی زود کشف شد. گزارش شتابزده پلیس تهران درباره انگیزه مجرمانه و انتشار کلیپ بازجویی مأموران از متهم، به جای اینکه نگرانیهای ایجاد شده را کاهش دهد، خشم مطالبهکنندگان از چرایی وقوع حادثه را شدت بخشید. پلیس در حالی متهم را شیطانصفت معرفی و انگیزه قتل را سرقت گوشی تلفن همراه الهه اعلام کرد که در بررسیهای بیشتر مشخص شد عمل مجرمانه پس از مشاجره بر سر موضوعی رقم خوردهاست که جامعه قدرت تابآوری آن را ندارد، با این حال کشف پرونده قتل الهه به جامعه نشان داد پلیس در کشف قتل تبحری بسیار دارد و با کمک فناوریهای نوین از جمله دوربینهای مداربسته، ردیابی گوشیهای تلفن همراه، تراکنشهای مالی یا فیلمهایی که کاربران در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، قادر است پروندههای پیچیده را کشف کند، بنابراین در چنین شرایطی مخلان امنیت به راحتی گرفتار قانون میشوند.
قتل، گزینهناگزیر جوامع انسانی است که با انگیزههای متفاوت اتفاق میافتد، کما اینکه چنین قتلی میتوانست هر جای دیگری رقم بخورد. چندی قبل، قتل امیرمحمدخالقی، دانشجوی ۱۹ساله دانشگاه تهران که بر سر سرقت گوشی تلفن همراهش اتفاق افتاد موضوعیت داشت، اما آن اتفاق امروز به بایگانی ذهنها سپرده شده و قتل الهه موضوعیت پیدا کردهاست. آن اتفاق در تاریکی خیابان محل حادثه اتفاق افتاد و تنها ویژگیای که داشت، این بود که شهرداری چراغهای همان معبر را روشن کرد، اما چراغهای معابر در عمده نقاط کشور همچنان خاموش است. آن اتفاق در محلی رقم خورد که به دوربین مداربسته مجهز نبود که بعد از حادثه همان خیابان به دوربین مجهز شد، اما عمده خیابانها و نقاط کشور هنوز به دوربین مجهز نشدهاست. مشکل درست از همینجا نشئت میگیرد؛ از همین فراموشیها. هر چه بیشتر از زمان کشف قتل فاصله میگیریم، هیجان ناشی از حادثه بیشتر فروکش میکند و این اتفاقی است که در تقویم حوادث کشور مدام تکرار شده و میشود و خشونت با شدت بیشتری تکرار میشود. اینکه مرتکبان اتفاقهای ناگوار شناسایی، بازداشت و مجازات شوند، بخشی از وظایف قانون است که عمل به آن، جامعه را التیام میبخشد، اما وظیفه مهمتر چرایی وقوع اتفاق و نقش شهروندان در عمل به وظایفی است که قانون برای همگان در نظر گرفتهاست. فروکش کردن اتفاقهای ناگوار، باید فرصت تحلیل را فراهم کند و کارگروههایی شکل گیرد که در آن ابعاد حادثه بررسی و اقدامهای عملی برای جلوگیری از اتفاقهای مشابه به کار گرفته شود. این رویهای است که جوامع پیشرفته سالهاست دنبال میکنند. جوامع پیشرفته به این دلیل کمتر با این معضلات مواجه هستند که رسانههای رسمی نزد افکار عمومی رسمیت دارند، معضلی به نام رسانههای معاند ندارند و به راحتی سرمایه خود را صرف آگاهیسازی عمومی، اطلاعرسانی درست و پیشگیری از آسیب میکنند، اما اینجا معلوم نیست موضوعات مطرحشده را چه سازمانهایی باید قوام ببخشند. رئیسجمهور و رئیس مجلس نمایندگان خود را روانه خانه الهه کردند، اما آنها باید در نظر داشته باشند مسئولیت اصلی آنها علاوه بر همراهی با آسیبدیدگان، توجه به ریشه بحرانهایی است که مدام جامعه را هدف قرار میدهد. قتل امیرمحمد، حادثه بندرعباس، قتل الهه با اختلاسهایی که مثلاً در فوتبال رقم میخورد یا پولهای کلانی که فلان آقازاده از بیتالمال به جیب میزند، ریشه در یک بحران واحد دارد که اعتماد را از قانون سلب میکند و معضل اجتماعی را به بحران سیاسی تبدیل میکند.