جوان آنلاین: سکوت کوهستان، همیشه آرام نیست. گاهی فریادی در آن میپیچد؛ فریادی که از گلولهای برمیخیزد، از سقوط یک مدافع، از طبیعتی که شاهد از دست رفتن محافظانش است. هدایتالله دیدهبان، محیطبانی که سالها سایهبان امنیت طبیعت بود، اینبار خود، در تیررس خشونت شکارچیان غیرمجاز قرار گرفت. او از سنگر حفاظت از حیاتوحش کنار نرفت و تا آخرین لحظه ایستاد، اما گلولههای بیرحم نشان دادند که در این نبرد نابرابر، عدالت همیشه در کنار مدافعان نیست.
مرگ دیدهبان، فقط از دست رفتن یک انسان نبود؛ این ضربهای سنگین به قلب طبیعت بود. او جانش را برای محافظت از سرزمینهایی داد که هر روز، زیر سایه طمع و تخریب، کوچکتر و آسیبپذیرتر میشوند. حالا نهتنها خانواده او، بلکه تمام دوستداران محیطزیست، در سوگ کسی نشستهاند که سنگر حفاظت از طبیعت را تا آخرین لحظه ترک نکرد، اما این سوگواری، فراتر از یک فقدان است؛ این زنگ خطری است برای آینده طبیعت کشور، که هر روز بیش از پیش، در برابر خشونت شکارچیان و نبود حمایت، تنها میشود.
بهار خونین محیطبانان
بهار امسال، دو محیطبان، در خط مقدم حفاظت از طبیعت، جان خود را از دست دادند. هدایتالله دیدهبان و کاظم مصدق؛ دو نگهبان بیادعای محیطزیست، هدف گلولههای شکارچیان غیرمجاز قرار گرفتند.
عصر روز سهشنبه (۱۳ خرداد)، هدایتالله دیدهبان، محیطبان منطقه حفاظتشده خائیز، در منطقه تنگ بستانک، در مسیر جاده بهبهان به سد مارون، مورد هدف شلیک مستقیم گلوله شکارچیان غیرمجاز قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
چند هفته پیش از شهادت دیدهبان اما، (۶ اردیبهشت) کاظم مصدق نیز به همان سرنوشت تلخ دچار شد و این دو محیطبان، نه فقط نامهایی در میان آمار جانباختگان، بلکه نماد مظلومیت محیطبانانی شدند که هر روز، بیدفاعتر از گذشته در برابر شکارچیان مسلح ایستادگی میکنند.
آنچه رخ داد، صرفاً دو حادثه تلخ نیست، بلکه زنگ هشدار یک بحران بزرگتر است. قوانین محدود، کمبود نیرو، نبود تجهیزات مناسب و بیتوجهی به امنیت محیطبانان، هر روز آنان را در معرض تهدیدی جدیتر قرار میدهد. این وضعیت، نه فقط جان مدافعان طبیعت، بلکه آینده حیاتوحش کشور را نیز با خطر مواجه کردهاست.
نبردی نابرابر
این حادثه اما، تنها یک تراژدی فردی نیست. شهادت یک محیطبان، انعکاسی تلخ از واقعیتی وحشتناکتر است؛ نبردی نابرابر میان مدافعان طبیعت و قانونشکنانی که برای منافع خود، هیچ خط قرمزی نمیشناسند؛ موضوعی که حمید ظهرابی، معاون سازمان حفاظت محیطزیست بدان اشاره دارد: «محیطبانان تنها در صورتی مجاز به استفاده از سلاح هستند که جان خود را در خطر ببینند، نه صرفاً برای جلوگیری از تخلفات. این محدودیت باعثشده محیطبانان در مواجهه با شکارچیان غیرمجاز، آسیبپذیرتر باشند و در صورت بروز درگیری، امکان دفاع از خود را نداشتهباشند.»
او با اشاره به شهادت دیدهبان، علاوه بر محدودیت قانونی، به کمبود تجهیزات نیز اشاره کرد: «قوانین فعلی، محیطبانان را در مقابل شکارچیان مسلح ناتوان کرده و باید برای تجهیز آنان به امکانات دفاعی مناسب و بازنگری در مقررات، چارهاندیشی شود.»
ظهرابی یکی دیگر از مشکلات اساسی محیطبانان را کمبود نیرو دانست و تأکید کرد که محیطبانان مجبورند به تنهایی با شکارچیان مسلح و قانونشکن درگیر شوند، مسئلهای که جان آنها را به خطر انداختهاست: «تنها ۳۸ درصد از ساختار نیروی محیطبانی کشور تکمیل است، این در حالی است که همین تعداد نیز کمتر از نیمی از نیاز واقعی را پوشش میدهد. تأمین نیروهای جدید و آموزشدیده برای حفاظت از مناطق محیطزیستی، یک ضرورت فوری است.»
او در ادامه، آمار تلخی از جانباختگان محیطزیست ارائه کرد و گفت: «تاکنون ۱۵۰ محیطبان در درگیری با شکارچیان یا حوادث حین تعقیب و گریز جان باختند، اما تنها ۵۰ نفر از این تعداد، بهعنوان شهید محسوب شدند.» ظهرابی تأکید کرد که این مسئله نیاز به سازوکار مشخصی دارد تا فداکاری محیطبانان در سطح ملی به رسمیت شناخته و وضعیت حقوقی آنان مشخص شود. او در پایان بر لزوم برخورد قاطع با شکارچیان غیرمجاز تأکید کرد و گفت: «تأمین تجهیزات و امکانات برای محیطبانان، نهتنها امنیت آنان را افزایش میدهد، بلکه بازدارندگی مؤثری در کاهش تخلفات زیستمحیطی خواهد داشت.»
تجارب موفق جهانی
در بسیاری از کشورها، حفاظت از محیطبانان نهتنها یک وظیفه قانونی، بلکه یک استراتژی امنیتی و ملی است. در مناطقی مانند هند و برزیل، نیروهای ویژه جنگلبان با آموزشهای نظامی و امتیازات قضایی خاص فعالیت میکنند. این نیروها علاوه بر مهارتهای حفاظتی، به تجهیزات پیشرفته مجهز شدهاند تا بتوانند در برابر تخلفات سازمانیافته ایستادگی کنند.
در آفریقای جنوبی و کنیا نیز مقابله با مافیای شکار، فراتر از تلاشهای سازمانهای محیطزیستی رفته و حفاظت از محیطبانان در اولویت راهبردی قرار گرفته است. در نتیجه، یگانهای نظامی و شبهنظامی مسئول حفاظت از محیطبانان شدهاند تا جان آنها در برابر شکارچیان مسلح حفظ شود.
چنین تجربههایی نشان میدهد که برای مقابله مؤثر با شکارچیان غیرمجاز، نمیتوان تنها به قوانین موجود بسنده کرد.
لزوم اصلاحات قانونی و تجهیزاتی
متأسفانه محیطبانان در ایران، همچنان فاقد اختیارات کافی در برابر متخلفان مسلح هستند و قوانین محدودکننده، آنها را در موقعیتهای خطرناک، ناتوان از دفاع از خود باقی گذاشتهاست.
یکی از مهمترین اصلاحات مورد نیاز، تصویب قوانین حمایتی در مجلس است. اگر محیطبانان در هنگام انجام وظیفه، از مصونیت قضایی مناسب برخوردار باشند، کمتر در معرض خطر قرار خواهند گرفت. بدون شک نباید خلأهای قانونی وجود داشته باشد تا شکارچیان غیرمجاز از آن سوءاستفاده و بدون مجازات، از درگیریها عبور کنند.
همچنین تأسیس یگانهای تخصصی محیطبانان، تحت فرماندهی نیروهای نظامی یا انتظامی، از دیگر راهکارهای کلیدی است. این یگانها باید به آموزشهای حرفهای و تجهیزات مدرن مجهز شوند تا بتوانند در برابر تهدیدات موجود، بهطور مؤثر عمل کنند.
در کنار اصلاحات قانونی و تجهیزاتی، نقش رسانهها، نهادهای آموزشی و مستندسازان نیز باید پررنگتر شود. بازنمایی جایگاه محیطبانان، نه به عنوان مانع توسعه، بلکه به عنوان مدافعان زندگی و طبیعت، ضروری است. بیتردید این محیطبانان، سربازان بیسلاح یک جنگ نابرابر هستند و اگر اصلاحات قانونی، تأمین تجهیزات و حمایتهای عمومی از آنها عملی نشود، تکرار اتفاقات تلخی مانند شهادت هدایتالله دیدهبان، اجتنابناپذیر خواهد بود. این حوادث، نهتنها یک زنگ خطر، بلکه نشانهای از بحران عمیق در حکمرانی محیطزیستی کشور است. اگر اقتدار، امنیت و شأن قانونی محیطبانان تضمین نشود، آینده منابع طبیعی ایران، بیش از پیش در معرض نابودی قرار میگیرد.