تاریخنویسان معاصر تلاش میکنند با استفاده از انواع منابع، علاوه بر نقل وقایع در مقاطع مختلف، به احوال آدمیان نیز نزدیک شوند. آنان با بازسازی جزئی شرایط و وضعیت، باز هم با توجه به منابع، بدون وارد کردن تخیل در این بازنمایی، علاقهمندان و مخاطبان اخبار تاریخی را به شکلی موجه در موقع و موضع مورد نظر حاضر میکنند. ساختن صحنه وقایع، توجه به شرایط زمانی و مکانی و نزدیک شدن به روحیات و عواطف اشخاص در یک هنگامه خاص، شرایطی را رقم میزند تا هم دلایل رفتارها بهتر درک شود و هم همذاتپنداری لازم اتفاق بیفتد. اقبال مخاطب به چنین گرایشی باعث شده نویسندگان تاریخ کمکم بروند به سمتی که با استفاده از عناصر داستانی و امکانات موجود در ادبیات، زمانهها و زمانگردانان را روشنتر و ملموستر بپردازند.
«روحالله»، مستند زندگی امام خمینی (ره) نیز با چنین رویکرد نُو نوشته شده است و شاید این مهمترین ویژگیاش باشد. «هادی حکیمیان» که خود پیش از آنکه به تاریخنویسی شهره باشد، یک داستاننویس است؛ بهدرستی پی برده که دیگر یک گزارش صرف و دورادور نمیتواند آنچنان که باید اقناعکننده باشد. البته مراقب بوده همزمان که از برخی عناصر داستانی برای ملموس کردن ماجراها و اشخاص برای مخاطب استفاده میکند از امر واقع دور نشود و کار را به خیالورزی نکشاند.
او برای تحقق این مهم، علاوه بر اینکه تعهد خود به تاریخ را از دست نداده، به یاری نگاه و ابزارهای ادبی، موضوعش را غنیتر و درگیرکنندهتر روایت کرده است. اهل داستان و رمان میدانند که وقتی تاریخ را از چنین نظرگاهی روایت کنیم، سویههای نادیده و نیز تازهای از آن پیش چشم میآید. نگاه داستانی، توجه عمیق به تمام عناصر شکلدهنده یک رخداد را میطلبد. همچنین کوچ به جایگاه و مقر شخصیتها را.
ترفندهایی مانند دیالوگ، توصیف جزئیات، شخصیتپردازی و ساختار داستانی، روحالله را به روایتی جذاب و قابل فهم از برههای حساس از تاریخ معاصر ایران تبدیل کرده است. این شیوه نه تنها به حکیمیان کمک کرده تا مخاطب را درگیر کند، بلکه توانسته جنبههای مبهم یا پنهان وقایع را با استفاده از این ترفندها تکمیل کند. بهکارگیری شخصیتهای ملموس و ساخته شده با دیالوگهای زنده، مخاطب را بهراحتی با احساسات و انگیزههای افراد حاضر در صحنه تاریخ همراه کرده است.
نویسنده با حاکم کردن نگاه ادبی به ماجراهای پیچیده، تلاش کرده قضاوت درباره یک رخداد مؤثر تاریخی را از انحصار یک نظرگاه دربیاورد. او با فراخواندن شخصیتهای مختلف به ماجرایی واحد، دیدگاههای متفاوتی درباره آنها فراهم کرده تا علاوه بر شکستن روایتهای تکبعدی به مخاطب کمک کند تاریخ را امری یکرویه نبیند. حکیمیان همچنین در «روحالله» رفتاری جسورانه از خود نشان داده و با نزدیک شدن گاهبهگاه به رهبری نهضت اسلامی؛ انگیزهها، اندیشهها، کردار و رفتار او را از قابل اعتمادترین و صمیمیترین موضع و موقع بازگفته است.
این رویکرد که مقدماتش گاه تخیل بوده است، باعث شده نویسنده پلی بزند بین موضوع اثر و مخاطب. او با هوشیاری کامل و با اجتناب از در غلتیدن به ورطه داستانسرایی محض، کاری کرده است که فاصله زمانی و معرفتی بین مخاطب کتاب و وقایع از میان برخیزد و خلأهای تاریخی با فرضیههای منطقی جبران شود. ایجاد ارتباط عاطفی بین مخاطب و موضوع کار از دیگر دستاوردهای هادی حکیمیان در «روحالله» است. نویسنده با نزدیک شدن هرازگاهش به محور وقایع که شخص حضرت امام است، ابعادی از شخصیت او را به نمایش میگذارد که باعث به وجود آمدن ارتباط عاطفی وثیق خواننده با رهبری نهضت میگردد. با کمک گرفتن از ادبیات، حقیقت تاریخی بیپردهتر از همیشه روی نشان میدهد، و بازسازی صحنهها و صاحبان نقش، سهلتر و سادهتر میگردد. «روحالله» کتابی است که تاریخ میگوید، اما با جذابیت و به دور از خشکیها و ملال متونی از این دست. این کتاب را شاید بتوان پیامی برای مردم ایران در این روزگار دانست. روحالله آمده تا ایرانیان یکبار دیگر با چهرهی مصمم و آرمانی رهبری آشنا شوند که بهخاطر آنان بهپا خاست. این کتاب سفر به تاریخ است!