کد خبر: 1298986
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۰
ما یک خط قرمز بسیار بسیار روشن داریم و آن غنی‌سازی است. ما حتی اجازه یک درصد ظرفیت غنی‌سازی را هم نمی‌دهیم.» او می‌افزاید: «همه چیز آغاز می‌شود... با توافقی که شامل هیچ نوع غنی‌سازی نباشد... زیرا غنی‌سازی به تسلیحاتی شدن منجر می‌شود و ما اجازه نمی‌دهیم بمبی به اینجا برسد
تریتا پارسی

جوان آنلاین: استیو ویتکاف، نماینده تندروی دونالد ترامپ، بر «غنی‌سازی صفر» به‌عنوان خط قرمز در مذاکرات هسته‌ای با ایران تأکید می‌کند؛ موضعی سختگیرانه که خطر از بین بردن کامل دیپلماسی را در پی دارد. 

ویتکاف در برنامه «This Week» شبکه ABC گفت: «ما یک خط قرمز بسیار بسیار روشن داریم و آن غنی‌سازی است. ما حتی اجازه یک درصد ظرفیت غنی‌سازی را هم نمی‌دهیم.» او می‌افزاید: «همه چیز آغاز می‌شود... با توافقی که شامل هیچ نوع غنی‌سازی نباشد... زیرا غنی‌سازی به تسلیحاتی شدن منجر می‌شود و ما اجازه نمی‌دهیم بمبی به اینجا برسد.»

همان‌طور که اخیراً در The American Conservative استدلال کردم، این خواسته طی ۲۵ سال گذشته هم بی‌ثمر و هم نتیجه معکوس داشته است. این موضع به ایران زمان بیشتری برای پیشرفت در برنامه هسته‌ای‌اش می‌دهد، در حالی که توافق‌های واقع‌بینانه و قابل راستی‌آزمایی که می‌توانند واقعاً این برنامه را محدود کنند، به تعویق می‌افتند. مگر اینکه ترامپ به خط قرمز اولیه‌اش - یعنی تسلیحاتی شدن -بازگردد، این فرصت نادر برای جلوگیری از هم بمب ایرانی و هم جنگ، ممکن است از دست برود. 

موضع حداکثری ویتکاف شاید تاکتیکی برای چانه‌زنی باشد، اما بیان علنی آن خطر مسموم کردن فضا را به همراه دارد. به‌محض اینکه ایران شروع به پاسخ‌دهی کند، خوش‌بینی ممکن است به رویارویی تبدیل شود و پنجره محدود دیپلماسی ترامپ را ببندد. 

حتی اگر تنش‌ها فوراً بالا نگیرد، این استراتژی باز هم زمان حیاتی را تلف می‌کند. با نزدیک شدن به مهلت بازگشت خودکار تحریم‌های سازمان ملل موسوم به اسنپ بک، تأخیر خطرناک است. مارکو روبیو وزیر خارجه ممکن است فکر کند آغاز بازگشت تحریم‌ها فشار را افزایش می‌دهد، اما در واقع این اقدام می‌تواند وضعیت بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی ایجاد کند. 

چین و روسیه مشروعیت این مکانیسم بازگشت خودکار را به چالش خواهند کشید که قدرت آن را به شدت تضعیف می‌کند. جلب حمایت کشور‌های جنوب جهانی برای اعمال مجدد تحریم‌های یکجانبه- که از تحریم‌های سال ۲۰۱۱ هم سختگیرانه‌تر هستند - احتمالاً ناکام خواهد ماند. دیپلمات‌های غربی در محافل خصوصی به این مسئله اذعان دارند، اما همچنان استدلال می‌کنند که این اقدام باید برای حفظ ظاهر، نه تأثیر واقعی انجام شود. 

ترامپ به‌زودی به محدودیت‌های این رویکرد پی خواهد برد و احتمالاً - دیرهنگام - به سمت تمدید مهلت مذاکرات روی خواهد آورد. اما این چرخش، ایالات متحده را وارد عرصه‌ای بسیار پیچیده‌تر خواهد کرد: دیگر موضوع صرفاً یک مبادله نسبتاً ساده ایران- امریکا نخواهد بود، بلکه یک مذاکره چندجانبه و زمانبر با مشارکت روسیه، چین، آلمان، فرانسه و بریتانیا خواهد شد. 

ویتکاف شاید امیدوار باشد که موضع سختگیرانه‌اش تهران را وادار به پذیرش خواسته‌ای دیگر کند: توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم - در تمام سطوح - تا پایان دوره ریاست‌جمهوری ترامپ به‌عنوان نشانه‌ای موقت از حسن نیت. 

اما این قمار، به دو دلیل کلیدی بسیار لرزان است: اول اینکه ایران به‌شدت بعید است چنین چیزی را بپذیرد و دوم، حتی اگر بپذیرد، ارزش این معامله زیر سؤال است. 

تهران هرگز توقف کامل غنی‌سازی را نپذیرفته است - حتی به‌صورت موقت. آنها می‌دانند شروع مجدد غنی‌سازی، هزینه سیاسی سنگینی دارد، حتی اگر ایران به همه تعهدات خود پایبند بوده باشد. این به معنای چشم‌پوشی از اهرم اصلی فشارشان در قبال وعده پاداشی در آینده است. آنها نه‌تنها هیچ اعتمادی به ایالات متحده ندارند، بلکه دیده‌اند در چند ماه گذشته چه بر سر حماس آمده است. 

حماس وارد توافقی سه‌مرحله‌ای برای غزه شد و در مرحله اول، بیشتر اهرم فشار خود را واگذار کرد با اینکه می‌دانست امتیاز اصلی اسرائیل تا مرحله سوم نمی‌رسد. همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، نتانیاهو پس از مرحله اول توافق را به‌هم زد، جنگ را از سر گرفت و هیچ هزینه‌ای از سوی امریکا پرداخت نکرد. ایران این وقایع را به دقت مشاهده کرد- و به‌خوبی یادداشت‌برداری کرد. 

علاوه بر این به گفته Drop Site News، آزادی گروگان امریکایی «ادان الکساندر» در هفته گذشته در ازای قول امریکا برای فشار بر نتانیاهو جهت آتش‌بس انجام شد. یک‌بار دیگر، اهرم کلیدی از همان ابتدا واگذار شد با امید به پاسخ متقابل در آینده، اما ترامپ اصلاً بر اسرائیل فشار نیاورده و در واقع، نتانیاهو به‌تازگی یک حمله زمینی گسترده به غزه آغاز کرده است. 

انتظار اینکه ایران اهرم اصلی خود را در برابر وعده‌های مبهم امریکا واگذار کند، مستلزم سطحی از اعتماد ایرانی‌ها به ایالات متحده است که طی بیش از ۴۰ سال هرگز وجود نداشته است. حتی پیشنهاد رفع تحریم‌های اولیه - با اینکه مهم است - به اندازه کافی این واقعیت را تغییر نمی‌دهد. 

مهم‌تر اینکه حتی اگر ایران با توقف موقت غنی‌سازی موافقت کند، ارزش آن مشکوک است - مگر اینکه هدف نهایی، گرفتار کردن تهران در وضعیتی دائمی از عدم غنی‌سازی باشد. در غیر این صورت، این فقط یک وقفه زودگذر با سود سیاسی اندک است. نخبگان سیاست خارجی واشینگتن احتمالاً بی‌تفاوت خواهند بود و افکار عمومی امریکا - که از جنگ‌های بی‌پایان و بازی‌های سیاسی در واشینگتن خسته شده - بسیار بیشتر به جلوگیری از جنگ و ایجاد اشتغال اهمیت می‌دهد تا به ژست‌های نمادین هسته‌ای. 

در واقع، ایرانی‌ها کاملاً درک کرده‌اند که ارزش توقف غنی‌سازی، عمدتاً در به دام انداختن آنها در وضعیت دائمی بدون غنی‌سازی است - و دقیقاً به همین دلیل است که احتمال پذیرش آن بسیار کم است. 

نتیجه نهایی این است که هدف «غنی‌سازی صفر»، دقیقاً هدف جان بولتون و مایک پمپئو بود، چون می‌دانستند این هدف در نهایت به جنگ منجر می‌شود. این موضوع هنوز هم صحت دارد. 

ترامپ به مردم امریکا قول داده بود وارد جنگ جدیدی در خاورمیانه نشود. اگر می‌خواهد به این وعده عمل کند، نیاز به راهبردی بهتر دارد. 

منبع: https://responsiblestatecraft. org/witkoff- redline- iran- nuclear/ 
۱۹ می ۲۰۲۵

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار